ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – جنایت و مکافات یکی از هزار و یک کتابی است که باید قبل از مرگ بخوانید. این کتاب بینظیر شاهکار ادبی جهان است که فیودور داستایفسکی در سال ۱۸۶۶ نوشت، یعنی زمانی که از دوره تبعید و زندان سیبری بازگشته بود. داستایفسکی در رمانهایش به درونیات انسانها، افکار، عواطف و خواستههایشان توجه میکند و طنزی انتقادی در نوشتههایش موج میزند. به جرئت میتوان گفت جنایت و مکافات یکی از مهمترین رمانهای اوست. در ادامه مطلب مهمترین اطلاعاتی را که درباره این کتاب نیاز دارید، میخوانید. همچنین قسمتهای زیبا از رمان را آوردهایم و در انتخاب بهترین ترجمه به شما کمک خواهیم کرد.
اگر مطالعه بخشی از این مطلب مدنظر شماست، از طریق فهرست موضوعی زیر آن را بیابید.
- خلاصه رمان جنایت و مکافات
- درباره نویسنده کتاب
- بررسی اجمالی کتاب
- درونمایه جنایت و مکافات
- بهترین ترجمه جنایت و مکافات در ایران
- جملات زیبا از کتاب جنایت و مکافات
خلاصه رمان جنایت و مکافات
جنایات و مکافات داستان دانشجویی فقیر به نام رادیون رومانویچ راسکولنیکوف است؛ جوانی ۲۳ ساله، فوقالعاده باهوش و توانمند که دچار پوچی شده و دست به کاری درخور برای پیشرفت وضع زندگیاش نمیزند. او به دلیل نیاز شدید به پول تصمیم میگیرد پیرزنی رباخوار را بکشد و اموالش را تصاحب کند. راسکولنیکوف با تبری به خانه پیرزن میرود. بعد از کشتن او، با خواهر پیرزن روبرو میشود و مجبور میشود او را هم بکشد.
در ادامه راسکولنیکوف با مقدار بسیاری پول و طلا در شهر پترزبورگ میچرخد. او نمیداند پولها را چه کند، پس آنها را جایی مخفی میکند. نزدیک است که قهرمان داستان دیوانه شود، به نظرش میرسد همه میدانند او پیرزن را کشته است. در حالیکه در ابتدا پلیس حتی به او مظنون نیست، با رفتارهایش شک آنها را برمیانگیزد.
در همین حین راسکولنیکوف عاشق دختری به نام سونیا میشود و قضیه را برای او تعریف میکند. سونیا از او میخواهد که خودش را به پلیس معرفی و به قتل اعتراف کند. راسکولنیکوف این کار را انجام میدهد و برای مجازات به مدت هشت سال به سیبری تبعید میشود. این مکافات برای او بد تمام نمیشود چرا که در مدت زندانی بودن خودش را مییابد و عشق سونیا که به خاطر او به سیبری مهاجرت کرده، او را نجات میدهد.
درباره نویسنده کتاب
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در مسکو به دنیا آمد. پدرش پزشکی اوکراینی بود که به مسکو مهاجرت کرده بود. در پانزده سالگی مادرش و در هجده سالگی پدرش را از دست داد. در ژانویه ۱۸۳۸ به دانشکده مهندسی نظامی در سنت پترزبورگ ورود پیدا کرد و در سال ۱۸۴۳ با درجه افسری فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدریاش به خاطر ولخرجیهای مختلف تمام شد و داستایفسکی برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت. او در زمستان ۱۸۴۵ رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت و وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی بدست آورد.
پلیس مخفی در سال ۱۸۴۹ او را به جرم براندازی حکومت دستگیر کرد. دادگاه نظامی برایش تقاضای حکم اعدام کرد که مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان در سیبری و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت. در ۶ فوریه ۱۸۵۷ بعد از دو سال عاشقی با ماریا دیمیتریونا ازدواج کرد. سال ۱۸۵۹ از نظامیگری استعفا داد. در ۱۶ آوریل ۱۸۶۴ همسرش ماریا از دنیا رفت. در ۱۵ فوریه ۱۸۶۷ با آنا گریگوریونا ازدواج کرد و در بهار همان سال برای فرار از طلبکاران به اروپا سفر کردند و تا تابستان ۱۸۷۱ به روسیه بازنگشتند. داستایفسکی در ۹ فوریه ۱۸۸۱ بر اثر خونریزی ریه درگذشت. ابله، شیاطین، برادران کارامازوف، قمارباز، یادداشتهای زیرزمینی و خاطرات خانه مردگان ازجمله کتابهای او هستند.
بررسی اجمالی کتاب
شخصیت اصلی هر رمانی اکثراً نشانههایی از نویسنده را با خود دارد و چه بسا که خود نویسنده باشد. شخصیت داستایوفسکی نیز در رمانش بازتاب پیدا کرده است که جنبههای قوی درونگرایی و توجه به روح و روان آدمی را با خود دارد. اوضاع وخیم راسکولنیکوف نشان میدهد که نویسنده واقعگرا و منتقد شرایط جامعه است.
