تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
هرگز در زندگی فریب ثروت دنیا را مخور و خود را غرق در آرزوهای دست نیافتنی مکن. با قناعت و سادگی زندگی کردن بهتر از زندگیای است که هر روز آن پر از سختی و غم باشد. غرور و تکبر را از خود دور کن و از ایمان به خداوند و توکل بر او غافل مشو.
غزل شماره ۴۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۹ حافظ
روضه خلد برین خلوت درویشان است
مایه محتشمی خدمت درویشان است
گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد
فتح آن در نظر رحمت درویشان است
قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
منظری از چمن نزهت درویشان است
آن چه زر میشود از پرتو آن قلب سیاه
کیمیاییست که در صحبت درویشان است
آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید
کبریاییست که در حشمت درویشان است
دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است
خسروان قبله حاجات جهانند ولی
سببش بندگی حضرت درویشان است
روی مقصود که شاهان به دعا میطلبند
مظهرش آینه طلعت درویشان است
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است
گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورت خواجگی و سیرت درویشان است
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۹ حافظ
روضه خلد برین خلوت درویشان است
مایه محتشمی خدمت درویشان است
باغ فردس برین همان خلوت درویشان است و خدمت به درویشان سرمایه عظمت و شکوه است. و بالعکس یعنی خلوت درویشان از لحاظ ذوق و صفایی که دارد همان خلد برین است و کسی که خلوت درویشان را دریابد و ذوق و صفای آن را درک نماید همان جنت را به دست آورده و خدمت به درویشان سرمایه عزت و سعادت است.
درویش: فقیر مادی یا اهل فقر عرفانی و از شخصیتهای محترم شعر حافظ است. برای مطالعه بیشتر به شرح بیت سوم از غزل شماره ۱۵ حافظ مراجعه کنید.
گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد
فتح آن در نظر رحمت درویشان است
کنج انزوا که طلسمهای عجیب دارد، فتح آن در نظر درویشان است یعنی واصلین اگر به کسی با نظر رحمت بنگرند اختیار عزلت برای آن شخص ضروری است زیرا تا انزوا نگزیند به مرادش واصل نخواهد شد.
عزلت: نزدیک مشایخ مقرر است که عزلت و گوشهنشینی بنیاد کار تصوف و اصل سلوک است (اوراد الاحباب، ج ۲، ص۳۱۱).
قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
منظری از چمن نزهت درویشان است
کوشک جنت که رضوان دربانی آن را دارد، در چمن نزهت درویشان یک نظرگاه است یعنی فردوس از سرور و حبور و ذوق و صفای درویشان یک نمونه است.
رضوان: نام فرشتهای که موکل و نگهبان بهشت است. نام دربان بهشت و خازن جنت. حافظ در بیت پنجم از غزل شماره ۳۹۷ از رضوان به عنوان «خازن جنت» هم تعبیر کرده است:
بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن
آن چه زر میشود از پرتو آن قلب سیاه
کیمیاییست که در صحبت درویشان است
آن چیزی که قلب سیاهی چون قیر و قلب سختی چون سرب، از اثر و ضیاء آن صاف گشته و چون طلای خالص پاک میشود. کیمیایی است که در اثر ملازمت و مصاحبت درویشان بدست میآید.
آن که پیشش بنهد تاج تکبر خورشید
کبریاییست که در حشمت درویشان است
آن کس که در برابرش خورشید تاج تکبر را ترک کند آن عظمتی است که در حشمت درویشان است. یعنی خورشید با این همه تکبر و ترفع در برابر حیا و کبریای درویشان ترک تکبر میکند.
دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است
دولتی که رنج و زوال نیستی نداشته باشد. یعنی از زوال و نیستی مصون و محفوظ باشد. بیزحمت بشنو که این دولت، دولت درویشان است.
دولت در شعر حافظ به چهار معنی بکار رفته است:
الف) سعادت و نیکبختی، اقبال و خوشبختی
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم / دولت در آن سرا و گشایش در آن در است (بیت چهارم از غزل شماره ۳۹ حافظ)
بخت از دهان دوست نشانم نمیدهد / دولت خبر ز راز نهانم نمیدهد (بیت اول از غزل شماره ۲۲۹ حافظ)
ب) دستگاه و جاه و مکنت و اعتبار و اقتدار
سمند دولت اگر چند سرکشیده رود / ز همرهان به سر تازیانه یاد آرید (بیت پنجم از غزل شماره ۲۴۱ حافظ)
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست / که مونس دم صبحم دعای دولت توست (بیت اول از غزل شماره ۲۸ حافظ)
پ) هیئت حاکمه و رجال سیاست و ملک و دربار
قوام دولت و دنیا محمد بن علی / که میدرخشد از چهره فر یزدانی (قصاید حافظ)
چو زر عزیز وجودست شعر من آری / قبول دولتیان کیمیای این مس شد (بیت نهم از غزل شماره ۱۶۷ حافظ)
ت) مدد و یمن همت
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم (بیت نهم از غزل شماره ۳۱۹ حافظ)
از یمن عشق و دولت رندان پاکباز / پیوسته صدر مصطبهها بود مسکنم (بیت سوم از غزل شماره ۳۴۳ حافظ)
خسروان قبله حاجات جهانند ولی
سببش بندگی حضرت درویشان است
پادشاهان قبله حاجات دعا هستند. چون همه مردم به آنها عرض حاجت نموده و به درگاهشان دعا میکنند و سبب این یعنی این که پادشاهان کعبه آمال مردم میباشند، همان بندگی است که در حضور درویشان دارند.
روی مقصود که شاهان به دعا میطلبند
مظهرش آینه طلعت درویشان است
روی مقصود که پادشاهان آن را با دعا طلب میکنند، مظهر آن آیینه روی فقرا است. یعنی دیدن روی مبارک اهل الله، همان دیدن روی مقصود است.
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
از ابتدا تا انتهای عالم لشکر ظلم است و سراسر عالم را ظلم فرا گرفته و از ازل تا به ابد همین طور بوده، اما نصرت و فرصت از آنِ درویشان است. یعنی به هر کجا نظر کنند آن جا را فتح میکنند.
ازل: بقای بی اول، پیش از آغاز آفرینش
ابد: بقای بی آخر، جاویدعبارت «از ازل تا به ابد» در شعر حافظ سابقه دارد:
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت / جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند (بیت ششم از غزل شماره ۱۷۸ حافظ)
از دم صبح ازل تا آخر شام ابد / دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود (بیت چهارم از غزل شماره ۲۰۶ حافظ)
ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
سر و زر در کنف همت درویشان است
ای شخص غنی و مالدار، این همه تکبر و تعظم مفروش. زیرا سر و مال و مایملکِ تو در سایه همتِ درویشان حاصل شده یعنی از برکت همّتِ آنهاست که تو دارای مال و ملک و ثروت شدهای. چنان که اگر آنها را از توجه به تو باز دارند و همتشان را از تو منقطع نمایند. تمام مایملک تو از بین میرود.
گنج قارون که فرو میشود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شاید در تفاسیر و تواریخ خواندهای که گنج قارون که هنوز هم از قهر خدا فرو میرود. سبب فرو رفتن آن از غیرت درویشان است. در اینجا مراد از درویشان فقرا است.
قارون: پسر خاله حضرت موسی و شخصی متمول که از گنج خویش به فقرا نبخشید و به همین سبب خود و گنجهایش در خاک فرورفتند. قارون در شعر حافظ تکرار شده است، از آنجمله در بیت نهم از غزل شماره ۵ حافظ:
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
✦✦✦✦
بیت دوازدهم
حافظ ار آب حیات ازلی میخواهی
منبعش خاک در خلوت درویشان است
ای حافظ در آستانه درویشان ادب را رعایت کن که پادشاهی مملکت تماماً از بندگی حضور درویشان است. یعنی سلطنت دنیا در اثر مودت و محبت به فقرا است. پادشاهان محتاجانِ دعای اهل الله هستند.
آب حیات: آب خضر که در غزل حافظ سابقه تکرار دارد، همچون در بیت هشتم از غزل شماره ۳۹ حافظ:فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است
✦✦✦✦
بیت سیزدهم
من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورت خواجگی و سیرت درویشان است
من غلام و بنده وزیر اعظم وقتم که صورتش، صورت خواجگان و سیرتش درویشانه است. یعنی ظاهرش بزرگانه و باطنش فقیرانه است.
آصف عهد: آصف ثانی، برای مطالعه بیشتر به بیت نهم از غزل شماره ۴۸ حافظ مراجعه کنید.در متن فوق، تعبیر فال حافظ با بهره گرفتن از شرح جلالی و معنی ابیات با کمک دیوان حافظ شرح دکتر خلیل خطیب رهبر (انتشارات صفی علیشاه)، حافظنامه بهاءالدین خرمشاهی (انتشارات سروش)، شرح شوق دکتر سعید حمیدیان (نشر قطره) و نیم نگاهی به ترجمه شرح سودی (انتشارات نگاه) نوشته شده بود.