پس از امویان (بنی امیه)، سومین خلافت اسلامی به عباسیان رسید. خلفای عباسی توانستند از سال ۱۳۲ هجری قمری تا سال ۶۵۶ هجری قمری بر سرزمینهای اسلامی و خاورمیانه حکومت کنند. از لحاظ طول دوره حکمرانی و تعداد خلفا، میتوان بنی عباس را یکی از قدرتمندترین حکومتهای اسلامی در آن سالها دانست که بیش از ۵ قرن توانستند قدرت را حفظ کنند!
حکومت عباسیان با خلافت ابوالعباس سفاح، در سال ۱۳۲ هجری قمری آغاز شد و پایان آن در زمان حکومت مستعصم بود. دوران حکومت این خاندان، فراز و نشیبهای بسیاری داشت، به طوری که حکومت خلفای عباسی را میتوان از نظر قدرت به چهار دوره مختلف تقسیمبندی کرد.
در ادامه این مطلب با ما همراه باشید تا اطلاعات کاملتری در مورد ریشه این خاندان، نحوه به حکومت رسیدنشان و ارتباطی که با پیامبر اسلام (ص) داشتند را در اختیار شما قرار دهیم.
بنی عباس چگونه به خلافت رسید؟
از زمان پیدایش بنی هاشم و بنی امیه، این دو تیره با هم بر سر ریاست خانه کعبه اختلافات زیادی داشتند. بنی امیه پس از به قدرت رسیدن، حکومتی را شکل داد که بیش از آن که به یک خلافت اسلامی شباهت داشته باشد، به یک پادشاهی شبیه بود.
ظلم و زورگویی آنها در کنار پیشینهای که داشتند، باعث شده بود که در میان مردم مشروعیت چندانی نداشته باشند. بنی امیه در طول حکومت ۹۰ سالهشان، مدام در حال سرکوب قیامهای آزادی خواهی در مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی بودند.
این موضوع، در کنار چند مورد دیگر که در ادامه خواهید خواند، دلایل اصلی بر تضعیف و در نهایت نابودی حکومت بنی امیه بودند:
- تعیین جانشینان متعدد که سبب ایجاد چندگانگی و اختلاف درون امویان شد.
- تعصبات کورکورانهای که زمینه را برای فعالیت عباسیان آماده میکرد.
- نهضتها و قیامهای متعددی که در مقابل نحوی حکومت و سیاستهای امویان شکل میگرفت.
- تفکر جاهلانه و متعصبانهای که در مورد برتری نژاد عرب و تحقیر قومیتهای دیگر داشتند.
همه این موارد باعث تضعیف و از طرفی رشد و پیشروی بنی عباس شده بود. در نهایت عباسیان توانستند با کمک سردار ایرانی به نام ابومسلم خراسانی به امویان غلبه کنند.
شروع رسمی قیام بنی عباس، در سال ۱۲۹ هجری قمری توسط سلیمان بن کثیر اعلام شد. این قیام از روستایی به نام سفیذنج آغاز شد و در طی ۳ سال، آرام آرام بخشهای بزرگتری از قلمرو امویان را به تصرف خود درآورد.
خلفای بنی عباس از ابتدای حکومت تا انتهای آن
بنی عباس توانستند از سال ۱۳۲ تا ۶۵۶ هجری، یعنی ۵۲۴ سال بر سرزمینهای اسلامی حکومت کنند. در طی این سالها، ۳۷ خلیفه به تخت حکومت رسیدند.
خلفای بنی عباس به ترتیب:
- سفاح
- منصور
- مهدی
- هادی
- هارون الرشید
- امین
- مامون
- معتصم
- واثق
- متوکل
- منتصر
- مستعین
- معتز
- مهتدی
- معتمد
- معتضد
- مکتفی
- مقتدر
- قاهر
- راضی
- متقی
- مستکفی
- مطیع
- طایع
- قادر
- قائم
- مقتدی
- مستظهر
- مسترشد
- راشد
- مقتفی
- مستنجد
- مستضی
- ناصر
- ظاهر
- مستنضر
- مستعصم
به طور کلی میتوان دوره خلفای عباسی را از نظر قدرت سیاسی و اجتماعی به چهار دوره اصلی تقسیم کرد که در ادامه به آنها میپردازیم:
دوره اول
دوران شکوفایی و قدرت بنی عباس، که از ابتدا، یعنی سال ۱۳۲ هجری قمری تا ۲۳۲ هجری قمری، ادامه داشت. این دوران شامل خلافت سفاح تا زمان خلافت واثق میشود.
دوره دوم
از زمان خلافت متوکل عباسی تا اواسط خلافت مستکفی، ترکان در سرزمینهای اسلامی نفوذ کردند و باعث تضعیف حکومت بنی عباس شدند. این دوره از سال ۲۳۲ هجری قمری تا ۳۳۴ هجری قمری ادامه داشت.
دوره سوم
از سال ۳۳۴ هجری قمری تا سال ۴۴۷ هجری قمری، خاندان ایرانی آل بویه شروع به گسترش کردند و قدرت زیادی را کسب کردند. این دوره از میانه خلافت مستکفی شروع و در میانه خلافت قائم به پایان رسید.
دوره چهارم
سلجوقیان در این دوره توانستند نفوذ زیادی به دست آورند و مشکلات زیادی برای خلفای عباسی ایجاد کنند. از زمان حکومت قائم تا زمان مرگ مستعصم عباسی، یعنی سالهای ۴۴۷ تا ۶۵۶ هجری قمری، این دوره به طول انجامید.
حکومت بنی عباس در ایران
در ابتدای تشکیل این حکومت، عباسیان تنها با کمک ایرانیان و سپاهیان قدرتمندی که داشتند، توانستد بر امویان چیره شوند. با این وجود، آنها بلافاصله پس از به قدرت رسیدن و نشستن به تخت حاکمیت سرزمینهای اسلامی، سیاست خود را بر علیه ایرانیان تغییر دادند!
خلفای عباسی که حکومت خود و رهایی از امویان را مدیون مردمانی از ایران بودند، سیاستهای خشمگینانه را علیه آنها به کار گرفتند. پس از فتح ایران و تشکیل حکومتهای اسلامی، ایران حکومت مستقلی نداشت، تا زمان یکی از خلفای عباسی، که مامون نام داشت.
به تدریج حکومتهای مستقل و نیمه مستقلی در ایران شکل گرفتند که باعث تضعیف فرمانروایی اعراب شده بودند. از جمله این حکومتها میتوان به طاهریان، صفاریان و سامانیان اشاره کرد. با وجود چنین وضعیتی، عباسیان مجبور بودند برای حفظ قدرت خود، این حکومتها را به رسمیت بشناسند تا بتوانند به هدفهای خود دست یابند.
یکی از سیاستهایی که خلفای عباسی پس از مشاهده قدرت گرفتن اقوام ایرانی دست به اجرای آن زدند، جانبداری از برخی دهقانان شناخته شده، اشراف و افرادی بود که معتمد مردم بودند. بنی عباس مجبور بودند با دادن پستهای دولتی به این افراد، آنها را به سمت خود جذب کنند و از شورش علیه حکومت، جلوگیری کنند.
نسبت بنی عباس با پیامبر (ص)
ریشه خلفای عباسی نیز مانند امویان، به خاندان پیامبر بازمیگردد. عبدالمطلب، پدر بزرگ پیامبر (ص)، سه فرزند داشت که عباس، ابوطالب و عبدالله نام داشتند. عبدالله پدر محمد (ص)، ابوطالب پدر علی (ع) و عباس پدر عبدالله بود.
بعدها به فرزندان عبدالله بن عباس، بنی عباس گفته میشد که در نهایت توانستند با نابودی امویان به حکومت سرزمینهای اسلامی دست پیدا کنند.
عبدالله ابن عباس، پسر عموی پیامبر (ص)، یکی از اشخاص سرشناس و اصحاب سه امام اول شیعیان بود که به عنوان یکی مفسران بزرگ زمان خود نیز شناخته میشود.
سقوط بنی عباس و پایان حکومت آنها
پایان حکومت عباسیان نیز مانند امویان، با تضعیف و فساد در بنیاد حکومت همراه بود. به جز دوره اول خلفای عباسی که قدرت را در دست داشتند، مابقی دورهها همگی نشانی از ضعف و رکود سیاسی و اقتصادی بنی عباس بودند.
ضعیف شدن حکومت عباسیان باعث شد تا مجبور شوند اشراف زادگان ترک را به منصبهای دولتی راه دهند. این کار با اعتراض مردمی همراه بود، چرا که امیران و سران ترک جز غارت و مالاندوزی کاری نمیکردند. این موضوع شروعی بود بر گسترش همه جانبه فساد در نهادهای حکومتی عباسی، که بی کفایتی آنها را میرساند.
خرج و مخارج عیش و نوش و خوشگذارانی خلفای عباسی در انتهای حکومت، به جای رسیده بود که حکومت توان پرداخت آنها را نداشت. از طرفی حاکمان ترکی که به قدرت رسیدند، جان مردم را به لب رسانده بودند. همه این موارد باعث شدند که بنی عباس در حالت تزلزل جدی قرار گیرند.
در زمان حکومت مستعصم بود، که هولاکوخان مغول، به سمت ایران لشکرکشی کرد. او به نزدیکی بغداد رسید و در نهایت با تصرف شهر بغداد و به قتل رساندن مستعصم عباسی، به حکومت عباسیان برای همیشه پایان داد. روایات زیادی در مورد چگونگی کشته شدن آخرین خلیفه عباسی به دستان مغولها وجود دارد که یکی از آنها میگوید که مستعصم زنده زنده در زیر کاشیهای قصر، دفن شده است.
نکات آخر
حکومت عباسیان تفاوت چندانی با حکومت خاندان بنی امیه نداشت. ویژگی مشترک برای هر دو آنها را میتوان دشمنی و عداوت با اقوام ایرانی و علویان دانست. البته عباسیان در دوران حکومت خود اقدامات مختلفی جهت بهبود شرایط حرمهای مقدس انجام دادند. این اقدامات شامل آبرسانی و ترمیم این بناها بود.
یکی از مواردی که به مرور سبب شد تا حکومت خلفای عباسی رو به زوال برود، این بود که این حکومت با دخالت چند قوم مختلف به قدرت رسید و قلمرویی که تحت سلطه داشت، گستردگی زیادی از نظر قومی، مذهبی، فرهنگی و حتی زبانی داشت. این مورد باعث ایجاد قیامهای بسیاری علیه حکومت مرکزی شده بود که توسط خلفای عباسی سرکوب میشدند.
دشمنی و اختلاف بنی عباس با ایرانیان به جایی رسیده بود که با هر اعتراض یا نهضت کوچکی که راه میافتاد، خلفای عباسی دستور قتل و خونریزی مردم را میدادند.
رحمان
بسیارمطالب جالبی بود