شعر درباره آیینه؛ برگزیده‌ای از زیباترین متن و اشعار درباره آینه

آیینه از کلمات کلیدی در ادبیات فارسی است که معانی متعددی از آن برداشت می‌شود. گاهی استفاده از متن و شعر درباره آیینه می‌تواند ایده‌ خوبی برای بیان احساسات به محبوب باشد.

آینه بازتاب حقیقت و واقعیت از آن چیزی است که در دل می‌گذرد. در ادبیات فارسی آینه را نماد آگاهی، فرزانگی، پاکی و اندیشه الهی می‌دانند. به همین دلیل از آن در اشعار و متن‌های عاشقانه به‌طور گسترده‌ای استفاده می‌شود. آینه در برخی اشعار برای وصف زیبایی یار و در برخی برای آشکار شدن حقیقت به کار می‌رود. اگر شما نیز تمایل دارید با یک متن یا شعر عاشقانه درباره آینه، احساس خود را به کسی که دوستش دارید نشان دهید با ما همراه باشید.

 

متن و شعر عاشقانه آینه

شعر درباره آیینه

چند گاهیست که درد است مرا در سینه
به ندای دل محزون به شکست آیینه

نقش من بد بنماید بمن آن قاب نکو
یا که تصویر من آن است و گواه آیینه

هاتفی گفت ندم در همه جا با همه کس
کز دم ودم زدنت تار شدست آیینه

گر خوری لقمه پاک و بویی از علم بری
قول وفعل تو کر کس همه جا آیینه

چشمه علم وادب بینش آن جام طلاست
که شود محضر ارباب هنر آیینه

بلکه مخلوق زمینند همه نور سرا
خوشی وهستی و مرگ و بلاست آیینه

ای که بودی همه جا ظلم و پلیدی و سیاه
دست قدار طبیعت توراست آیینه

کشتی نوح و خلیل و گذر از آتش و دود
دم عیسایی و موسی و عصا است آیینه

دیده جان بودت جام جهان بین ببین
ابر و باد و مه وخورشید و فلک آیینه

بارالهی اگرت منت و توفیق عبادت باشد
همتی نصر عطا کن… که شود نور تو را آیینه

“رضا نصر”

✧✧✧✧✧

چه قــدر پیـر شـدی آیینــه
از که دلگیـر شدی آیینــه؟

چیست تفسیر تــرک خوردن تو
با کـه درگیـر شدی آیینـه؟

بغض در حنجره ات ناپیـداست
با چه تحــریر شدی آیینه؟

با نگاه چــه کسی درجنگی
که کمان گیر شدی آیینه؟

بازتاب همــه خوبی هایــی
در چه تکثیر شدی آیینه؟

پلک چشمان تو هم نامرئی است
نکند پیر شــدی آیینه؟

شاید از حـسن جهانگیر تو بود
که جهانگیـر شدی آیینه

آن سوی جلوه ی تو ناپیداست
چه نفس گـیر شدی آیینه

نیست آغــاز مرا پایانــی
برگ تقدیر شدی آیینه

با صد اندوه نگاهی می گفت:
آه عجب پیر شدی آیینه !

“محمد فرازی”

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن آیینه اینقدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟

بی سبب تا لب دریا مکشان قایق را
قایقت را بشکن ! روح تو دریایی نیست!

آه در آیینه تنها کدرت خواهد کرد
آه ! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت هر خواستنی عین توانایی نیست …

“از مجموعه اشعار فاضل نظری

 

متن و شعر عاشقانه آینه

پیشنهاد: در ستاره می توانید مجموعه شعر درباره جوانی و شعر درباره صداقت را نیز بخوانید. 

✧✧✧✧✧

در حسرت آن روزم
که در کوچه ی امید،آیینه پیدا کنم
آیینه آرزو
آیینه خواب ها
آیینه قصه ی پریان آب ها
آیینه ای،که ضمایر در آن پیدا هست
آیینه قبل قبل، آیینه بعد بعد
آیینه فطرتم
آیینه دیگری، که در آن بینم
همه جا آیینه باران شده است
دست و دل و راهم،و نگاهم،و نمازم آیینه است
همه چیز آیینه است
همه جا آیینه است
حتی…
آیینه کوچکی که زخمی به زمین افتاده،
در خودش غرق شود
آیینه انعکاس
آیینه ای که من خویشتن خویش را
در آن پیدا کنم
و نشانم دهد هر چیز ،وضوح
و به نامی که خودش هست،آیینه ترین…

“کیوان زینالی”

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

کسی در آیینه میشکند!
خیس میشود گونه های درد
آیینه مرا میبیند
کاری نمیکند
شبیه تو !
روزگار از یک مرد
یک درد ساخته است !
رد پای زنی در آیینه قطره
قطره نمایان می‌شود !
جیوه ی این آیینه را از تنهایی ساخته اند !
و در ملتقای چروکهایی که
آیینه را پیر میکند
صورتی پاییزی با
شقیقه های زمستانی
خود نمایی میکند
تو دور میشوی
و این فصلها بی بهار طی می‌شوند !
جهانِ این درد از مدار خود خارج شده است
و در منظومه ی بی قراری
معلق میشود
آدم عاشق با تابستان شروع میکند
در بهار ادامه می‌دهد
ناگهان خزان میشود
و در زمستان جان میسپارد!
آیینه درد را نوازش نمیکند
دلتنگی در انعکاس بهار
خود را آرایش میکند
غمهای پنهانی یک مرد
ابرهای آیینه می‌شوند
چیزی که میبینم
یک درد مشترک است !
هیچ کس نمیبیند
میان من و آیینه تو ایستاده ای!
مانده ام با این باران همیشه
چه کنم ؟!
کسی زنگ‌خانه را می زند
باید آیینه را رها کنم
شاید جهان من به مدار خویش برگشته است !
اما اگر تو بودی
که من زودتر در را باز کرده بودم!
پشت در چه کسی به دیدار درد آمده است ؟
شاید برای شکستنم
شاید برای بردنم
به سمت در می‌روم !
آیینه اشک آلود تنها میشود !
شاید آیینه را دیگر نبینم !
تو نیستی
هراسی ندارم
آیینه زمزمه میکند
کسی که در آیینه میشکند
هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند او را شکست دهد!

“نادر داوری”

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

 

شعر در مورد آیینه

 

شعر عاشقانه درباره آینه 

اگر به خواندن شعر نو عاشقانه علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنیم مجموعه شعر نو عاشقانه که در ستاره منتشر شده است را نیز از دست ندهید. 

شب که در خلوت اندیشه تمنای تو بود
گل داغ دل من انجمن‌آرای تو بود

جلوه در آینه‌ام پرتو رخسار تو داشت
سینه آتشکده حسن دل‌آرای تو بود

مژه برهم نزنم آینه‌سان در همه عمر
بس که در دیده من شوق تماشای تو بود

«حزین لاهیجی»

✧✧✧✧✧

گفتم بدوم تا تو همه فاصله‌ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله‌ها را

چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
در من اثر سخت‌ترین زلزله‌ها را

پر نقش‌تر از فرش دلم بافته‌ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله‌ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم ازین پس بله‌ها را

«محمدعلی بهمنی»

✧✧✧✧✧

چنین که جلوه‌کنان در کنار آینه‌ای
گل شکفته‌ی صبح و بهار آینه‌ای

نگاه و حیرت آیینه محو جلوه توست 
سپیده سحر شام تار آینه‌ای

ز نقش روی تو روشن شود شبان غمش
فروغ دیده شب زنده‌دار آینه‌ای

تو را به کام رقیبان کجا توانم دید 
دریغ آیدم ای گل که یار آینه‌ای

«از مجموعه اشعار شفیعی کدکنی»

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست

امروز که محتاج توام، جای تو خالیست
فردا که می‌آیی به سراغم نفسی نیست

«از مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج»

✧✧✧✧✧

 

شعر درباره آیینه

 

شعر درباره آینه کثیف

بي رويت آينه کـــدر خــــواهد شد
آهم در شهر منتشر خــواهد شد

چون بمبي ساعتي دلم در سينه
با تــــــاخير تو منفجر خـواهد شد . . .

✧✧✧✧✧

برگرد ومرا غرق تمنا کن باز
این گم شده را دوباره پیدا کن باز

زنگار گرفته است بهارم بی تو
در آینه ی کثیف من «ها»کن باز

“رحمان ایزدی فر”

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

 

تک بیتی درباره آیینه

آیینه‌ای بگیر و تماشای خویش کن 
سوی چمن به عزم تماشا چه می‌روی؟

« هلالی جغتایی »

 

متن و شعر عاشقانه آینه

 

✧✧✧✧✧

این لب بوسه فریبی که تو را داده خدا
ترسم آیینه به دیدن ز تو قانع نشود

«از مجموعه اشعار صائب تبریزی»

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

کند گر آرزوی دیدنت آیینه، جا دارد
که از خورشید رویت در برابر رونما دارد 

«کلیم کاشانی»

✧✧✧✧✧

متاب رخ نفسی تا به حال خود باشم
چو عکس آینه ما زنده از نگاه توییم

«دانش مشهدی»

✧✧✧✧✧

خیال روی تو آیینه‌ای به دستم داد
که فارغم ز تماشای هر دو عالم کرد

✧✧✧✧✧

یک جلوه کند ماه در آیینه صد موج
جز نقش تو بر سینه صد پاره ندارم

«رهی معیری»

