ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – برای نوشتن انشا در مورد کمک به همسایه ها میتوانیم نگاهی طنزآلود یا حس نوعدوستی داشته باشیم تا این موضوع انشا به بهترین شکلنوشته شود. این انشا را میتوان به دو صورت جدی و توأم با احساسات بشردوستانه، یا با لحنی طنزآلود نوشت که در ادامه به هر دو صورت میپردازیم.
انشا طنز درباره کمک به همسایه ها با زبان طنز
بند مقدمه (زمینه سازی)
به یاد دارم که همیشه مادرم از این که در کارهای خانه به او کمک نمیکنم، گلایه داشت. هر وقت مادر از من میخواست که تا سر کوچه بروم و نان بخرم، با هزار بهانه و دلیل از انجام این کار طفره میرفتم. اما روزی اتفاقی افتاد که به راستی مقابل مادر شرمنده شدم و از آن پس رفتارم را تغییر دادم.
بندهای بدنه (متن نوشته)
از مدرسه تعطیل شده و در راه بازگشت به خانه بودم. یکی از همسایه ها را دیدم که مقدار زیادی سبزی و میوه خریده و در حال حمل آنها به سمت خانه بود. خانه آنها درست چسبیده به دیوار خانه ما بود و در راه هممسیر بودیم. با اصرار تمام خریدها را از دست همسایه گرفتم و به این شکل به او کمک کردم.
کیسههای خرید زیاد و سنگین بودند و من که هر دو دست خود را پر کرده بودم، به سختی اما با اعتماد به نفس و قوی پیش میآمدم. همسایه هر از گاهی به من میگفت که اجازه بدهم خودش کیسههای خرید را بیاورد، اما من به هیچ وجه قبول نکردم. حمل کیسههای خرید همسایه تا درب منزل آنها، برایم نوعی اعتبارآوری به همراه داشت و خود را قوی و بزرگ احساس میکردم.
اما لحظهای که با دستهای پر از خرید، چشمم به چشمان مادر افتاد که در میانههای کوچه پیش میآمد و من را مینگریست، گویی یک سطل آب یخ روی سرم خالی شد. میدانستم که در سر مادر چه میگذرد! او در این اندیشه بود که چطور برای خرید یک نان آن قدر بهانه میآوردم، اما بارهای همسایه را با این اشتیاقی حمل میکنم!
بند نتیجه گیری (جمع بندی)
از روی مادر خجالت زده بودم و باور کنید باقی مانده راه را به جای آن حالت افتخارآمیز، مانند روحی که میخواهد دیده نشود، طی کردم. مادر به روی خودش نیاورد و از کنار ما رد شد و این بیشتر مرا خجالت زده کرد. آرزو میکردم که هر چه زودتر مادر قصد خرید چیزی داشته باشد و من را برای انجام دادن آن صدا کند تا این صحنه دردناک و خجالت آور را جبران نمایم. همسایه با مهربانی به من لبخند زد و از کمکی که به او کرده بودم تشکر کرد. آن لحظه آرزو کردم هر چه زودتر چنین لبخنری را بر لبهای مادرم هم بببینم.
همچنین بخوانید: ۲ نمونه انشا درباره خاطرهای که من دوست دارم
انشا در مورد کمک به همسایه ها با زبان غیر طنز
بند مقدمه (زمینه سازی)
کمک به انسانها و حتی حیوانات از بهترین خصایص بشری است که خداوند به صورت ذاتی در طبیعت ما نهاده است. حال اگر برخی از انسانها به جای کمکرسانی، به اطرافیان خود آزار میرسانند؛ این به تیره شدن روح و قلب آنها بستگی دارد. همیشه شنیدهایم که هر شخصی باید در شعاع چند متری محل زندگی خود، به همسایگان توجه داشته باشد و برای حل مشکلات آنها، پیشقدم گردد.
بندهای بدنه (متن نوشته)
اگر یکی از همسایه ها مشکلی داشته باشد و در فقر به سر ببرد، یا با بیماری دسته و پنجه نرم کند، باید برای کمک به او پیش برویم. ما نمیتوانیم شب با خیالی آسوده سر بر بالین بگذاریم در حالی که همسایه ما در رنج و اندوه است. این رسیدگی به احوال همسایه ها و کمک کردن به آنها، احساس خوبی به شخص خواهد داد و باعث میشود که او با احساس کردن مهربانی و انسانیت خویش، به خویش ببالد.
ممکن است یکی از همسایه ها مشکل تنگدستی داشته باشد و نتواند برای رفع آن از کسی دیگر کمک بخواهد. شکل کمک به این همسایه، نباید به صورتی باشد که غرور و عزت نفس وی خدشه دار شود. همیشه توصیه شده است که کمک به چنین همسایه هایی در شکلی باشد که وی برای دریافت آن کمک، خجالت زده نشده و با سربلندی در میان همسایه ها رفت و آمد کند. به همین دلیل بهتر است چنین کمکهایی را به صورت ناشناس انجام دهیم.
از آن گذشته اگر یکی از همسایه ها بیمار شد، انسانیت ایجاب میکند که از حال وی باخبر شده و دلجویی کنیم. عیادت از بیمار وظیفه مومن و یک انسان واقعی است و این وظیفه در بین همسایه ها دو چندان میشود. همچنین در موارد دیگر از جمله فوت یکی از اعضای خانواده همسایه ها، مراسم پخت نذری، برگزاری مراسم ختم و هر شرایط دیگری که به کمکرسانی نیاز باشد؛ در این گروه جای میگیرند.
بند نتیجه گیری (جمع بندی)
کمک به همسایه، شاید در نظر اول یاریرسانی به دیگران به چشم آید، اما در واقع ما به خود کمک میکنیم. با کمک کردن به همسایه ها، به خود کمک میکنیم که انسان بهتری باشیم و از انسانیت خویش احساس بهتری تجربه را کنیم.
بیشتر بدانید: قوانین آپارتمان نشینی؛ معرفی ۴۰ قانون متداول آپارتمان نشینی
نتیجه گیری
کمک کردن به همسایه، یکی از بهترین رفتارهای انسانی است و توجه به همسایه ها از سوی بزرگان نیز توصیه شده است. این انشا اگر چه ساختاری طنزآلود داشت، اما میتوانست درس بزرگی نیز بدهد. در انشا درباره خاطره شب یلدا نیز میتوانید همین ساختار قصهگونه و آموزنده را دنبال کنید. شما چه نظری درباره کمک به همسایه دارید و معمولا چطور این کار را انجام میدهید؟