داستایوفسکی پس از بازگشت از تبعید سیبری درحالیکه ۴۵ ساله بود، نوشتن این رمان را آغاز کرد. جنایت و مکافات برای اولین بار در دوازده قسمت در یک مجله روسی منتشر شد. داستایوفسکی در آن زمان به پول نیاز داشت و هیچ انتشاراتی قبول نکرد که این داستان را که البته آن زمان به صورت ایده اولیه بود، به صورت کتاب چاپ کند و نویسنده مجبور شد برای انتشار و نوشتن آن با مجله روسكی وستنيک به توافق برسد.
نکته جالب توجه راجع به جنایت و مکافات، وجود دو نسخه مجزا از دستنوشتههای داستایوفسکی به عنوان پیشنویس آن است که حتی جریان داستان نیز در آنها متفاوت است. در یکی از ویرایشها راوی داستان گاه اول شخص و گاه سوم شخص است. در نسخه دیگر روایت از دفترچه خاطرات و یادداشتهای روزانه قاتل نقل میشود و بیشتر به جنبه روانشناسانه و انگیزههای قتل اشاره میکند. نسخه نهایی که هماکنون منتشر میشود، راوی سوم شخص دارد؛ به نظر میرسد نویسنده برای وارد شدن به ذهن شخصیتها به یک راوی دانای کل نیاز داشته است.
داستایوفسکی پس از بازگشت از تبعید سیبری درحالیکه ۴۵ ساله بود، نوشتن این رمان را آغاز کرد. جنایت و مکافات برای اولین بار در دوازده قسمت در یک مجله روسی منتشر شد. داستایوفسکی در آن زمان به پول نیاز داشت و هیچ انتشاراتی قبول نکرد که این داستان را که البته آن زمان به صورت ایده اولیه بود، به صورت کتاب چاپ کند و نویسنده مجبور شد برای انتشار و نوشتن آن با مجله روسكی وستنيک به توافق برسد.
نکته جالب توجه راجع به جنایت و مکافات، وجود دو نسخه مجزا از دستنوشتههای داستایوفسکی به عنوان پیشنویس آن است که حتی جریان داستان نیز در آنها متفاوت است. در یکی از ویرایشها راوی داستان گاه اول شخص و گاه سوم شخص است. در نسخه دیگر روایت از دفترچه خاطرات و یادداشتهای روزانه قاتل نقل میشود و بیشتر به جنبه روانشناسانه و انگیزههای قتل اشاره میکند. نسخه نهایی که هماکنون منتشر میشود، راوی سوم شخص دارد؛ به نظر میرسد نویسنده برای وارد شدن به ذهن شخصیتها به یک راوی دانای کل نیاز داشته است.
درونمایه جنایت و مکافات
خواندن یک رمان با درونمایه روانشناسی و فلسفی با تقابل جبر و اختیار، شر و خیر، شرارت و نیکوکاری لذت خاص خود را دارد. ممکن است در انتهای کتاب به خود بگویید مکافات کشیدن برای جنایت در برابر فشار عصبی وارده آنقدرها هم وحشتناک نیست! آن همه اضطراب که شخصیت اصلی را به مرز جنون کشانده بود، در انتها از بین میرود. گویا هرکه جنایتی کرده با کشیدن مکافات آن پاک و منزه خواهد شد.
دست یافتن به ارزش گوهر وجود انسان، بهبود رابطه فرد و جامعه و جهان پیرامون و دور شدن از پوچی از دیگر درونمایههای جنایت و مکافات است؛ همانطور که شخصیت اصلی رمان از میان رخوت، معنایی برای زندگی خود مییابد.
عشق یکی دیگر از تمهای این داستان است. طبق دیدگاه نویسنده جنایتکارها هرگز از خداوند و رحمت واسعه او دور نشدهاند. داستایوفسکی رابطه راسکولنیکوف با سونیا را نشانه مهر و لطف خداوند به انسان خطاکار میداند و عشق، نیروی رستگاریبخش است.
در بخشی از رمان راسکولنیکوف خطاب به معشوقش جملاتی را بیان میکند که قسمتی از عقاید داستایوفسکی هستند:«سونیا، اکنون من میدانم کسی که صاحب یک اراده محکم و روح نیرومند باشد میتواند صاحب دنیا شود. کسی که دارای جرأت زیاد است، در برابر مردم قویتر است و حق با او است…»
دست یافتن به ارزش گوهر وجود انسان، بهبود رابطه فرد و جامعه و جهان پیرامون و دور شدن از پوچی از دیگر درونمایههای جنایت و مکافات است؛ همانطور که شخصیت اصلی رمان از میان رخوت، معنایی برای زندگی خود مییابد.
عشق یکی دیگر از تمهای این داستان است. طبق دیدگاه نویسنده جنایتکارها هرگز از خداوند و رحمت واسعه او دور نشدهاند. داستایوفسکی رابطه راسکولنیکوف با سونیا را نشانه مهر و لطف خداوند به انسان خطاکار میداند و عشق، نیروی رستگاریبخش است.