✧✧✧✧✧

آنکه در آینه دارد بوسه را از خود دریغ
کی به عاشق وا گذارد اختیار بوسه را؟

«صائب تبریزی»

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

رفته رفته آب شد آیینه از عکس رخش
چون نگردد آب آخر سد اسکندر نبود

«صائب تبریزی»

✧✧✧✧✧

جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

«سعدی»

 

متن و شعر عاشقانه آینه

 

✧✧✧✧✧

آیینه‌ای طلب کن تا روی خود ببینی
وز حسن خود بماند انگشت در دهانت

«سعدی»

✧✧✧✧✧

گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت
آیینه‌ات بگوید پنهان که بی‌نظیری

«سعدی»

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

دوش در آیینۀ دل نقش سیمای تو دیدم 
ماه را روشن‌تر از هر شب ز سیمای تو دیدم

«پژمان بختیاری»

✧✧✧✧✧

پنهان مکن ز آینه رخسار خویش را
چندان که کسب نور کند از صفای تو

«قصاب کاشانی»

✧✧✧✧✧

همچون تو به عالم نتوان گفت کسی نیست
در آینه، عکس تو به سیمای تو ماند

«محمود قاجار»

✧✧✧✧✧

بازآ و در آیینۀ جان جلوه‌گری کن 
ما را ز غم هستی بیهوده، بری کن

«آذرخشی»

 

متن و شعر عاشقانه آینه

 

دوبیتی درباره آیینه

تا آینه جمال تو دید و تو حسن خویش
تو عاشق خودی ز تو عاشق‌تر آینه

از روی تو در آینه جان‌ها شود خیال
زین روی نازها کند اندر سر آینه

«از مجموعه اشعار خاقانی»

✧✧✧✧✧

هر شش جهتم ای جان، منقوش جمال تو
در آینه درتابی چون یافت صقال تو 

آینه تو را بیند اندازه عرض خود
در آینه کی گنجد اشکال کمال تو

«مولانا»

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

عکس روی تو در آینه جام افتاد 
عارف از خنده می در طمع خام افتاد

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آینه اوهام افتاد

«از مجموعه اشعار حافظ»

✧✧✧✧✧

چون چشم تو دل می‌برد از گوشه‌نشینان 
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست

روی تو مگر آینۀ لطف الهیست 
حقا که چنین است و در این روی ریا نیست

«حافظ»

✧✧✧✧✧

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر
نهادم آینه‌ها در مقابل دوست

«حافظ»

✧✧✧✧✧

گوشه ابروی توست منزل جانم
خوش‌تر از این گوشه پادشاه ندارد

تا چه کند با رخ تو دود دل من 
آینه دانی که تاب آه ندارد

«حافظ»

✧✧✧✧✧

 

متن و شعر در مورد آیینه

 

متن درباره آیینه

آینه اتاقم را با آینه اتاقت عوض می‌کنی؟ 
این فقط مرا نشان می‌دهد؟
من…می‌خواهم تو را ببینم…

✧✧✧✧✧

نگذار اتفاق بیفتد که
پسرم با دوچرخه‌اش بازی کند، دخترم زیبایی‌اش را در آینه ببیند و زنم با موهای خیس در تخت دراز بکشد…
پنجره دیروز باز باشد، سیگار بکشم
و به تو فکر کنم…
نگذار اتفاق بیفتد…

✧✧✧✧✧
— شعر  درباره آیینه —

من برمی‌خیزم…
چراغی در دست چراغی در دلم زنگار روحم را صیقل می‌زنم…
آینه‌ای در برابر آینه‌ات می‌گذارم تا با تو ابدیتی بسازم…

✧✧✧✧✧

چراغ قرمز فرصت کوتاهسیت تا در قاب آن به من و خودت نگاه کنی
و بفهمی که عشق از آنچه که می‌بینی به ما نزدیک‌تر است.

✧✧✧✧✧

 

جمع بندی

در این مطلب زیباترین و عاشقانه‌ترین شعر و متن درباره آینه را برای شما فراهم کردیم. شما می‌توانید هر یک از آنها را که بیشتر دوست دارید از طریق پیام کوتاه‌، ایمیل یا دست نوشته‌ای عاشقانه برای فردی که دوستش دارید بفرستید. اشعار و متون عاشقانه کوتاه به راحتی بر دل می‌نشینند و به شما کمک می‌کنند تا احساس واقعی خود را بهتر نشان دهید. نظر شما درباره متن و شعر عاشقانه آینه چیست؟ آیا اشعار زیبای دیگری درباره آینه می‌شناسید؟ فراموش نکنید که می‌توانید نظرات و سوالات خود را با ما و سایر همراهان ستاره به اشتراک بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید