۱۰ کلید برای شناخت رمان مادام بواری

کتاب مادام بواری اثر گوستاو فلوبر شاهکار ادبی فرانسه، رمانی عاشقانه درباره زنی متأهل و جسور بوده که به دنبال عشق دلخواهش است اما با شکست روبرو می‌شود. این رمان بارها به فارسی ترجمه شده است.

عکس روی جلد مادام بواری

ستاره |
سرویس فرهنگ و هنر –
 هرکدام از ما برای انتخاب کتاب خوب دلایل خاص خودمان را داریم. مادام بواری جزو ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید! است و آن را بعنوان داستانی نوشته شده در سبک رئالیسم مطالعه کردم. به‌خاطر اینکه دوست داشتم رمانی که می‌خوانم پایان بسته داشته باشد و در انتهای کتاب سرانجامِ هرکدام از شخصیت‌ها را بدانم. با شروع مطالعه، با وجود تفاوت‌های فرهنگی میان من و قهرمان کتاب، گاهی از شدت شباهتم به مادام بواری متعجب می‌شدم. زنی که به دنبال عشقی رؤیایی بود و در راه رسیدن به آن تلاش می‌کرد. شاید درون هرکدام از ما یک مادام بواری وجود دارد!
مادام بواری یک رمان واقع‌گرایانه به تمام معناست؛ اگر به توصیفات واقعی از زندگی روزمره با چاشنی عشق علاقه‌مند هستید، این کتاب از آن دست رمان‌هایی است که شما را به دنبال خود خواهد کشاند. گوستاو فلوبر سرگذشت «اِما بواری» قهرمان داستان را روراست با خواننده در میان می‌گذارد و وقایع پس از مرگ او را شرح می‌دهد تا ابهامی برای خواننده باقی نماند. ادامه مطلب به پرسش‌هایی همچون رمان مادام بواری نوشته کیست؟ مادام بواری کیست؟ چرا مادام بواری سانسور شد؟ و… پاسخ می‌دهد.
عکس روی جلد مادام بواری

۱. خلاصه رمان مادام بواری

در ابتدای داستان شارل بواری پسری روستایی و دست‌وپاچلفتی به دبیرستان وارد می‌شود. شارل استعداد چندانی ندارد اما با تلاش فراوان و تشویق مادرش درجه پزشکی می‌گیرد و در روستای یونویل مشغول طبابت می‌شود. به خواست والدینش با بیوه‌ای سن و سال‌دار ازدواج می‌کند که گمان می‌کنند ثروتمند است. وقتی پدر و مادر شارل می‌فهمند همسر شارل اصلاً پولی ندارد؛ آنقدر به او سرکوفت می‌زنند که زن دق می‌کند و می‌میرد.
در ادامه شارل با دختری به نام اِما آشنا می‌شود. پدر اِما مزرعه‌داری ثروتمند است و شارل به‌خاطر مداوای پای شکسته پدر اِما به خانه آن‌ها رفت و آمد دارد؛ به اِما علاقه‌مند می‌شود و با او ازدواج می‌کند. با این ازدواج شارل بواری احساس می‌کند خوشبخت‌ترین مرد عالم است اما همسرش مادام اِما بواری چنین احساسی ندارد. گرچه امنیت و رفاه هر دو در زندگی او وجود دارند؛ اِما چیزی بیشتر از این‌ها از همسرش می‌خواهد.
وارد شدن مادام بواری به سلسله ماجرا‌های عشقی با اولین حضور آن‌ها در یک مهمانی پرتجمل شروع می‌شود. اِما عاشق یکی از مردان حاضر در آن مهمانی می‌شود. پس از آن عاشق مرد دیگری می‌شود که او نیز به مادام بواری عشق می‌ورزد؛ هرچند پس از مدتی به قصد ادامه تحصیل روستا را ترک می‌کند. برای بار سوم اِما با مردی ثروتمند وارد بازی عاشقانه شده، برایش هدایای گرانقیمت خریده و به روابط پنهانی با او تن درمی‌دهد. درست وقتی قصد فرار با یکدیگر را دارند؛ مرد به تنهایی از آنجا فرار می‌کند.
اِما به‌خاطر خرید‌های فراوان وسائل لوکس غیرضروری، زیر بار قرض قرار گرفته و اموالش مصادره شده‌اند. او که نمی‌تواند همه‌چیز را با همسر از همه‌جا بی‌خبرش درمیان بگذارد؛ به سراغ معشوقش می‌رود. آن مرد پشت او را خالی می‌کند. تنها راهی که مادام بواری پیش روی خود می‌بیند؛ خودکشی با آرسنیک است.
پس از مرگ مادام بواری، شوهرش نامه‌های عاشقانه او را پیدا می‌کند؛ به روابط پنهانی همسرش پی می‌برد و از غصه می‌میرد. تنها دختر آن‌ها برت به عمه‌اش سپرده می‌شود و برای درآوردن مخارج زندگی‌اش به کارخانه نخ‌ریسی می‌رود.
 
عکس روی جلد مادام بواری

۲. جزئیات نگارش کتاب مادام بواری

مادام بواری را شاهکار ادبی فرانسه و جهان می‌دانند. این رمان در زمان خودش آنقدر تأثیرگذار بود که در سال ۱۸۶۵ کلمه بواریسم به عنوان الگوی شخصیتی وارد زبان مردم شد.
طبق دست‌نوشته‌های اولیه فلوبر، نگارش رمان مادام بواری حدود پنج سال از ۱۹ سپتامبر ۱۸۵۱ تا ۳۰ آوریل ۱۸۵۶ طول کشید. فلوبر در آن زمان ساکن کرواسه بود و در همان دهکده به این رمان سر و سامان داد.
او هر روز ۷ تا ۱۲ ساعت به نوشتن رمان اختصاص می‌داد، ولی هر پنج روز فقط یک صفحه می‌نوشت و این به دلیل ریزبینی، وسواس و کمال‌گرایی بیش از حد او در انتخاب کلمات و نوشتن جملات بود.
هرگاه کار نوشتن تمام می‌شد، فلوبر با صدای بسیار بلند متن داستان را برای خودش می‌خواند تا مطمئن شود کلمات هماهنگ و هم‌وزن هستند.
مادام بواری همزمان با نوشتن در مجله فرانسوی «لاریوو» چاپ شد. مخاطبان مجله این رمان را غیراخلاقی خواندند و لاریوو را تهدید به تعطیلی کردند، به همین‌خاطر مجله حاضر به انتشار ادامه رمان نشد.
فلوبر رمانش را در سال ۱۸۵۷ در دو جلد منتشر کرد. چاپ اول کتاب نسبت به چاپ آن در مجله ۲۰۶ تغییر داشت.
با انتشار رمان، فلوبر مورد هجوم انتقاد مردم و شکایت کلیسا قرار گرفت. آن‌ها رمان را منافی عفت عمومی و باعث گمراه شدن زنان می‌دانستند.
فلوبر به دادگاه کشیده شد، اما دادرس تحت این دفاعیه که «کتاب مادام بواری یک اثر انتقادی و پرارزش است که برای زنان خیال‌باف و جاه‌طلب آیینه عبرتی تواند بود.» حکم برائت او را صادر کرد.

عکس روی جلد مادام بواری

۳. شخصیت‌شناسی مادام بواری

از منظر اخلاقی در نگاه اول می‌توان از مادام بواری متنفر بود، زیرا زنی عصیانگر و لجوج است که شخصیتی زیاده‌خواه، دمدمی‌مزاج، تنوع‌طلب و ماجراجو دارد و تن به روابط نامشروع می‌دهد. البته اگر با نگاه فمینیست به او نگاه کنیم، زنی قابل ستایش است!
اِما در کودکی از عاطفه مادری محروم بوده؛ در یک صومعه بزرگ شده و بهترین سال‌های زندگی‌اش در فضایی با قوانین خشک و فضای بسته گذشته است.
اِما درس‌خوانده است و با هنر‌های روز آشنایی دارد؛ زیباست و از لحاظ مادی نیز در رفاه است، ولی هرگز از زندگی خودش راضی نیست.
او آنقدر احساساتی است که می‌خواهد عشقی رمانتیک به مردی کامل را با تمام وجودش درک کند و به‌خاطر آن حاضر است هر کاری بکند.
دلیل اینکه او در یافتن عشق شکست می‌خورد، اندکی حماقت و ندانم‌کاری پنهان در ذات اوست. آنچه عقل معاش می‌نامند، در وجود او به کمترین حد ممکن موجود است. خریدهای بی‌دلیل و بیش از اندازه دلیلی بر این ادعاست.
مادام بواری به دنبال سعادت است، خوشبختی را در ولخرجی و روابط نامشروع می‌داند و به خیال‌پردازی جنسی می‌پردازد.
از همسرش به‌خاطر آنکه توانایی برآوردن خواسته‌هایش را ندارد نوعی تنفر در دل دارد؛ با این حال حاضر نیست با شارل در مورد خواسته‌هایش صحبت کند.
مجموع این عوامل از او زنی سرگردان، ناکام و ناراضی می‌سازد که به سمت خودکشی می‌رود.

عکس روی جلد مادام بواری

۴. مردان روابط عاشقانه مادام بواری

شارل بواری: هرچند اِما بعد‌ها از شارل متنفر می‌شود؛ در آغاز او را دوست دارد. شارل مردی معمولی تاحدی ضعیف و سلطه‌پذیر است، در برقراری روابط عاطفی آتشین ناتوان است و نمی‌تواند انتظارات بلندپروازانه زنش را برآورده کند. او همسرش را به‌عنوان زنی بی‌عیب قبول دارد و درحالی‌که همه مردم روستا، قضایا را می‌دانند، حتی از روابط نامشروع همسرش مطلع نیست.

رودولف بولانگه: رودولف مردی ثروتمند است که معشوقه‌های متعدد دارد و اِما را به‌عنوان معشوقه‌اش قبول کرده است. اِما روزبه‌روز به رودولف علاقه‌مندتر می‌شود و رودولف از او بیزارتر می‌شود که بخشی از تنفرش برای اعمال نابخردانه و بی‌احتیاطی مادام بواری است. به همین‌خاطر وقتی قرار است با یکدیگر از روستا بروند؛ رودولف به تنهایی فرار می‌کند و اِما را در وضعیت روحی بسیار سخت قرار می‌دهد.

لئون دوپوا: لئون یک منشی جوان از اهالی یونویل است. پس از قطع رابطه اِما و رودولف، دومین فردی است که با مادام بواری وارد رابطه عاشقانه می‌شود. او در ابراز عشق بی‌نظیر است و روابط این دو از پرشورترین توصیفات عاشقانه کتاب است.

اومه: اومه داروساز روستا و ضد دین است. او پس از مرگ مادام بواری شایعه می‌کند که مرگ او خودکشی نبوده بلکه نادانسته آرسنیک را به‌جای شکر استفاده کرده است.

لورو: لورو تاجری است که جنس‌هایش را به اِما قالب می‌کند و می‌گوید پول آن‌ها را بعداً پرداخت کند. او بر روی قرض‌های مادام بواری سود‌های بیش از حد می‌کشد و بدهی او را روز به روز بالاتر می‌برد. لورو نقش عمده در خودکشی اِما دارد.

ژیسیک: ژیسیک پسر خدمتکار نوجوانی است که عاشق مادام بواری شده است و بدون آنکه چیزی بگوید در پنهان به او عشق می‌ورزد. از شدت علاقه و حرف‌شنوی برایش آرسنیک فراهم می‌کند و در آخر بر سر قبر مادام بواری به شدت گریه می‌کند.

عکس گوستاو فلوبر نویسنده مادام بواری

۵. درباره نویسنده کتاب

گوستاو فلوبر از چهره‌های شاخص ادبیات رئالیستی و پایه‌گذاران جریان واقع‌گرایی است. فلوبر ۱۲ دسامبر سال ۱۸۲۱ میلادی در روآن و در خانواده‌ای پولدار به‌دنیا آمد. پدرش یک جراح تجربی و صاحب املاک فراوان بود.
گوستاو دانش‌آموزی باهوش ولی بی‌نظم بود. پس از پایان تحصیلات دبیرستان، به اجبار برای تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و نویسندگی را نیز همان‌جا آغاز کرد. فلوبر در آن سال‌ها دچار حملات صرع شدید شد و نتوانست در این رشته دوام بیاورد. در سال ۱۸۴۳ تحصیل در دانشگاه را نیمه‌کاره رها کرد.
سپس به سفر‌های متعددی پرداخت که تا سال ۱۸۵۰ ادامه داشتند. پس از آن به روآن بازگشت. در دهکده کرواسه در نزدیکی روآن ساکن شد و در سایه ارثیه‌ای که به او رسیده بود، در رفاه به نویسندگی ادامه داد. فلوبر خودش را وقف ادبیات کرده بود و خیلی کم مهمان می‌پذیرفت. البته کاملاً منزوی نبود و هر سال سه چهار بار به پاریس می‌رفت تا با روشنفکران و نویسندگان زمانه گپ و گفت داشته باشد.
برنامه زندگی فلوبر تا سال‌ها به این صورت بود: ساعت ده صبح از خواب بیدار می‌شد. ابتدا نامه‌ها و روزنامه‌ها را می‌خواند. ساعت یازده ناهار می‌خورد و تا یک بعدازظهر کتاب می‌خواند. از ساعت یک تا هفت به نوشتن می‌پرداخت و سپس شام می‌خورد. بعد از شام در باغ قدم می‌زد و دوباره تا دیروقت شب روی رمان‌هایش کار می‌کرد.
در نهایت ۸ مه ۱۸۸۰ ساعت یازده صبح وقتی خدمتکار به کتابخانه رفت، فلوبر را در وضعیت تشنج دید؛ حضور دکتر فایده‌ای نداشت و در مدتی کمتر از یک ساعت فلوبر از دنیا رفت.
آثار او تربیت احساسات، مادام بواری، سفری به دوزخ، نوامبر، سالامبو، نامه‌ای به شهرداری روآن، داوطلب، سه داستان، وسوسه سنت آنتوان، بووار و پکوشه هستند.

عکس روی جلد مادام بواری

۶. ماجرا‌های عاشقانه فلوبر

فلوبر در جمله‌ای معروف گفته است: «مادام بوواری خود من هستم!» نگاهی به روابط عاشقانه فلوبر روشن می‌کند چه شباهتی بین نویسنده و شخصیت اول رمان وجود دارد که فلوبر خود را در شخصیت اِما می‌دیده است.
فلوبر تابستان ۱۸۳۶ در سن پانزده سالگی، در ترویل سور مر در نرماندی، کنار دریا، زنی جوان و زیبا به نام «الیزا اشلزینگر» را دید که متأهل و صاحب فرزندی شیرخوار بود: زنی با چشم‌های درخشان، ابرو‌های کمانی و گردن گرد سفید و لب بالایی که کرک آبی فام داشت. فلوبر عاشق او شد و این عشق سال‌ها ادامه پیدا کرد و یکی از پایه‌های مهم عشق در رمان‌های فلوبر است.
فلوبر بعد‌ها الیزا را در یک مهمانی دید و پس از مدتی رفت‌وآمد با الیزا و شوهرش، او را از عشق خود مطلع کرد. الیزا هرچند به عشق فلوبر احترام گذاشت، اما با او وارد رابطه نشد.
فلوبر اصرار کرد تا الیزا یک روز به خانه‌اش برود؛ الیزا قبول کرد، اما نه آن روز و نه هیچ روز دیگری هرگز به خانه فلوبر نرفت. آن روز فلوبر شکست عاطفی عمیقی احساس کرد و تصمیم گرفت که تا پایان عمر ازدواج نکند.
«لوییز کله» عشق دیگر فلوبر بود. در ۱۸۴۶ فلوبر که به پاریس رفته بود تا از کارگاه «پرادیه» مجسمه‌ساز دیدن کند، با لوییز آشنا شد. لوییز شاعر و شوهرش «هیپولیت کله» معلم موسیقی بود.
فلوبر در پاریس با لوییز رابطه جنسی داشت و پس از بازگشت به کرواسه نامه‌نگاری عاشقانه با لوییز را آغاز کرد. این نامه‌ها در تعداد بسیار و با احساسات عاشقانه سوزان از هر دو طرف همراه بود. فلوبر و لوییز دیدار‌های اندک داشتند و عمده رابطه آن‌ها نامه‌های عاشقانه بود. این نامه‌ها الهام‌بخش رمان مادام بواری بودند. رابطه فلوبر و لوییز در سال ۱۸۵۴ پس از دعوایی سخت به پایان رسید.
در سال ۱۸۷۱ موریس شلزینگر همسر الیزا از دنیا رفت. فلوبر پس از ۳۵ سال عاشقی، اولین نامه عاشقانه را به الیزا «عشق قدیم من، محبوبی که همیشه دوستت داشته‌ام» نوشت. آن دو نفر در پاریس تنها یک‌مرتبه دیدار کردند و پس از آن هرگز یکدیگر را ندیدند.
یک سال بعد از مرگ فلوبر الیزا در تیمارستانی در حومه بادن دیده شد.

