حکایتهای کوتاه معمولا داستانهایی کوتاه و آموزنده هستند که معمولاً از زبان حیوانات یا اشیای بیجان روایت میشود. حکایتها معمولاً دارای یک پیام اخلاقی هستند و برای آموزش و تربیت افراد استفاده میشوند. در حکایتها پیام اخلاقی به عنوان نتیجه گیری عنوان میشود و مخاطب را مورد نصیحت و توصیه قرار میدهد.
همنین بعضی از حکایتهای فارسی از زبان بزرگان و حکیمان ایرانی بیان شده است. مانند حکایتهای سعدی که از کتاب گلستان این شاعر بزرگ برگزیده شدهاند.
حکایت جالب استاد و شاگردان
استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: «به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟»
یکی از شاگردان جواب داد: « احتمالا ۵۰ گرم.»
استاد گفت: «بدون وزن کردن با ترازو، هیچ کس نمیداند دقیقا وزنش چقدراست. اما سوال من این است اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
چند نفر از شاگردان گفتند: «هیچ اتفاقی نمیافتد.» استاد پرسید: «خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم چی؟ آن وقت چه اتفاقی میافتد؟»
یکی از شاگردان گفت: «دست تان کم کم درد میگیرد.» استاد لبخندی زد و گفت: «حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟»
شاگرد دیگری گفت: «استاد در بهترین حالت دستتان بیحس میشود عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. مطمئنا کارتان به بیمارستان خواهد کشید و شاید دستتان را برای همیشه از دست بدهید.» و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: « جواب خیلی خوبی بود. درست همینطور است که تو میگویی. اما من یک سوال مهم دارم. آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟»
همه شاگردان یک صدا جواب دادند: «نه استاد.» استاد گفت:«پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود؟ من که همان لیوان را در دستم گرفتهام، چرا دستم درد میگیرد؟ برای اینکه این اتفاق برایم نیفتد من باید چه بکنم؟»
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: «استاد کاری ندارد. باید فقط لیوان را زمین بگذارید تا دستتان درد نگیرد.»
استاد گفت: «دقیقا درست می گویی. برای جلوگیری از این همه درد و دردسر، بایستی لیوان را روی زمین بگذارم. حالا می خواهم به شما بگویم که مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید اشکالی ندارد. اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، ذهنتان به درد خواهد آمد و دچار رنج میشوید. اگر بیشتر از آن نگهشان دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید به این ترتیب تحت فشار قرار نمیگیرند هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید.»
دوست عزیز به یاد داشته باش، که لیوانهای آبی که در دستهایت گرفتهای را همین امروز زمین بگذاری، زندگی همین است.
به نظر شما این امکان وجود دارد که بتوانیم مشکلات زندگی را زمین بگذاریم و بعد به حل کردنشان بپردازیم؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
بهروز بهفر
واقع ممنون شما این خیلی آموزنده بود .