ستاره | سرویس مذهبی – همه چیز بین مسلمانان به خوبی و خوشی داشت پیش میرفت تا این که پیامبر (ص) از دنیا رفت و امت اسلام با یکی از بزرگترین چالشهای خودشان روبرو شدند. چه کسی باید جانشین پیامبر (ص) میشد؟ چرا بعضی از مسلمانان امامت را حق علی (ع) میدانستند و عدهای مخالف آن بودند؟ و خیلی سؤالهای دیگر که ستاره قرار است در این مقاله به آنها پاسخ بدهد.
ولایت از دیدگاه شیعیان و اهل سنت
تا زمانی که پیامبر (ص) زنده بود، هر کسی میخواست مسلمان شود یا اتحادش را با بقیه مسلمانان نشان بدهد شهادتین میگفت. گفتن شهادتین عاملی بود برای اتحاد میان مسلمانان اما بعد از رحلت پیامبر (ص) بین مسلمانان درباره جانشینی ایشان اختلاف افتاد و دو دیدگاه در مورد امامت بعد از حضرت محمد (ص) به وجود آمد:
۱. گروهی امامت را یک مسئله جانبی میدانستند که جزو شاخههای امر به معروف و نهی از منکر دستهبندی میشد. زیرا اجرای امر به معروف و نهی از منکر مستلزم وجود امام بود. این دسته از مسلمانان معتقدند که امام در جامعه به یکی از روشهای زیر تعیین میشود:
اول – کسی که بزرگان جامعه و به دنبال آنها مردم با او بیعت میکنند.
دوم – کسی که خلیفه قبلی او را به عنوان امام معرفی میکند.
سوم – کسی که توسط شورایی انتخاب میشود که خلیفه قبلی تعیین کرده است.
چهارم – کسی که با قهر و غلبه بر مردم جانشین امام بشود.
به همین دلیل است که این دسته از مسلمانان که اهل سنت جزو آنها هستند، پس از رحلت پیامبر (ص) به ترتیب ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) را جانشین ایشان میدانند؛ ابوبکر و علی (ع) به روش اول، عمر به روش دوم و عثمان به روش سوم انتخاب شد.
۲. گروه دیگری از مسلمانان از جمله شیعیان، امامت را از جمله اصول دین میدانند. از نظر آنها امامت یک مقام الهی است و تفاوتی با نبوت ندارد و به همین دلیل باید از طرف خدا تعیین شود.از دیدگاه آنها خداوند به واسطه پیامبرش امام علی (ع) را به عنوان نخستین امام بعد از خود انتخاب کرده است. شاهد بر این مدعا هم ماجرای غدیر است؛ جایی که پیامبر (ص) فرمود: «هر کسی که من ولی و سرپرست او هستم، علی نیز ولی و سرپرست اوست.»
خب رسیدیم به حدیث غدیر؛ یکی از مدارک شیعیان برای جانشینی پیامبر (ص) که توسط مسلمانان اهل سنت شبهههایی به آن وارد میشود. در ادامه میخواهیم این شبههها را مطرح کنیم و ببینیم جواب شیعیان به آنچه خواهد بود.
برای برقراری ارتباط بهتر با موضوع مقاله «پاسخ سوالات مطرح شده درباره عید غدیر خم» پیشنهاد می گردد.
شبهههایی درباره حدیث غدیر
اهل سنت: حدیث غدیر با احادیث دیگر در تعارض است
این حدیث با احادیث دیگری که از پیامبر (ص) نقل شده در تعارض است. پیامبر (ص) در جایی فرموده است: «قبیله مُزینه و جُهینه و غِفار و اسلم یاران من هستند، نه همه مردم. آقا و مولای آنان کسی جز خداوند و رسولش نیست.»
(صحیح البخاری، ج ۴، ص ۱۵۷)
این حدیث با حدیث غدیر در تعارض است و مولا بودن علی (ع) در این حدیث نفی شده است.
شیعیان: حدیث غدیر منافاتی با احادیث دیگر ندارد
این دو حدیث منافاتی با هم ندارند برای این که کلمه موالی و مولی در حدیث اول از نظر معنا با کلمه مولا در حدیث دوم فرق دارد. موالی و مولی در حدیث اول به معنای یاران و یاور است و به عنوان امتیازی برای آن اقوام گفته شده است. اما کلمه مولی در حدیث غدیر به معنای سرپرست و ولی تمام مسلمانان است.
ضمن این که اگر منکر آن شویم که حدیث غدیر را پیامبر (ص) گفته، باید بسیاری از صحابه و تابعین را دروغگو بدانیم:
این حجر هیثمی:
«حدیث غدیر حدیث صحیحی است و هیچ شکی در صدور آن نیست. این حدیث را گروهی از پیشوایان حدیث (مانند ترمذی و نسائی و احمد) روایت کردهاند و سندهای بسیار زیادی دارد. این حدیث را ۱۶ نفر از اصحاب رسول خدا (ص) روایت کردهاند و احمد بن حنبل در روایتی نقل میکند: زمانی که بعضی درگیریها در هنگام خلافت امام علی (ع) روی داد، ۳۰ نفر از اصحاب رسول خدا (ص) گواهی دادند که حدیث غدیر را از پیامبر (ص) شنیدهاند. بسیاری از سندهای این حدیث، صحیح و نیکوست. از این رو به اشکال بعضی در صدور این حدیث هیچ توجهی نمیشود.»
(الصواعق المحرقه، ج ۱، ص ۱۰۶)
در تائید کلام ابن حجر میتوانیم نگاهی به راویانی بیندازیم که اندیشمندان اهل سنت حدیث غدیر را از آنها نقل کردهاند:
امیرالمؤمنین علی (ع)، ابوسعید خدری، زید بن ارقم، جابر بن عبداللَّه، براء بن عازب، بریده بن حصیب، جابر بن سمره، عمیر بن سعید، جریر بجلی، زید بن یثیع، عبدالرحمن بن ابی لیلا، زاذان ابی عمیر (بن عمر)، ابن عباس، بریده اسلمی، ریاح بن حارث، حذیفه بن اسید غفاری، ابوایوب انصاری، ابوعبداللَّه شیبانی، زیاد بن ابی زیاد، سعد بن ابی وقاص، حمید بن عماره، عمره بنت سعد، عمار بن یاسر، عایشه بنت سعد، عبداللَّه بن یامیل، اصبغ بن نباته، عبد خیر، طلحه بن عبیداللَّه، عبداللَّه بن مسعود، سمره بن چندب، شریط بن انس، ابوهریره، عمر بن خطاب، انس بن مالک، جریر بن عبداللَّه و ابوبسطام.
اهل سنت: امام علی (ع) در ماجرای غدیر حضور نداشته است
حدیث غدیر با واقعیات تاریخی مطابقت ندارد زیرا در روز غدیر علی (ع) به یمن رفته بود و در ماجرای غدیر حضور نداشت.
(تفسیر القرطبی، ج ۱، ص ۲۶۷)
شیعیان: دلیل محکمی مبنی بر این ادعا وجود ندارد
هیچ دلیل محکمی مبنی بر حضور نداشتن امام علی (ع) در روز غدیر وجود ندارد و بسیاری از روایات حضور ایشان را در ماجرای غدیر تائید میکنند.
به فرض هم که امام علی (ع) در روز غدیر حضور نداشته است، این مسئله منافاتی با این که پیامبر (ص) خطاب به مردم، ایشان را به عنوان جانشین خود انتخاب کند ندارد. ابن حجر هیثمی میگوید: «اشکال بعضی دیگر مبنی بر عدم حضور امام علی (ع) در غدیر خم بیمورد است؛ زیرا ثابت شده که علی (ع) از یمن برگشت و به همراه پیامبر (ص) مناسک حج را انجام داد.»
(تفسیر القرطبی، ج ۱، ص ۲۶۷)
اهل سنت: کلمه مولی به معنی حاکم نیست
حدیث غدیر در صورتی بر امامت علی (ع) دلالت میکند که کلمه مولی در آن به معنای «حاکم و اولی به تصرف» باشد در حالی که کلمه مولی بر وزن «مفعل» است و هرگز به جای «افعل» استفاده نمیشود.
(مسند أحمد بن حنبل، ج ۱، ص ۸۴ و ۱۱۸ و ۱۱۹ و ۱۵۲ و ج ۴، ص ۲۸۱ و ۳۶۸ و ۳۷۰ و ۳۷۲ و ۳۶۶ و ۳۷۰)
شیعیان: مولی در اینجا به معنای اولی به کار میرود
کلمه مولی در این حدیث به معنای «اولی» به کار رفته است. در قرآن میخوانیم:
«مَأواکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُم» (آیه ۱۵ سوره حدید) و بسیاری از مفسران اهل سنت «مولاکم» را در این آیه به معنای «اولی بکم» دانستهاند.
کلمه مولی معانی مختلفی دارد مثل: یاور، دوست، همسایه، شریک و مالک امر. برای اینکه بدانیم منظور از این کلمه واقعاً چه بوده باید به دنبال قرینه آن در جمله بگردیم:
الف) پیام غدیر یک پیام بسیار مهم و سرنوشتساز بوده است زیرا درباره آن آیه ۶۷ سوره مائده نازل شده است (بَلّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ…). بنابراین باید مفهوم حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» بسیار بااهمیت بوده باشد و باعث تعجب حاضرین بشود. حال اگر مولی را به معنای دوست داشتن بدانیم مسلماً این چیزی نیست که باعث تعجب بشود و پذیرش آن برای مردم سخت باشد چرا که پیامبر (ص) قبل از آن بارها و بارها علی (ع) را دوست خود معرفی کرده بود.
ب) در بسیاری از روایات چنین آمده است که پیامبر قبل از حدیث غدیر از مردم پرسیده است: «ألست أولی بأنفسکم» یا «ألست أولی بالمؤمنین من انفسهم؟» که این جمله خودش قرینهای است برای کلمه مولی که معنای اولی به تصرف و حاکمیت را میدهد.
اهل سنت: حدیث غدیر متواتر نیست
حدیث غدیر را کسانی مثل ابوحاتم رازی و ابوداود سجستانی قبول ندارند و افرادی مثل مسلم و بخاری آن را نقل نکردهاند و برای همین حدیث غدیر نمیتواند حدیث متواتری باشد.
شیعیان: بر اساس تعریف حدیث متواتر این حرف اشتباه است
حدیث غدیر نزد شیعیان یک حدیث متواتر است و بیش از ۳۰ نفر از یاران پیامبر (ص) آن را نقل کردهاند و علاوه بر آن با توجه به معنای حدیث متواتر از دیدگاه اهل سنت حدیث غدیر یک حدیث متواتر به حساب میآید؛ مثلاً ابن حزم حدیثی را متواتر میداند که ۴ نفر از صحابه آن را روایت کرده باشند. جلالالدین سیوطی هم حدیثی را متواتر میداند که گروهی آن را نقل کنند که سازش آنها برای گفتن یک دروغ غیرقابلتصور باشد.
باید دقت داشته باشیم که ابوداود سجستانی و ابوحاتم رازی حدیث غدیر را دروغ نمیدانند بلکه آن را معارض با حدیث دیگری بیان میکنند و احادیث متواتر فراوانی وجود دارد که اثری از آنها در صحیح مسلم و یا صحیح بخاری نیست
اهل سنت: قبول حدیث غدیر یعنی اجتماع دو ولایت در یک زمان
اگر حدیث غدیر دلالت بر امامت علی (ع) دارد لازم است که در یک زمان ولایت پیامبر (ص) و ولایت علی (ع) با همدیگر اجتماع داشته باشد که این درست نیست.
شیعیان: چند ولایت میتواند در طول هم باشد
ولایت امام علی (ع) در طول ولایت پیامبر (ص) است همانطور که ولایت پیامبر (ص) در طول ولایت خداوند است. بنابراین اجتماع چند ولایت در طول هم ممکن خواهد بود.
اهل سنت: بیعت صحابه با ابوبکر یعنی عدم صحت حدیث غدیر
اگر حدیث غدیر صحیح بوده پس چرا صحابه پیامبر (ص) از آن چشمپوشی کردند و با ابوبکر بیعت نمودند؟ مسلماً درباره این موضوع همه صحابه اشتباه نکردهاند.
شیعیان: بیعت با ابوبکر برای حفظ کیان اسلام
۱. همه اصحاب پیامبر (ص) در ماجرای سقیفه حضور نداشتند، امام علی (ع) و بنیهاشم مشغول عزاداری برای پیامبر (ص) بودند و تعدادی از صحابه هم در مدینه به سر میبردند. عمر بن خطاب از مردم برای ابوبکر بیعت گرفت و زمانی که ابوبکر میخواست خلافت را ترک کند تنها راه نجات اسلام را ادامه خلافت ابوبکر معرفی کرد و ولایت را از مسیر اصلیاش خارج نمود.
۲. مشابه همین مسئله درباره هارون و موسی (ع) رخ داد و امت حضرت موسی پس از رفتن او جانشینش را تنها گذاشتند.
۳. امام علی (ع) تا مدتی با ابوبکر بیعت نکرده بود و بعد از شهادت حضرت زهرا (س) برای حفاظت از کیان اسلام و جلوگیری از خونریزی و تفرقه بین مسلمانان با ابوبکر بیعت کرد. امام علی (ع) در برابر سقیفه سه راه بیشتر نداشت: قیام کردن، سکوت و کنارهگیری از حکومت و بیعت با ابوبکر که البته گزینه سوم بهترین راه بود.
۴. عمر بن خطاب امام علی (ع) را تهدید به قتل کرده بود و با این که علی (ع) باکی از کشته شدن نداشت ولی باید در نظر داشته باشیم که کشته شدن او در این موقعیت نتیجهای جز متلاشی شدن دین اسلام نداشت.