تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
مژده باد که به خواستههایت میرسی و در کاری که انجام میدهی پیروز خواهی شد. اخبار بسیار خوش به تو میرسد که از شدت خوشحالی در پوست خود نمیگنجی؛ البته همه اینها مستلزم آن است که در کار خودت قاطع باشی و غفلت نکنی. مواظب اطرافیان باش بخصوص کسانی که نسبت به تو بغض و کینه دارند. خوابت نبرد زیرا کسانی در کمین نشستهاند تا از تو سوءاستفاده کنند و تو را به انحراف بکشانند. از یاد خداوند غافل مباش و همواره سعی کن به علم و دانش خودت بیفزایی.
غزل شماره ۲۴۲ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۴۲ حافظ
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
صبا بگو که چهها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید
ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۴۲ حافظ
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
بعضی شارحان میگویند حافظ این غزل را در سال ۷۹۰ هجری در آغاز پادشاهی و در زمان ورود شاه منصور فرزند شرفالدین مظفر و برادرزاده شاه شجاع سروده است.
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد دادخواه رسید
چهره زیبای بخت، پرده از صورت فتح و ظفر برگرفت و انسان نمونه کامل عدالت برای دادرسی و به فریاد مظلوم آمد.
سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد
جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید
اکنون آسمان به خوشی و خوبی به گردش میپردازد که ماه جلوهگر شد و دنیا به کام دل ما میشود که شاه از راه رسید.
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
از این پس کاروانهای اهل دل و دانش از راهزنان در امان خواهند بود که مرد راه شناس و راهنمایی قدرتمند رسید.
عزیز مصر به رغم برادران غیور
ز قعر چاه برآمد به اوج ماه رسید
یوسف کنعانی فرزند یعقوب برخلاف میل برادران حسود خود از ته چاه برآمده و مانند ماه به بالاترین درجه ترقی خود یعنی پادشاهی مصر رسید.
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
آن پشمینهپوش که کارهایش به دجال و ظاهرش به ملحدان میماند کجاست؟ به او بگو که از درد و غصه بسوز که مهدی و حامی دین حق پیدا شد.
صبا بگو که چهها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید
ای باد صبا به محبوب بگو که در این غم عشق، از آتش درون دل و دود آه آن چه به سرم آمده؟
ز شوق روی تو شاها بدین اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
(در ادامه بیت قبل و بگو که) از شوق دیدار تو ای پادشاه به این گرفتار در پنجه فراق همان رسید که از آتش به کاه میرسد.
مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
خواب نیم شبی و سحرگاهان را از چشم دور کن که حافظ بر اثر ذکر نصفه شبی و ناله سحری به جایی رسید که دعایش در پیشگاه خدا مستجاب شد.