انشا با موضوع زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد، مربوط به کتاب مهارتهای نوشتاری پایه هشتم درس ششم است. زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد از جمله ضربالمثلهای مشهور زبان فارسی است و اشاره به کنترل به موقع زبان دارد. در مطلب حاضر انشاهای جالب زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد نوشته شده است.
ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – انشا زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد: زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد از ضرب المثلهای فارسی و ایرانی است که به انواع مختلف میتوانید آن را بازنویسی کنید و انشا بنویسید. برای مثل نویسی زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد یا گسترش این ضرب المثل، میتوان از نوشتن انشا، داستان یا حکایت استفاده کرد.
ما در ادامه مطلب یک انشا با موضوع زبان سرخ سر سبز را بر باد میدهد، نوشتهایم. در پایان نیز حکایتی کوتاه درباره زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد با زبان ساده امروزی آمده است. آنها را بخوانید، ایده گرفته و خودتان انشا و داستانهای زیبایی بنویسید.

انشا کوتاه درباره زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
در زمانهای قدیم در گوشهای از این دنیا شهری با آدمهای مختلف وجود داشت که در میان آنها پسرکی بازیگوش و سر به هوا بود که با حاضر جوابی و بیاحترامی به بزرگترها دل خیلی از آنها را رنجانده بود و بزرگان شهر از دست این پسرک زبان دراز عصبانی و خسته شده بودند.
در یکی از این روزها، پادشاه برای سرکشی به شهر و مردمان خود از قصر خارج شده و وارد شهر شد. در شهر همه مردم به کاری مشغول بودند و اوضاع بر وفق مراد ایشان پیش میرفت. در این میان یک دفعه پسرک بازیگوش را دید که از کنار هر آدمی که رد میشد او را به تمسخر میگرفت و به او میخندید.
پادشاه از دور نظارهگر رفتار زشت این پسرک بود، تا اینکه پسرک به نزدیکی پادشاه رسید و با بیادبی و تمسخر با پادشاه رفتار کرد.
پادشاه که دیگر بسیار از برخورد پسرک عصبانی شده بود به سربازان خود دستور داد تا او را دستگیر کرده و به زندان ببرند. اما دوباره پسرک فریاد زد و با صدای بلند به پادشاه و سربازان توهین و ناسزا گفت. پادشاه که چنین دید صبرش تمام شد و دستور داد تا سر از بدن این جوان بد زبان جدا کنند تا عاقبت چنین فرد بد سخن به همه مردم شهرشان داده شود و این چنین بود که زبان سرخ سر سبز را بر باد داد.

برای باز آفرینی ضرب المثل زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد میتوانید حکایتی با این مضمون را به زبان ساده امروزی برگردانید. در ادامه این حکایت را با هم میخوانیم.
بازافرینی زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
گویند روزی مردی پارچهباف بود و در این کار بسیار خبره و ماهر بود. روزی از روزها مرد تمام وقت خود را صرف بافندگی پارچه زرین بافی کرد تا اینکه بعد از تلاش و زحمت زیاد توانست آن پارچه را ببافد. پس از تمام کردن پارچه از جایش بلند شد و پارچه را کادو کرد و به راه افتاد. در راه مشتریان زیادی برای لباسی که بافته بود پیدا شد اما او میگفت که پیشکش سلطان است و به هیچ عنوان حاضر به فروش آن نیست.
پشت در بود که سربازان به او گیر دادند که آن چیست در دستت است و تو اجازه نداری وارد شوی و… تا اینکه وزیر که به صورت تصادفی از آن جا میگذشت دستور داد اجازه ورود آن فرد را بدهند. مرد پس از تشکر زیاد از وزیر و با کمک وی توانست وارد قصر شده و کادوی خویش را به سلطان پیشکش کند.
سلطان کادو را که باز کرد بسیار از پارچه زرینه بافی شده خوشش آمد و تشکر کرد. همانجا بود که درباریان یک به یک نظر دادند که سلطان آن لباس را برای چه وقتی بپوشد.
سلطان گفت: خودت بگو برای کی این لباس را بپوشم؟ مرد که بد زبان بود و نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد گفت: به نظر من این را بردارید هنگامی که به رحمت خدا رفتید آن را روی قبر شما بیاندازند.
سلطان عصبانی شد و گفت: تو چگونه برای من آرزوی مرگ میکنی؟ و دستور داد سر مرد را ببرند. پس مرد را اعدام کردند و از آن هنگام است که میگویند: زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.
سخنی با شما
نظر شما درباره انشاهایی که خواندید چیست؟ کدام را بیشتر دوست داشتید؟ اگر شما دبیر نگارش بودید، به هر کدام از این انشاها چه نمرهای میدادید؟ در صورت تمایل شما نیز انشاهایتان را از طریق ارسال نظر برای ما و مخاطبان ستاره بفرستید تا زیباترین آن ها با نام خودتان منتشر شود. شما میتوانید گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند و یک داستان و ۲ انشا در مورد کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد را نیز در ستاره بخوانید.
انشا در مورد مرگ به زبان طنز را نیز در ستاره می توانید بخوانید.
عالی بود ❤
خیلی خیلی مخره بود ماگفتیم باز آفرینی نه که انشا
نظری ندارم
مقدمه نداشت
خوب بود
اقا این کلا دوتا انشاست مابنویسیم واسه معلم انشامون ضایه میشه یه چند تا بیشتر بزارین
ممنون
معلممون شک میکنع که
مخاطب عزیز انشاهای ارائه شده در سایت صرفا برای ایده است و تکلیف خود را باید خودتان انجام دهید.
بد نبود خوب بود
لطفا در اخر یه جمع بندی کلی بگید
هی بدک نبود ولی میشه به عنوان انشا حساب اوردش
خیلی خشن بود
عالی بود ولی معلم ها می فهمن
خیلی زیاد مشکوک بود معلمان خیلی سریع می فهمن
بدک نبود