روز مادر در بیشتر کشورهای دنیا وجود دارد و در ایران روز ولادت حضرت فاطمه (س) را به نام مادر نامگذاری کردهاند. شاعران بسیاری برای مادران خود شعرهای زیبا در سبکهای مختلف سرودهاند که خواندن آنها در روز مادر بسیار دلنشین خواهد بود. در مطلب حاضر بهترین مجموعه از بهترین اشعار نو تحت عنوان شعر نو کوتاه مادر از شاعران نامی ایران زمین همچون سهراب سپهری، نیمایوشیج، فریدون مشیری و … را خواهید خواند.
شعر نو درباره مادر؛ کوتاه
مادرم بهار است
وقتی میآید
گل از گلم میشکفد
“پوریا عالمی”
❆❆❆
زن نیستم اما
زنى را میشناسم
كه پاى تمام قولهاى مردانهاش
ایستاده است
و من
مادر، خطابش میكنم
“حسین سلیمانى”
❆❆❆
از تو میپرسم، ای اهورا
چیست سرمایه رستگاری؟
میرسد پاسخ از آسمانها
… دین خود را به مادر ادا كن!
… ای گرانمایه مادر
جان فدای صفای شما باد
با شما از سَر و زَر چه گویم
هستی من فدای شما باد!
با شما، صحبت از «من» خطا رفت
من كه باشم؟ بقای شما باد!
“فریدون مشیری”
❆❆❆
وای بر من، ای خدا
آن دلربا آن مهربان دستان
آن دم گرم و دل بی خار و بی پایان
وز برایم، وای سرد است، وای سرد است
مادر ای مادر، باز مادر باز آن عشق الهی باز آن آغوش گرم جاودانی
چه می بینم خدایا باورم نیست هنوز
گرمی آغوش مادر دست های پر چروک و گرم مادر
بوسه های آتشینش حرف های دلنشینش
نیست دیگر از برایم
هزاران وای بر من
پیکرش سرد است نازنین مادر هم سرد است
“علی اکبر ثابتیان”
❆❆❆
مادر ای خلاصه زیباییها در سراچه دل تو را می جویم
تو را که زمزمه دلتنگی مرا در گریه های بی صدایم حس میکنی
تو را که زندگی را فقط در با تو بودن معنا میکنم
من در همه بی کرانها تو را میجویم
❆❆❆
در آسمان خیال خویش
مبهوت و سر در گم
به دنبال قلبی سرخ
روزها گشتم تا اینکه فهمیدم
گمشده ام در خانه مان بود
آری
او مادر بود
❆❆❆
مادر
ای یگانه ساحل دریای آرامش قلبم
در بی کرانها
و در پشت افق ها
تو را می جویم
مادر
اگر نباشی اشکم رنگ شفق میگیرد
و روحم میمیرد
پس همیشه کنارم باش
و مرا یاری کن تا در کنارت احساس غرور کنم
❆❆❆
مادر
ای سرلوحه زندگیم
تو به من زندگی دادی
حرف زدن آموختی
راهم بردی
و مرا تربیت کردی
اینها همه لطفند که تو به من کردی
ولی یگ چیز دگر که فرا لطفیست
جبران ناپذیر
آری
تو به من عشق دادی
دوستت دارم مادر
“محمد هاشم درودی”
❆❆❆
شعر نو درباره مادر؛ بلند
لای لائی و ترنمهای ناز مادرم
آن نوازشهای پر لطف و صفا
و آن نوای دلنشین و مهرانگیز او
خفتن رویائی او در برم
آرمیدن، در آغوش پر از مهر او
خاطراتی دور و عطرآگین
شعلهای پر نور ز مهر مادری
همچنان در قلب و در احساس من
خوشه پروینوار
در آسمان عشق
سو سو میزند
قطرههای اشک آن دلسوخته
آتشی در سینهام افروخته
صبر
ایمان
شکیبائی
و مهر
جملگی را از کتاب عشق
سطر اندر سطر، چه زیبا
همچو استادی به من آموخته
ناز و احساسی لطیف
از جنس گل
حلقهای از عشق
بافتهای زیبا
از جنس بلور
در میانش هدیهای
از کوه طور
با نماهنگی
به زیبائی نور
بر گردنم
و به دامان دلم آویخته
شهدی عطر آگین،
پر ز نور معرفت
با سرانگشتش بهم آمیخته
او از لعل دلاویز لبش
معجونی سحر آمیز
عطرآگین
با محبت در دهانم ریخته
همچو یک آموزگار مهربان
با بوسههای ناز و پر احساس خود
درسی از عشق و صفا را
در کلاس عشق
به من آموخته
هان ای مادر،
ای زیباترین گل واژهها
ای که عطر مهر تو،
آکنده عرش کبریا
قلب من سرشار ز خوبیهای توست
و دلم
فکرم
ذهنم
احساسم
تا ابد دلتنگ آغوش و نوازشهای توست
و سراپای وجودم،
مملو ز نیکیهای توست
آتشی افروخته در قلب من،
بوسههای ناز و بی همتای تو
نیست آهنگی،
به زیبائی لالائی مهر انگیز تو
پس بمان ای مادرم،
ای هدهد صهبای من
تا اوج فرداها،
تا فتح شهر عشق
تا انتهای فصل
تا بارش باران
“محمد جوکار”
❆❆❆
تو چون ماهی
تو مهتابی
تو روشن میکنی
شبهای تارم را
نمیخواهم بدون تو
جهانم را سکوتم را و فردا را
اگر حتی گلستانی شود روزی
نگینی یا که انگشتر
ولی انگشترم رونق ندارد
گر نباشد دست تا زیبا کند آن را
بیا مادر
بیا شمع دل تاریک و تنهایم
بیا حوض دلم عریان و بی ماهی است
لبانم تشنه عشق است
بیا با من بیا مادر
بیا بر من ببخش آن خاک پایت را
که خواهم من کنم سرمه
بیارایم دو چشمانم
بیا دستی بزن بر قلب تار من
بهشتی ساز از من ای بهارانم
نمی خواهم دو چشمانم
بدون روی زیبای تو ای مادر
که تاریک است دنیایم
تمام روشنی مادر
تمام هستی ام مادر
خداوندا بگیر از من
همه زیبایی دنیا
ولی روح مرا
بی من مبر هرگز
ببخش بر من اگر کردم خطایی باز
ببخش بر من اگر نامهربان بودم
که تو دریای احساسی
تو نوری کعبه عشقی
بیا با من بیا مادر
بیا با من بمان مادر
“مهزاد متقی”
❆❆❆
مادر ای جان و روانم
ای كه سرشارترین مهر خدایی
مهر سرشارِ تو را با چه همانند كنم من كه ندانم…
آن كه بیش از همه دریافت تو خوبی
خدا بود
چون به تو داد بسی ویژگی ویژه خود را
چون خدا مهر فراوان به تو داده
مهر در یك دلِ چون چشمه جوشان به تو داده
هیچ چیزی به جهان نیست چو تو مادر خوبم
چون خدا زایش فرزند تو را داد
آفریداری و پروردن و شیدایی بیچند تو را داد
بهترین غنچه لبخند تو را داد
چون خدا ویژگی ویژه خود را به تو دادهست
كجا این من كممایه توانم سخنی از تو بگویم؟
“مهدی سلحشوری”
❆❆❆
کلاس اول
بابا آب داد
بابا نان داد
مادر را بیخیال
حرفی از او نبود
ذهنمان مادی بارآمد
تا در علوم راهنمایی
قلب را
موتورخانه ارسال گلبولهای پول دوستی
بدانیم
و هیچگاه
نپرسیم
در آن کلاس
چرا زیباترین مفعول
همیشه غایب بود
مادر؛ عشق داد
عشق…؟
جیبهای خود را
چنان سفت نگه داشته ایم
که احساس از قلبهایمان رفت
“امیر رضایی”
❆❆❆
شعر نو درباره مادر از سهراب سپهری
تا که مادر هست
قدر او باید گفت
کف پایش بوسید
پی شادیش رفت
بعد او دنیا نیست، بعد مادر جان نیست …
“سهراب سپهری”
❆❆❆
شب آرامی بود
میروم در ایوان
تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید
هدیهاش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد
آمد آنجا، لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد
تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند
و مرا برد به آرامش زیبای یقین
با خود میگفتم
زندگی راز بزرگی است که در ما جاری است
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاری است
زندگی آبتنی در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی که به هنگام ورود آمدهایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟
“سهراب سپهری”
❆❆❆
شعر نو درباره مادر از نیمایوشیج
شعری که می خوانید یکی از اشعار نیما یوشیج درباره مادر و مقام او است.
آسمان را گفتم
میتوانی آیا
بهر یک لحظه خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
تاج از فرق فلک برداشتن
❆❆❆
خاک را پرسیدم
میتوانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی و خرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
❆❆❆
این جهان را گفتم
هستی کون و مکان را گفتم
میتوانی آیا
لفظ مادر گردی
همه رفعت را
همه عزت را
همه شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت و شوکت و شان کم دارم
عزت و نام و نشان کم دارم
❆❆❆
آن جهان را گفتم
میتوانی آیا
لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی و سخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینه مادر بود آن کم دارم
❆❆❆
روی کردم با بحر
گفتم او را آیا
میشود اینکه به یک لحظه خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص و محدودم
بهر این کار بزرگ
قطره ای بیش نیم
طاقت و تاب و توان کم دارم
❆❆❆
صبحدم را گفتم
میتوانی آیا
لب مادر گردی
عسل و قند بریزد از تو
لحظه حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زر گردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید ز لبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
در بهشت دگری نتوان جست
من از آن آب حیات
من از آن لذت جان
که بود خنده او چشمه آن
من از آن محرومم
خنده من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خنده او
خنده او روح است
خنده او جان است
جان روزم من اگر، لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر، روح و روان کم دارم
❆❆❆
کردم از علم سوال
میتوانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق و فلسفه و عقل و زبان کم دارم
قدرت شرح و بیان کم دارم
❆❆❆
درپی عشق شدم
تا درآئینه او چهره مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم او در دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او در پرش نبض سحر
دیدم او در تپش قلب چمن
دیدم او لحظه روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظه پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او در همه زیبایی
بلکه او در همه عالم خوبی، همه رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود
“نیما یوشیج”
❆❆❆
کلام آخر
از اینکه با مجموعه شعر نو کوتاه مادر همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. برای آگاهی از دیگر اشعار شعرا در رابطه با مادر این فرشته زمینی میتوانید به مجموعه شعر روز مادر و شعر در وصف مادر رجوع نمایید. روز زن و مادر بر تمام بانوان ایران زمین مبارک باد