در بخشی از رمان راسکولنیکوف خطاب به معشوقش جملاتی را بیان میکند که قسمتی از عقاید داستایوفسکی هستند:«سونیا، اکنون من میدانم کسی که صاحب یک اراده محکم و روح نیرومند باشد میتواند صاحب دنیا شود. کسی که دارای جرأت زیاد است، در برابر مردم قویتر است و حق با او است…»
بهترین ترجمه جنایت و مکافات در ایران
جنایت و مکافات از آن دسته کتابهایی است که بارها به فارسی ترجمه شده و توسط ناشران مختلف ایرانی عرضه شده است، به خاطر اینکه ترجمههای موجود در بازار بسیار متنوع هستند، انتخاب دشوار میشود. نکته دیگر آنکه بعضی از این ترجمهها از زبان انگلیسی صورت گرفتهاند و ممکن است چندان دقیق نباشند.
قدیمیترین ترجمه جنایت و مکافات در ایران متعلق به بهروز بهزاد است. این ترجمه هماکنون در ۶۲۶ صفحه توسط انتشارات دنیای کتاب منتشر میشود.
ترجمه قدیمی دیگر متعلق به مهری آهی است که از زبان روسی برگردان شده و در سال ۱۳۴۵ انتشارات صفیعلیشاه آن را در ۷۹۰ صفحه منتشر کرد و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. ناشر جدید آن انتشارات خوارزمی است.
مترجمان و انتشاراتیهایی که این کتاب را در ایران منتشر کردهاند، عبارتند از:
کیوان: انتشارات ارسطو
محسن سلیمانی: انتشارات امیرکبیر
امیر اسماعیلی: انتشارات تونس
مهری آهی: انتشارات خوارزمی
بهزاد: انتشارات دنیای کتاب
هانیه چوپانی: انتشارات فراروی
اصغر رستگار: انتشارات فردا و انتشارات نگاه
احد علیقلیان: انتشارات ماهی و انتشارات مرکز
علی صحرایی: انتشارات مهتاب
لوبا روایینیا: انتشارات نگارستان کتاب
مریم امیری و آرزو پیراسته: انتشارات پارمیس
پرویز شهدی: انتشارات کتاب پارسه
اگرچه هرکدام از این ترجمهها نقاط قوت خاص خود را دارند و هر خوانندهای با قلم یک مترجم بیشتر رابطه برقرار میکند، پیشنهاد ستاره در ابتدا ترجمه مهری آهی، سپس ترجمه اصغر رستگار و در آخر ترجمه احد علیقلیان است که از دیگر ترجمهها خوشخوانتر و روانتر هستند.
جملات زیبا از کتاب جنایت و مکافات
هیچچیز در دنیا دشوارتر از صمیمیت و صراحت واقعی نیست و هیچچیز هم آسانتر از تملق بیجا وجود ندارد. اگر در صراحت و صمیمیت فقط جزو صدمین آن نادرست باشد، فوراً ناموزونی مخصوصی به گوش میخورد و غوغایی به پا میشود؛ و اما اگر در تملق تمام اجزایش نادرست باشد، باز هم مطبوع است و نسبتاً با لذت شنیده میشود، هرچند که لذتی خشن ایجاد کند اما به هر حال با لذت شنیده میشود؛ و هرقدر که تملق نتراشیده و نخراشیده باشد حتما لااقل نیمی از آن درست به نظر میآید. این در مورد تمام اشخاص از هر طبقه و در هر سطح از تمدن که میخواهند باشند، فرقی نمیکند، در مورد اشخاص معمولی که جای خود را دارد.
★★★
چه چیز میتواند در نظر من شگفت انگیزتر، نامنتظرتر و غیرحقیقیتر از خود حقیقت باشد؟
★★★
آدم نجیب و حساس رو راست درد دل میکند و آدم زرنگ گوش میدهد و غذایش را میخورد و بعد هم انسان را درسته میبلعد.
★★★
حقیقت از بین نخواهد رفت اما پدر زندگی را ممکن است درآورد.
★★★
آن کسی که وجدان دارد اگر به اشتباه خود پی برد، رنج میکشد. این خود بیش از اعمال شاقه برایش مجازات است.
★★★
مگر من پیرزن را کشتم؟ من خودم را کشتم نه پیرزن را! با این کار پدر خودم را برای همیشه درآوردم اما پیرزن را شیطان کشت، نه من.
★★★
نمیدانید که خشم ممکن است انسان را به چه حدی از نفهمی برساند.
★★★
خجالتش نه به خاطر سر تراشیده و زنجیر بود بلکه غرورش سخت مجروح بود و از این جراحت بیمار گشت. واقعاً چه خوشبخت میشد اگر میتوانست خود را مقصر بشمارد. آن وقت تحمل همهچیز حتی خجالت و فضاحت را میکرد.
★★★
هر دو آنان را عشق احیا کرده بود. قلب هریک برای دیگری سرچشمهای لایزال از زندگی بود.
در پایان امیدواریم این مطلب توانسته باشد شما را با جنایت و مکافات بیشتر آشنا سازد. چنانچه این رمان را خواندهاید یا قصد خواندن آن را دارید، دیدگاهها و نظرات خود را از طریق بخش ارسال نظر با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید.