تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
مدت زمانی است که از یار دور ماندهای و در آرزوی دیدار و وصال او به سر میبری. دل تو از فرط تنهایی آزرده و رنجور شده و میخواهی از هر طریق که شده او نزد تو برگردد. نگران مباش که به زودی به مقصود خویش خواهی رسید، به خداوند توکل کن و دست از دعا کردن به درگاه خداوند برمدار. در کنار لطف خدا باید خودت نیز تلاش و کوشش خود در این راه بنمایی. زندگی بهزودی به کام تو خواهد شد.
غزل شماره ۳۸۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۸۵ حافظ
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۸۵ حافظ
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
خدایا، آن آهوی مشک آلود را به موطنش ختن و آن سرو بلندقامت نازرفتار را به بوستان باز آور.
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
خاطر ملول و رنجیده ما را با وزش باد ملایم از جانب کوی دوست نوازش کن، به این معنا که جان از تن به در رفته را به تن باز گردان.
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مهروی مرا نیز به من بازرسان
همانطور که ماه و خورشید به فرمان تو به سرمنزل خود میرسند، محبوب ماه رخسار مرا نیز به من برگردان.
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
چشمها در انتظار آن لبهای سرخ لعلمانند به خون نشست، خدایا، آن لعل یمنی و آن ستاره درخشان یعنی شعرای یمنی را به سرزمین خودش یمن برگردان.
برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
ای پرنده خوشیُمن مبارکپی یعنی ای هدهد، به پیش سیمرغ برو و پیام ما زاغ و زغنها یعنی پرندگان کوچک بیارزش را به او برسان.
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
پیام ما این است که ما زندگانی بدون تو را نمیخواهیم. ای قاصد پیامرسان این پیغام را به گوش گیر و ببر و پاسخ آن را بیاور.
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
خدایا، آن کسی که جای او در چشمهای حافظ بود، همانطور که دلش میخواهد از غربت به وطنش برگردان.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.