غزل شماره ۴۷۸ حافظ طعنهای به زاهد ریاکار و صوفی ظاهربین، همچنین پند و نصیحت به یاران است. حافظ میگوید یک من جام شراب را بنوش تا به وسیله آن از دل خودت درخت غم را از ریشه درآوری. مثل خُم سردرگریبان و غمگین مباش بلکه همچون جام گشادهدل و گشادهرو باش. اگر پیمانه بزرگ شراب مستی بنوشی، دیگر از خودت این همه تعریف نمیکنی.
تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
غزل شماره ۴۷۸ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۷۸ حافظ
نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل برکنی
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خم دنی
چون ز جام بیخودی رطلی کشی
کم زنی از خویشتن لاف منی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب
جمله رنگ آمیزی و تردامنی
دل به می دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنی
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر
خویشتن در پای معشوق افکنی

معنی و تفسیر غزل شماره ۴۷۸ حافظ
نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل برکنی
جام شراب بزرگ به اندازه یک من انتخاب کن تا به این وسیله بتوانی غم و اندوه دلت را از ریشه نابود سازی. من واحد وزن و معادل سه کیلوگرم است.
دل گشاده دار چون جام شراب
سر گرفته چند چون خم دنی
مانند ساغر باده گشادهدل باش و هرچه در درون داری نمایان ساز و ریا مکن و سرپوشیده مانند خم بزرگ قیراندود شراب مباش که باطن تو ناپیدا باشد.
چون ز جام بیخودی رطلی کشی
کم زنی از خویشتن لاف منی
چون از ساغر رستن از قید خودی و گذشتن از خودپرستی پیمانهای بنوشی، هرگز ادعای خودپرستی و انانیت و هستی نخواهی کرد.
سنگسان شو در قدم نی همچو آب
جمله رنگ آمیزی و تردامنی
در مقام پایداری و استقامت مثل سنگ پابرجا باش و مانند آب ریاکاری مکن که به رنگهای گوناگون درآیی و به هر چیزی آلوده شوی.
دل به می دربند تا مردانه وار
گردن سالوس و تقوا بشکنی
به شراب تعلق خاطر و دلبستگی داشته باش تا چون مردان راه گردن اهریمن فریب و ظاهرنمایی و پارسایی آمیخته با ریاکاری را خرد کنی و خویش را آزاد سازی.
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر
خویشتن در پای معشوق افکنی
برخیز و حافظوار بکوش تا شاید خود را در قدم محبوب اندازی و به وصال برسی.
منبع: دیوان حافظ به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر.
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.