مطالعه جنگ و صلح تولستوی اگرچه با دشواریهای خاص خود همراه است، از آن کتابهایی است که ارزش خواندن دارد. در مطلبی که پیش رو دارید نکاتی طلایی وجود دارد که لزوم خواندن جنگ و صلح را آشکار میسازد. اولین دلیل برای خواندن جنگ و صلح تولستوی را آشنایی با یکی از برترین شاهکارهای ادبی دنیا و بزرگترین رمان بدانید و برای آشنا شدن بیشتر با جنگ و صلح لئو تولستوی با گروه فرهنگ و هنر ستاره همراه باشید.
خلاصه رمان جنگ و صلح
«جنگ و صلح» نوشته لئو تولستوی در بستر دو جنگ بزرگ (۱۸۱۲ و ۱۸۰۵ م.) بین روسیه تزاری و ارتش فرانسه به سرکردگی ناپلئون بناپارت روایت میشود. این کتاب دو بخش دارد که همزمان پیش میروند: جنگ و داستان خانوادگی.
داستان جنگ و صلح در یک مجلس اشرافی آغاز میشود که در آن صحبت از حمله قریبالوقوع ناپلئون به روسیه است. در حقیقت شخصیتهای اصلی رمان جنگ و صلح اشراف هستند و سرگذشت شخصیتها درهمتنیده پیش میرود. این داستان یک شخصیت اصلی ندارد.
پرنس آندرهی بالکونسکی یکی از شخصیتهای اصلی داستان است که در ابتدای داستان با همسر زیبا و نجیب خود لیزا در انتظار فرزندی هستند. او همسرش را نزد پدر سختگیر خود و خواهرش ماریا میگذارد و خود به جنگ میرود. همسرش بر سر زایمان از دنیا میرود و پسری به دنیا میآورد که نام او را نیکولای میگذارند. آندرهی یکی از سرداران پرافتخار و از شجاعترین قهرمانان جنگ و صلح است.
ماریا بالکونسکایا دختری نه چندان زیبا اما با چشمهای مشکی نافذ است که در نیکوکاری و کمک به فقیران و رعیتها از همه سبقت گرفته است. او تحت سلطه پدر مستبدش قرار دارد، با این حال او را میپرستد.
شخصیت دیگر پییر بزوخف است، جوان تحصیلکرده از فرنگ آمده، فرزند نامشروع کنت بزوخف در حال مرگ و وارث تمام اموال او است. او هدف طمعورزی واسیلی و دخترش هلن قرار میگیرد. هلن موفق میشود با پییر ازدواج کند و به اموال بیحساب دست پیدا کند اما در نهایت با هوسرانی و بیبند و باری سرنوشت خود را تیره و تار رقم میزند و در رنج و بیماری میمیرد.
پرنسس ناتاشا روستوا زیباترین شخصیت جنگ و صلح و به عقیده برخی شیرینترین شخصیت همه رمانهای جهان است. دختری شاد و سرزنده که در دورهای نامزد آندرهی بالکونسکی میشود. پس از مرگ آندرهی بر اثر جراحت جنگی، او با پییر بزوخف ازدواج میکند.
پرنس نیکولای روستوف برادر ناتاشا شخصیت دیگری است که اگرچه خوشقلب است اما خلق و خوی عصبی نظامیگری دارد. برخی میگویند تولستوی نیکولای را از روی شخصیت پدر خود آفریده است. نیکولای رستف در انتها با ماریا بالکونسکایا ازدواج میکند و در ملک اجدادی ماریا ساکن میشوند.
درمورد بخش تاریخی و حمله ناپلئون به روسیه، شکست مفتضحانه فرانسویها در روسیه نتیجه کار است. ناپلئون ابتدا با اقتدار وارد خاک روسیه میشود. از لحظات احساسی داستان آنجایی است که ناپلئون مسکو را اشغال میکند. روسها از دور مسکو آتش گرفته را نگاه میکنند و به خاطر «مادر سفیدروی» خویش اشک میریزند. در نهایت کمبود آذوقه و سرمای غیرقابل تحمل روسیه فرانسویها را از پای میاندازد و شجاعت مردم روسیه آنها را مجبور به عقبنشینی و فرار میکند.
پرنس آندرهی بالکونسکی یکی از شخصیتهای اصلی داستان است که در ابتدای داستان با همسر زیبا و نجیب خود لیزا در انتظار فرزندی هستند. او همسرش را نزد پدر سختگیر خود و خواهرش ماریا میگذارد و خود به جنگ میرود. همسرش بر سر زایمان از دنیا میرود و پسری به دنیا میآورد که نام او را نیکولای میگذارند. آندرهی یکی از سرداران پرافتخار و از شجاعترین قهرمانان جنگ و صلح است.
ماریا بالکونسکایا دختری نه چندان زیبا اما با چشمهای مشکی نافذ است که در نیکوکاری و کمک به فقیران و رعیتها از همه سبقت گرفته است. او تحت سلطه پدر مستبدش قرار دارد، با این حال او را میپرستد.
شخصیت دیگر پییر بزوخف است، جوان تحصیلکرده از فرنگ آمده، فرزند نامشروع کنت بزوخف در حال مرگ و وارث تمام اموال او است. او هدف طمعورزی واسیلی و دخترش هلن قرار میگیرد. هلن موفق میشود با پییر ازدواج کند و به اموال بیحساب دست پیدا کند اما در نهایت با هوسرانی و بیبند و باری سرنوشت خود را تیره و تار رقم میزند و در رنج و بیماری میمیرد.
پرنسس ناتاشا روستوا زیباترین شخصیت جنگ و صلح و به عقیده برخی شیرینترین شخصیت همه رمانهای جهان است. دختری شاد و سرزنده که در دورهای نامزد آندرهی بالکونسکی میشود. پس از مرگ آندرهی بر اثر جراحت جنگی، او با پییر بزوخف ازدواج میکند.
پرنس نیکولای روستوف برادر ناتاشا شخصیت دیگری است که اگرچه خوشقلب است اما خلق و خوی عصبی نظامیگری دارد. برخی میگویند تولستوی نیکولای را از روی شخصیت پدر خود آفریده است. نیکولای رستف در انتها با ماریا بالکونسکایا ازدواج میکند و در ملک اجدادی ماریا ساکن میشوند.
درمورد بخش تاریخی و حمله ناپلئون به روسیه، شکست مفتضحانه فرانسویها در روسیه نتیجه کار است. ناپلئون ابتدا با اقتدار وارد خاک روسیه میشود. از لحظات احساسی داستان آنجایی است که ناپلئون مسکو را اشغال میکند. روسها از دور مسکو آتش گرفته را نگاه میکنند و به خاطر «مادر سفیدروی» خویش اشک میریزند. در نهایت کمبود آذوقه و سرمای غیرقابل تحمل روسیه فرانسویها را از پای میاندازد و شجاعت مردم روسیه آنها را مجبور به عقبنشینی و فرار میکند.
درباره نویسنده کتاب
لِف نیکلایویچ تولستوی (لئون تالستوی) یک اشرافزاده متمول بود که ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پولیانا دهکده اجدادی مادرش به دنیا آمد. مادرش را در ۲ سالگی و پدرش را در ۹ سالگی از دست داد و تحت سرپرستی خویشاوندان پدری از جمله عمه تاتیانا یرگلسکایا پرورش یافت.
لئو در پاییز ۱۸۴۴ رشته زبانهای شرقی دانشگاه غازان را انتخاب کرد، سپس تغییر رشته داد و به دانشکده حقوق رفت. او اگرچه دانشجوی خوبی نبود؛ بسیار مطالعه میکرد. نویسنده محبوب سالهای نوجوانیاش ژان ژاک روسو بود.
تولستوی در سال ۱۸۵۱ به ارتش پیوست و به قفقاز رفت. در سال ۱۸۵۴ در جنگهای کریمه و دفاع یکساله از سباستوپل شرکت کرد و کتاب داستانهای سباستوپل را نوشت که باعث شهرتش شد. پس از آن از نظامیگری استعفا داد.
او در سال ۱۸۶۲ با سوفیا آندرییونا بِرس بیست ساله دختر پزشکی از خانواده اشراف ازدواج کرد. این زن در ادب و موسیقی ذوق داشت و تا شانزده سال کارهای ادبی تولستوی را بازنویسی میکرد. آنها در یاسنایا پولیانا زندگی میکردند و صاحب سیزده فرزند شدند که هشت نفرشان زنده ماندند.
تولستوی و همسرش در اواخر عمر مشاجرات پی در پی داشتند که علت آن را ترک تعلقات دنیوی تولستوی و بخشیدن اموالش (از جمله حق التالیف کتابهایش) میدانند که خشم سوفیا را در پی داشت.
تولستوی در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ در حالی که خانه را به حالت قهر ترک کرده بود، در یک ایستگاه راه آهن محقر درگذشت و در یاسنایا پولیانا به خاک سپرده شد.
لئو در پاییز ۱۸۴۴ رشته زبانهای شرقی دانشگاه غازان را انتخاب کرد، سپس تغییر رشته داد و به دانشکده حقوق رفت. او اگرچه دانشجوی خوبی نبود؛ بسیار مطالعه میکرد. نویسنده محبوب سالهای نوجوانیاش ژان ژاک روسو بود.
تولستوی در سال ۱۸۵۱ به ارتش پیوست و به قفقاز رفت. در سال ۱۸۵۴ در جنگهای کریمه و دفاع یکساله از سباستوپل شرکت کرد و کتاب داستانهای سباستوپل را نوشت که باعث شهرتش شد. پس از آن از نظامیگری استعفا داد.
او در سال ۱۸۶۲ با سوفیا آندرییونا بِرس بیست ساله دختر پزشکی از خانواده اشراف ازدواج کرد. این زن در ادب و موسیقی ذوق داشت و تا شانزده سال کارهای ادبی تولستوی را بازنویسی میکرد. آنها در یاسنایا پولیانا زندگی میکردند و صاحب سیزده فرزند شدند که هشت نفرشان زنده ماندند.
تولستوی و همسرش در اواخر عمر مشاجرات پی در پی داشتند که علت آن را ترک تعلقات دنیوی تولستوی و بخشیدن اموالش (از جمله حق التالیف کتابهایش) میدانند که خشم سوفیا را در پی داشت.
تولستوی در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ در حالی که خانه را به حالت قهر ترک کرده بود، در یک ایستگاه راه آهن محقر درگذشت و در یاسنایا پولیانا به خاک سپرده شد.
پیش از خواندن کتاب چه باید بدانیم؟
تولستوی برای نوشتن جنگ و صلح حدود هفت سال زمان صرف کرد. این کتاب در سال ۱۸۶۹ در ۱۲۲۵ صفحه به چاپ رسید و تولستوی آن را بارها ویرایش کرد. معروف است که جنگ و صلح بیش از ۵۸۰ شخصیت دارد که تولستوی همه آنها را با دقت توصیف کرده است. این معرفی اولیه از کتاب وحشتناک به نظر میرسد و شاید خواننده را از مطالعه منصرف کند. نکته اساسی اینجاست که لازم نیست شما نام و خصوصیات همه این شخصیتها را به خاطر بسپارید. بسیاری از این شخصیتها در صفحات معدودی حضور دارند. شخصیتهای مهم حدود ۵۰ نفر هستند که به دلیل زنجیره روابط خانوادگی به خاطر سپردن آنها دشوار نیست و پس از خواندن چند فصل ابتدایی با بیشتر آنها آشنا خواهید شد. اما اگر میخواهید رابطه افراد را از ابتدای کتاب تحت نظر داشته باشید، یک کاغذ برای رسم روابط کنار دستتان بگذارید.
یکی دیگر از نکات قابل توجه این کتاب مقالات فلسفی، تاریخی، اقتصادی و روانشناسانه تولستوی است؛ مخصوصاً در اواخر کتاب اظهار نظرهای فلسفی بیشتر میشود. در جلد اول و دوم جنبه داستانی کتاب غلبه دارد و در جلد سوم و چهارم نویسنده جهانبینی و دیدگاههای فلسفی خود را وارد رمان میکند. پس، از ابتدای رمان که شیرینی داستانپردازی تولستوی شما را جذب میکند و به دنبال خود میکشد، خود را برای مقالات فلسفی آخر کتاب هم آماده کنید.
با به پایان رساندن این کتاب چه خواهیم یافت؟
مهمترین ویژگی داستانهای تولستوی درسهای اخلاقی آن است. او شخصیتهایی را که از نظر اخلاقی وضعیت مناسب ندارند، به سزای اعمال خود میرساند. از طرفی شخصیتهای پاکدامن و نیکوکار نیز پس از تحمل سختی و رنج در انتها به جایگاه ویژه خود میرسند.
تولستوی عقیده دارد تاریخ تکرار میشود؛ عبرت از تاریخ یکی از دستآوردهای به پایان رساندن جنگ و صلح است. فراموش نکنیم که جنگ و صلح کتاب تاریخ نیست و در انتهای کتاب به تاریخ محض نمیرسید! بعضی میگویند جنگ و صلح یکی از معتبرترین منابع تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سده نوزدهم امپراتوری روسیه است که این حرف خیلی درست نیست. درست است که موضوع این رمان یک واقعه تاریخی است، اما از دیدگاه تولستوی و آنطور که تولستوی میخواسته باشد و مسلماً به تولستوی کوچکترین نقدی وارد نیست، او رمان نوشته است نه کتاب تاریخ.
تولستوی عقیده دارد تاریخ تکرار میشود؛ عبرت از تاریخ یکی از دستآوردهای به پایان رساندن جنگ و صلح است. فراموش نکنیم که جنگ و صلح کتاب تاریخ نیست و در انتهای کتاب به تاریخ محض نمیرسید! بعضی میگویند جنگ و صلح یکی از معتبرترین منابع تحقیق و بررسی در تاریخ سیاسی و اجتماعی سده نوزدهم امپراتوری روسیه است که این حرف خیلی درست نیست. درست است که موضوع این رمان یک واقعه تاریخی است، اما از دیدگاه تولستوی و آنطور که تولستوی میخواسته باشد و مسلماً به تولستوی کوچکترین نقدی وارد نیست، او رمان نوشته است نه کتاب تاریخ.
منظور این نیست که تولستوی تاریخ را نمیدانسته است. بلکه کاملاً برعکس تولستوی وجب به وجب میدان جنگ را شخصاً پیموده است و ساعتهای متمادی در کتابخانههای مختلف تمامی کتابهای تاریخی جنگهای فرانسه و روسیه را مطالعه کرده است؛ اما در نهایت نتیجهگیریها خاص خودش هستند. درس گرفتن از تاریخ در زندگی انسان برای تولستوی اهمیت دارد که در پایان کتاب به آن خواهید رسید.
بهترین ترجمه جنگ و صلح در ایران کدام است؟
اولین ترجمه این کتاب را کاظم انصاری در سال ۱۳۳۴ به همت انتشارات امیرکبیر به انجام رساند که به دلیل تقدم ارزشمند است. این کتاب در سالهای متمادی در اندازهها و طرح جلدهای گوناگون چاپ شده است. انتشارات امیرکبیر در آبان ۹۵ چاپ چهاردهم این کتاب (۴ جلد در دو مجلد) را منتشر کرد.
سروش حبیبی مترجم دیگر ایرانی این کتاب را در انتشارات نیلوفر به چاپ رساند و بهمن ۹۵ چاپ یازدهم این کتاب به بازار آمد. این ترجمه برخلاف برخی ترجمهها که از زبان فرانسه یا انگلیسی صورت میگیرند، از زبان روسی برگردانده شده است، پاورقیهای وقتگیر و کلمات ناآشنا ندارد و برای مخاطب دهه نود، از ترجمهای که در دهه ۳۰ انجام پذیرفته خوشخوانتر است.
داریوش شاهین و سوسن اردکانی جنگ و صلح را در دو انتشارات نگارستان کتاب (چاپ دوم خرداد ۸۹) و نظاره (چاپ اول مرداد ۹۶) به چاپ رساندهاند.
شهلا انسانی در انتشارات دبیر این کتاب را ترجمه کرده است که در تیرماه سال ۹۶ چاپ دوازدهم آن منتشر شد.
رضا رهگذر با همکاری انتشارات سوره مهر در سال ۹۱ جنگ و صلح را بازنویسی کرد. البته در این نسخه فقط بخش داستانی نقل شده، به همین سبب همه کتاب را نخواهید خواند و نظریات جالب تولستوی را از دست میدهید.
سروش حبیبی مترجم دیگر ایرانی این کتاب را در انتشارات نیلوفر به چاپ رساند و بهمن ۹۵ چاپ یازدهم این کتاب به بازار آمد. این ترجمه برخلاف برخی ترجمهها که از زبان فرانسه یا انگلیسی صورت میگیرند، از زبان روسی برگردانده شده است، پاورقیهای وقتگیر و کلمات ناآشنا ندارد و برای مخاطب دهه نود، از ترجمهای که در دهه ۳۰ انجام پذیرفته خوشخوانتر است.
داریوش شاهین و سوسن اردکانی جنگ و صلح را در دو انتشارات نگارستان کتاب (چاپ دوم خرداد ۸۹) و نظاره (چاپ اول مرداد ۹۶) به چاپ رساندهاند.
شهلا انسانی در انتشارات دبیر این کتاب را ترجمه کرده است که در تیرماه سال ۹۶ چاپ دوازدهم آن منتشر شد.
رضا رهگذر با همکاری انتشارات سوره مهر در سال ۹۱ جنگ و صلح را بازنویسی کرد. البته در این نسخه فقط بخش داستانی نقل شده، به همین سبب همه کتاب را نخواهید خواند و نظریات جالب تولستوی را از دست میدهید.
در انتها یادآوری میکنیم که هرکدام از ترجمهها خوبیهای خود را دارند و شاید برای اینکه بدانید با کدام بیشتر ارتباط برقرار میکنید، بهتر باشد چند صفحه از آنها را تطبیق دهید و مقایسه کنید؛ اما اگر برای پیدا کردن بهترین ترجمه، وقت کافی ندارید، به تطبیق ما اعتماد کرده و ترجمه سروش حبیبی را انتخاب کنید.
چنانچه در راستای مطالعه جنگ و صلح و یا محتوای مطلبی که خواندید، پیشنهادی دارید از طریق بخش ارسال نظر، آن را با گروه فرهنگ و هنر ستاره و دیگر مخاطبان در میان بگذارید.
گروه فرهنگ و هنر ستاره
ساره
سپاس فراوان بابت مقاله خوبتون..حتما این کتاب را میخونم و مطلب شما در شناخت من نسبت به این شاهکار ادبی بسیار مفید بود.