
تعبیر فال حافظ شما
با وعده و وعیدهای دیگران گول نخور. افرادی در اطراف تو هستند که قصد فریب تو را دارند. مال و ثروت حلال را در زندگیات بیاور. از آوردن ذکر خدا در کلامت غافل مشو تا به هر چه بخواهی برسی. برای رسیدن به یار باید مشکلات زیادی را پشت سر بگذاری. قانع باش تا زندگی برایت شیرین گردد.
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
غزل شماره ۳۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۹ حافظ
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبرست
شمشاد خانهپرور ما از که کمترست
ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای
کت خون ما حلالتر از شیر مادرست
ای نازنین پسر: برخی شارحان این بیت را دلیلی بر همجنسگرایی حافظ میدانند. خرمشاهی در جلد اول حافظنامه با رد این ادعا مینویسد:«رسم خطاب به پسرکان زیبارو از سنتهای دیرینه شعر پارسی است. اصولا خطاب به زن یا دختر نامعمول بوده و خلاف ادب شمرده میشده. به همین جهت است که در سراسر دیوان حافظ حتی یکبار لفظ دختر به کار نرفته و هرچه دختر در دیوان اوست همه دختر رز (شراب) است و از معشوقه همواره به کنایه و استعاره نظیر محبوب، یار، دلبر، شاهد قدسی و نظایر آن سخن گفته است… این اشارات را نباید حمل بر معنای ظاهری کرد».
✦✦✦✦
چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه
تشخیص کردهایم و مداوا مقررست
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم
دولت در آن سرا و گشایش در آن درست
پیر مغان: رهبر دینی زردشتیان و پیشوای آتشپرستان یا پیر میفروش که معنای دوم صحیحتر است. برای مطالعه بیشتر به معنی بیت دوم غزل شماره ۲ حافظ مراجعه کنید.
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکررست
دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
امروز تا چه گوید و بازش چه در سرست
در سر شراب داشتن: مست بودن یا هنوز باقی بودن آثار مستی در مشاعر کسی را گویند.
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشورست
شیراز: حافظ بارها عاشقانه از زادگاه خود یاد کرده است. ابن بطوطه سیاح در سفرنامهاش مینویسد رکنآباد نهری است که از وسط شهر شیراز میگذرد و آب نهر در زمستان گرم و در تابستان بسیار خنک است. دلبستگی حافظ به شیراز آنقدر عمیق است که در غزلیات متعدد از آن یاد میکند:
به شیراز آی و فیض روح قدسی / بجوی از مردم صاحب کمالش (بیت اول و چهارم از غزل شماره ۲۷۹ حافظ)
هوای منزل یار آب زندگانی ماست / صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم (بیت هفتم از غزل شماره ۳۳۳ حافظ)
شیراز معدن لب لعلست و کان حسن / من جوهری مفلسم ایرا مشوشم (بیت پنجم از غزل شماره ۳۳۸ حافظ)
هفت کشور: یا هفت اقلیم، هندیان و ایرانیان پیشین گیتی را به هفت پایه قسمت میکردند: هندوان، عربیان و حبشیان، مصر و شام، ایرانشهر (که مرکز هفت کشور است)، صقلاب و روم، ترک و یاجوج، چین و ماچین.
فرقست از آب خضر که ظلمات جای اوست
تا آب ما که منبعش اللهاکبرست
آب ما: آب رکناباد که از تنگ الله اکبر میان دو کوه چهل مقام و بابا کوهی سرچشمه میگیرد. برای اطلاع بیشتر معنی بیت دوم از غزل شماره ۳ حافظ را مطالعه کنید.
ما آبروی فقر و قناعت نمیبریم
با پادشه بگوی که روزی مقدرست
فقر: در لغت به معنای احتیاج و تنگدستی و در اصطلاح صوفیان نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. حاف به هر دو فقر یعنی فقر مادی و فقر عرفانی اشارههای فراوان دارد.
فقر مادی: گرچه گردآلود فقرم شرم باد از همتم / گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم (بیت دهم)
فقر عرفانی: اگرت سلطنت فقر ببخشند ای دل / کمترین ملک تو از ماه بود تا ماهی (بیت هفتم)
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار / کاین کرامت سبب حشمت و تمکین منست (بیت پنجم)
حافظ چه طرفه شاخ نباتیست کلک تو
کش میوه دلپذیرتر از شهد و شکرست
شاخ نبات: آنچه به صورت شاخ در کوزههای نبات به رشته بسته میشود و نام معشوق حافظ. شهرت شاخ نبات به معشوق حافظ از بیت هفتم غزل با مطلع «دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند» نشأت گرفته است:
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند