ستاره | سرویس روانشناسی – بارها سعی کردهاید با همسرتان درباره رابطهاتان صحبت کنید ولی او علاقهای نشان نمیدهد؟ برای تغییر دادن همسرتان تلاش کردهاید و دوست دارید او تغییر کند و از لحاظ احساسی و روحی برونگراتر شود. به نظر میرسد همسرتان از وضع موجود راضیست و تمایلی به تغییر ندارد. مقاله زیررا بخوانید تا با نحوه صحیح برخورد و گفتگو برای ترغیب همسرتان به رشد و تغییر آشنا شوید.
آیا میتوانیم همسرمان را از لحاظ روحی تغییر دهیم؟
حقیقت آن است که شما نمیتوانید کسی را به زور به رشد و تغییر وادارید. هرکس باید خودش، خودش را به رشد و تغییر کردن ترغیب کند. البته بسیار دردناک است که ببینیم کسی که دوستش داریم تمایلی به تغییر و رشد کردن ندارد و احتمال آن میرود که رابطهامان در آینده دچار مشکل و بحران شود. یکی از مهمترین دروس عشق این است که بدانیم برخی از افراد قادر نیستند همانگونه که شما دوست دارید به شما عشق ورزیده شود به شما عشق بورزند یا آن نوع رابطهای را با شما برقرار کنند که شما آن را میخواهید. این بدین معنا نیست که آنها بدقلق و لجباز هستند و سعی میکنند شما را ناراحت کنند. آنان نه میخواهند و نمیتوانند در همان سطح و اندازه روحی شما ظاهر شوند.
متاسفانه اغلب زوجها در ابتدای روابط خود به اندازه کافی درباره مسایل و مشکلات خود بایکدیگر گفتگو نمیکنند تا بفهمند آیا به اندازه کافی از نظر روحی با هم تفاهم دارند و آیا میتوانند در کنار هم خوشحال و راضی باشند یا نه. آنان عاشق میشوند و بعد تشکیل خانواده میدهند و سپس میفهمند که در کل دو آدم با دو روحیه صددرصد متضاد هستند که خواستهها و نیازهایشان و تلقیاشان از صمیمیت و رابطه بسیار متفاوت است و به فکر تغییر دادن همسرشان می افتند. در واقع هیچکدام مقصر نیستند بلکه در سبک و شیوه عشق ورزیدن با یکدیگر تفاهم ندارند.
حل مشکل از طریق گفتگوی صمیمانه
پیشنهاد میکنیم در راه تلاش برای تغییر دادن همسرتان بدون آنکه او را سرزنش کنید یا احساس خوب نبودن به او بدهید بنشینید و با او صمیمانه گفتگو کنید. میتوانید به او بگویید:
«خیلی دوستت دارم اما خسته شدهام از اینکه این همه سال برای بهبود رابطهامان کار کردهام. شاهد بودی که این همه سال همیشه از تو عاجزانه خواستهام با هم برای حل مسایل و مشکلاتی که در رابطهامان داریم کار کنیم تا تو کمی از لحاظ روحی تغییر کنی و از لحاظ احساسی بازتر و برونگراتر شوی.
این همه تلاشی که کردهام به این دلیل بوده است که میخواستم ازدواج و رابطهامان حفظ شود. من از این وضعیت ناراضی هستم اما تو همیشه میگویی از رابطهامان راضی هستی و برخلاف من هیج علاقهای به رشد و تغییر نداری. اما من دیگر به حرفهایی که میزنی توجه نمیکنم. خسته شدم از بس از تو خواستم که تغییر کنی. اشتباه میکردم راه ما در زندگی از هم جداست. راه من بهتر نیست اما با تو فرق دارد.
بنابراین عزیزم، میخواهم هم به تو فرصتی بدهم؛ آن هم هر مقداری که تو نیاز داری، چند روز یا چند هفته. تا از خودت برای آخرین بار بپرسی آیا از زندگیت همین طور که هست راضی هستی و دوست نداری همسرت از تو بخواهد برخی تغییرات را در خود ایجادکنی و از نظر روحی و احساسی رشد کنی؟ اگر همه چیز برایت خوب است و نیازی به تغییر نمیبینی و دوست هم نداری تغییر کن، پس در اینجا راه من و تو از هم جدا میشود و من مجبورم بقیه راه را بدون تو طی کنم.
ببین من میخواهم رابطهامان طوری باشد که من و همسرم همیشه باهم رشد و تغییر کنیم؛ طوری که در عمل برای ایجاد صمیمیت بیشتر با هم کارکنیم و روز به روز نزدیکتر و صمیمیتر و عاشقتر شویم. این یکی از چیزهایی است که من در زندگی برای آن ارزش قایلم. من همیشه میخواستم چنین زندگی و رابطهای با تو داشته باشم. اما اگر این چنین زندگی مورد خواست و علاقه تو نیست شاید مجبور شویم یکدیگر را رها کنیم.»
از نظر روحی شهامت این گفتگو را با همسرتان پیدا کنید. هرچند این یکی از سختترین کارهاست، درعین حال مهرآمیزترین و بهترین کاریست که نه تنها در حق خودتان بلکه در حق همسرتان کردهاید.
در حین گفتگو به نکات زیر دقت کنید
- نگویید تو بدی و من خوب؛ باید تغییر کنی. خودتان را ملاک خوبیها به او معرفی نکنید.
- مقایسه با دیگران قدرت فکر و تغییر را از او میگیرد.
- توقع تغییر سریع محال است. او یکشبه این نشده پس شما هم به او زمان دهید و مهربانانه شریک بهتر شدنش شوید.
- نگویید که اینطوری دوستت ندارم یا قبولت ندارم.
- طعنه، کنایه و تمسخر راه بدی برای تغییر دادن همسرتان است پس خودتان را با او غریبه نکنید تا انگیزه بهتر شدن داشته باشد.
بعد صحبت کردن با همسرتان شاهد خواهید بود که به طرزی معجزهآسا دستخوش تغییراتی بزرگ شده و تمام و کمال نیروی خود را صرف تغییر و رشد شخصی خواهد کرد. بنابراین تغییر امکانپذیر است. و در هرصورت نتیجه هرچه باشد وقت آن رسیده است که از این مرحله زندگی عبور کنید و به سمت رابطهای بروید که همواره رویای آن را در سر میپرورانید.
منبع: از باربارا بپرسید