تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
بهار زیباترین فصل سال و فصلی است که همه طبیعت تغییر میکند و سرزندگی و نشاطش را به دست میآورد. تو نیز به زودی تغییراتی بزرگ در زندگیات رخ خواهند داد که روح و دلت دوباره جوان میشود. قدر نعمت سلامتی را که خداوند به تو و خانوادهات ارزانی نموده است، بدان. از فضیلت ماههای شعبان و رمضان غافل مشو و برای رسیدن به مراد دلت دعا کن. این روزها همه چیز بر وفق مراد توست و حال دلت خوب است، پس خدا را شکر کن.
غزل شماره ۱۶۴ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۶۴ حافظ
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۶۴ حافظ
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
نفس باد سحرگاهان، خوشبو همچون مشک خواهد شد یعنی با وزیدن باد صبا عطر مشک در فضا پُر میشود. دنیای پیر و فرسوده نیز یک بار دیگر جوان میشود.
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
درخت ارغوان یک جام از جنس عقیق سرخ به گل یاسمن خواهد بخشید. چشم گل نرگس نیز به شقایق خواهد نگریست. نرگس گل زمستانی و شقایق گل بهاری است. منظور حافظ از «نگران» به دو معنی یکی نگریستن و دیگری اضطراب و ناراحتیست. نرگس با تماشای شقایق نگران بوده از اینکه عمرش رو به پایان است.
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
بلبل به واسطه ظلمی و جور که از غم دوری و فراق گل در فصل زمستان کشید؛ اکنون که بهار شده و محبوبش آمده است، تا خیمه گل نعرهزن و آوازخوان پرواز خواهد کرد.
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
اگر از مسجد به میخانه رفتم به من ایراد مگیر، زیرا که مجلس پند و نصیحت طولانی است و اگر اینجا بنشینم، فرصت عیش و خوشی از دست خواهد رفت.
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ای دل، اگر خوشی و بادهنوشی امروز را به فردا موکول کنی، چه کسی تو را ضمانت میکند که سرمایه حیات تا فردا برقرار بماند و تا فردا زنده باشی؟ پس همین امروز خوشی کن.
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
پیمانه شراب را در ماه شعبان از دست پایین مگذار یعنی همواره شراب بنوش، زیرا که خورشید قدح تا شب عید فطر از نظر پنهان خواهد شد. یعنی، چون در ماه رمضان نمیتوانی شراب بنوشی پس در ماه شعبان تا میتوانی بنوش.
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
گل بسیار عزیز است، همصحبتی با او و حضورش در میان جمع را غنیمت بدانید، زیرا که از این راه به باغ آمده و از همین راه بیرون خواهد رفت. یعنی مدت ماندن در باغ و درنگش کوتاه است.
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
ای آوازخوان و رامشگر، مجلسی که اکنون در آن نشستیم، محفل الفت و دوستی است پس شعر عاشقانه و آواز شاد بخوان. چقدر میگویی که اوضاع روزگار چنین شده و در آینده چنان خواهد شد.
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
ای محبوب، حافظ به خاطر وجود تو به جهان هستی آمده است، پس برای خداحافظی کردن با او، پا پیش بگذار که به زودی به سوی آن جهان روانه خواهد شد
بدون نام
خیلی خبه
امیران مهربانی
معنایی که برای این غزل قید شده بسیار سطحی و
پیش پا افتاده است. این غزل مانند بسیاری دیگر از
غزلیات حافظ لسان الغیب اشاره به پایان پریشانیها
و نابسامانی های جامعه بشری با ظهور منجی موعود
است.
با این دیدگاه غزلیات حافظ
را دوباره بخوانید تا بدانید که منظور از يوسف گمگشته
یا سرو نگار من چرا میل چمن نمی کند
یا ای که از کوچه معشوق ما می گذری
و …
این راز جاودانه ماندن حافظ
است. حافظ خود و آثارش را به ستون های استوار خلقت و آفرینش متصل نموده است.
بدون نام
این سایت عالیه من ازش فیلم دانلود میکنم وغزل و هر چیز دیگه ای
ممد
خوبہ