غزل شماره ۳۲۳ حافظ: ز دست کوته خود زیر بارم
غزل شماره ۳۲۳ حافظ با شروعی تلخ آغاز میشود و بیانگر این است که حافظ در بیشتر ایام زندگانی دچار…
غزل شماره ۳۲۲ حافظ: خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
غزل شماره ۳۲۲ حافظ در استقبال غزلی از خواجوی کرمانی سروده شده است و حافظ با هنرمندی خویش مضامین و…
غزل شماره ۳۲۱ حافظ: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
غزل شماره ۳۲۱ حافظ به ظاهر عاشقانه و در باطن با کنایات فراوان در یزد و به هنگامی سروده شده…
غزل شماره ۳۲۰ حافظ: دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
غزل شماره ۳۲۰ حافظ محصول ساعاتی از عمر این شاعر بزرگ است که با قوه خیال، همه تصورات شب پیش…
غزل شماره ۳۱۹ حافظ: سالها پیروی مذهب رندان کردم
غزل شماره ۳۱۹ حافظ در زمان سلطنت شاه شجاع و وزارت خواجه تورانشاه سروده شده است. طرفداران تفسیر مادی، کلماتی…
غزل شماره ۳۱۸ حافظ: مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
غزل شماره ۳۱۸ حافظ در زمانی سروده شده که روابط شاعر و شاه شجاع تیره نشده ولی شاه گرمی و…
غزل شماره ۳۱۷ حافظ: فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
غزل شماره ۳۱۷ حافظ از غزلهای عرفانی خواجه شیراز است و هفت بیت اولیه آن بیان کننده شرح حال شاعر…
غزل شماره ۳۱۶ حافظ: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
غزل شماره ۳۱۶ حافظ احتمالا در زمان شاه شجاع و وزارت تورانشاه و به قصد نمایش هنرنمایی در غزلسرایی عاشقانه…
غزل شماره ۳۱۵ حافظ: به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
غزل شماره ۳۱۵ حافظ نشانی از پافشاری عقیدتی شاعر بر خط مشی زندگانی خود در برابر مخالفین دارد که در…
غزل شماره ۳۱۴ حافظ: دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
غزل شماره ۳۱۴ حافظ و بیت نهم آن اشاره به صنمی لشکری دارد که وابسته به شاه بوده است و…
غزل شماره ۳۱۳ حافظ: بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
غزل شماره ۳۱۳ حافظ در پاسخ شاه شجاع برای رفتن به کرمان سروده شده است. حافظ در کمال ادب و…
غزل شماره ۳۱۲ حافظ: بُشری اِذِ السّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم
غزل شماره ۳۱۲ حافظ در روزهایی که لشکر شاه شجاع در دروازه و میدان سعادت خارج از شهر شیراز اطراق…