عکس روی جلد مادام بواری

۷. سانسور مادام بواری

سانسور مادام بواری فقط در ایران با فرهنگ اسلامی مطرح نیست. مادام بواری از زمانی که در مجله لاریوو چاپ می‌شد با سانسور روبرو بود. جامعه آن زمان فرانسه بعضی چیز‌ها را ناپسند می‌دانست و سردبیر مجله به صلاحدید خودش بعضی قسمت‌ها را حذف می‌کرد. همان‌طور که گفته شد کلیسا نیز ساکت ننشست و در برابر محتوای مستهجن و دور از اخلاق و مذهب مادام بواری اعتراض کرد. هرچند در بسیاری موارد توصیفات فلوبر در پرده است. قسمت‌هایی از کتاب به نحوی کنایی و پوشیده ارتباطات جنسی مادام بواری را نشان می‌دهد؛ عبارتند از:
  • قسمت اول: بخش دوم؛ همه پاراگراف دوم از صفحه ۱۹
  • قسمت اول: بخش دوم؛ صفحه ۲۰، خط ۱۲ تا ۱۵
  • قسمت اول: بخش سوم؛ صفحه ۲۵، ۲ خط آخر از پاراگراف اول
  • قسمت اول: بخش چهارم؛ صفحه ۳۵، همه پاراگراف دوم
  • قسمت اول: بخش پنجم؛ صفحه ۳۹، ۵ خط آخر و ۴ خط اول از صفحه ۴۰
  • قسمت دوم: بخش دوم، سوم، چهارم، هفتم، نهم و دهم
  • قسمت سوم: بخش اول سوم و پنجم
(شماره صفحه‌ها از ترجمه مشفق همدانی گرفته شده است.)
با این حال در مورد مادام بواری دوموضوع مطرح است؛ یکی اینکه بن‌مایه داستان پیرامون زنی می‌چرخد که روابط آزاد و زندگی پرتجمل را می‌پسندد و حذف این قسمت‌ها داستان را گنگ و نامفهوم می‌کند. دوم آنکه فلوبر طرفدار مکتب رئالیسم است؛ یک نویسنده رمانتیک به‌راحتی مسائل جنسی را با جملات عاشقانه می‌پوشاند، اما یک رئالیست آن چیز‌هایی را می‌نویسد که قابل مشاهده است و این شامل بخش‌های اصلی از زندگی انسان است. بخش‌هایی که با وجود فراگیر بودن همیشه زشت دانسته شده‌اند.

عکس روی جلد مادام بواری
 

۸. بهترین ترجمه کتاب مادام بواری

مادام بواری برای اولین بار در سال ۱۳۲۷ با ترجمه «محمود پورشالچی»  به ایران آمد. این ترجمه که خلاصه‌ای از مادام بواری بود توسط انتشارات صفی‌علیشاه منتشر شد.
در سال ۱۳۴۱ ربیع مشفق همدانی ترجمه‌ای از این رمان ارائه کرد که از متن کامل کتاب بود و در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسید. این ترجمه هنوز جزو ترجمه‌های پرطرفدار است.
یکی دیگر از ترجمه‌های قدیمی که بار‌ها تجدید چاپ شده است، ترجمه محمد قاضی و رضا عقیلی در سال ۱۳۵۳ است که در سال‌های پس از انقلاب نیز بارها تجدید چاپ شد.
پس از دهه هفتاد و بخصوص در سال‌های اخیر ترجمه‌های متعددی از این رمان به بازار آمده و بعضاً با طرح جلد‌های عامه‌پسند و متنوع به بازار ارائه شده است. مترجمان کتاب مادام بواری: داریوش شاهین، محمدمهدی فولادوند، مهدی سحابی، هانیه چوپانی، نیلوفر رجایی، سوسن اردکانی، مینا آذری، بهاره ربانی، سارا راکی، سمیه موحدی‌فرد، مهستی بحرینی و… هستند.
ترجمه مشفق همدانی خوانا و روان است ولی ترجمه آزاد بوده و وفاداری کمتری به نویسنده دارد. در کل ترجمه محمد قاضی و رضا عقیلی از بقیه مهم‌تر است.

عکس روی جلد مادام بواری
 

۹. قسمت‌هایی از مادام بواری

دیروقت شب، ساعت ده و گاه نیمه شب، از عیادت بیماران به خانه برمی‌گشت. در این ساعت از شب تازه شام می‌خورد و چون خدمتکار خانه دیگر خوابیده بود، اِما شامش را می‌آورد. شارل کُتش را درمی‌آورد تا وقت غذا خوردن راحت باشد. آن‌وقت شروع می‌کرد به حرف زدن از تک‌تک آدم‌هایی که دیده بود، از دهکده‌هایی که رفته بود و از نسخه‌هایی که نوشته بود و با رضایت کامل هرچه را که از خوراک گوشت به‌جا مانده بود می‌خورد. بعد به سراغ پنیر می‌رفت، سیبی می‌خورد و آخرین قطره شراب را از تنگ به جام می‌ریخت. بعد بلند می‌شد و به بستر می‌رفت، طاقباز دراز می‌کشید و دمی بعد خرناسش به هوا می‌رفت.

★★★
 

(از روابط اِما و لئون:) در سالن رستورانی کوچک که سقف کوتاه و پرده توری سیاهی بر در داشت، می‌نشستند. ماهی سرخ کرده و خامه و گیلاس می‌خوردند. در جایی پرت‌افتاده، زیر درختان سپیدار بر سبزه، در آغوش هم دراز می‌کشیدند و آرزو می‌کردند مثل دو تا رابینسون کروزوئه، می‌توانستند تا ابد در آن گوشه دنج و کوچک زندگی کنند، گوشه‌ای که در آن ساعات خوشبختی، در نظر آن دو باشکوه‌ترین جای عالم بود.

★★★
 

اِما به سوی او خم می‌شد و چنان که گویی نفس‌اش از شدت شور و اشتیاق بند آمده، زمزمه می‌کرد: «آه، تکان نخور! یک کلمه هم حرف نزن! به من نگاه کن. یک آرامشی در چشم‌هایت هست که دلم را تسکین می‌دهد.» و او را «بچه جان» خطاب می‌کرد. «بچه جان، دوستم داری؟»

 
عکس روی جلد مادام بواری

۱۰. سخن پایانی و نکات تکمیلی

مادام بواری فقط به صورت کتاب چاپی موجود نیست. در سایت‌های فروش کتاب الکترونیکی فایل pdf مادام بواری برای دانلود موجود است. همچنین از روی این رمان فیلم‌های سینمایی، تئاتر موزیکال و سریال‌های متعدد ساخته شده است که می‌توانید آن‌ها را تماشا کنید. سه نمونه از آن‌ها سه فیلم درام هر سه با نام مادام بواری به کارگردانی ژان رنوآر در سال ۱۹۳۴، به کارگردانی کلود شابرول در سال ۱۹۹۱ و به کارگردانی سوفی بارت در سال ۲۰۱۵ هستند.
برای نوشتن اطلاعات این مطلب از کتاب عیش مدام نوشته ماریو بارگاس یوسا ترجمه عبدالله کوثری استفاده کردیم که مطالعه آن برای آشنا شدن با نحوه نگارش این کتاب و زندگی فلوبر بسیار مفید خواهد بود.
همچنین اگر به داستان‌های سبک رئالیسم علاقه‌مند هستید، از صفحه معرفی رمان جنگ و صلح تولستوی بازدید کنید.
در پایان نظرتان را با مخاطبان ستاره درباره مادام بواری و محتوای آن درمیان بگذارید. برایمان بنویسید آیا قصد خواندن آن را دارید یا آن را خوانده‌اید.
 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید