سیزدهمین روز از ماه دی روز شهادت سردار بزرگ اسلام شهید سردار حاج قاسم سلیمانی است. شهیدی که شهادتش صدای مظلومان در آسمان ابری و ظلمات این روزهای جهان بود. با چهار انشا در مورد سردار سلیمانی همراه همیشگی ستاره باشید.
پیش از مطالعه مجموعه انشاها پیشنهاد میکنیم از متن در مورد سردار سلیمانی و عکس پروفایل شهادت حاج قاسم سلیمانی دیدن کرده و از این مقالات برای گسترش فرهنگ حسینی و ادامه راه شهادت سردار دلها استفاده نمایید.
انشا در مورد سردار سلیمانی (۱)
مقدمه: در این دنیای پر از ظلم و ستم یافتن فردی که در مقابل بدیها قد علم کند بسیار سخت است. کسی که از هیچ دشمنی نهراسد و تنها ترسش از خداوند باشد. شجاع و دلیرانه به جنگ دشمنان اسلام و ظلم ستیزان برود و در آخر نیز جانش را در این راه فدا کند.
بدنه:
همه ما جمله معروف ما ملت امام حسینیم را شنیدهایم. جملهای که در جای جای شهر کنار عکس سردار دلها میبینیم. سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی نماد رشادت و حق جویی مظلومین عالم بود. او نه تنها دلها را در ایران بلکه در اقصی نقاط این کره خاکی نیز ربوده بود.
سرداری که تواضع، فروتنی و رشادت را از دوستان و یارانش در جنگ هشت ساله دفاع مقدس به یادگار برده بود. آری، چه زیباست اینگونه رفاقتها. سردارها سالها پس از جنگ و شهادت سرداران خرازی، همت، کاظمی و … طاقت ماندن نیاورد و به آنها پیوست.
مگر آرزویی زیباتر از شهادت در راه خدا داریم. چه مناجاتهایی را سردار دلها در بحبوحه جنگ در سوریه با خدا انجام داد و در آخر نیز به آرزویش رسید.
او مرد میدان جنگ بود. شخصی که با ذکاوت، هوشمندی و تجربه بالایش بسیاری از نقشههای دشمن پلید را خنثی کرد. داعشیها را به درک واصل کرد و از جان و مال مردم عزیز کشورمان در خارج از مرزهای ایران دفاع کرد.
لحظهای پیش خود تصور کنید اگر سردار سلیمانی و مدافعین حرم در بیرون از مرزها به جنگ با داعشیها نمیرفتند چه میشد. این انسانهای تندرو و نا اهل چه بلایی بر سر کشورمان میآوردند. سردار حاج قاسم سلیمانی خاری در چشم همه مستکبران جهان بود. شهادت سردار آن هم اینطور مظلومانه به همراه دوست و یار شفیقش ابومهدی مهندس افتخاری برای مردم ایران و عراق بود.
هر کسی لیاقت تشییع جنازهای همچون سردار سلیمانی را ندارد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد
نتیجه گیری:
خون سردار در رگ هر ایرانی جاری است. هر دشمنی که جسارت به خاک وطن نماید هر یک از این جوانان سرداری خواهند شد و به مقابله با آن خواهند پرداخت. این خاک خاک ایران است و سالهاست سرداران رشید همچون سلیمانی را تقدیم کرده است.
انشا در مورد سردار سلیمانی (۲)
مقدمه: اواسط دی ماه، از سال ۹۸ به بعد حال و هوای دیگری خواهند داشت. این روزها رنگ و بوی شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به خود گرفتهاند. شهادت یکی از بینظیرترین سرداران ایران زمین که با شجاعتش در برابر دشمن، درس فداکاری به ما داد. سردار سلیمانی یک مرد آزاده بود.
بدنه:
بیش از ۱۴۰۰ سال پیش امام حسین راهی را شروع کرد که قرنهاست ادامه دارد. تنها ظاهر و شمایل آن تغییر کرده است. دفاع از اسلام و مقابله با عقاید نابجا از مهمترین اهداف قیام امام حسین (ع) بود. این سالها سردار سلیمانی و یاران باوفایش به خوبی راه و روش امام حسین (ع) را در پیش گرفته بودند.
مقابله با داعش و دفاع از حرم زینبیه در کیلومترها دورتر از مرزهای ایران خواب را از چشم دشمنان گرفته بود.
مرد میدان جنگ کشورمان، با شجاعت و صلابتی بی همتا در وسط تیر و خمپاره، میدان داری میکرد. از هیچ کس و هیچ سلاحی نمیترسید و با عزمی راسخ و مثال زدنی به مبارزهاش ادامه میداد.
سردار سلیمانی فردی متدین، با اخلاق و خانواده دوست بود. از چگونگی تربیت فرزندان ایشان میتوان عشق به خانواده را دریافت کرد. او علاوه بر پدری مهربان و دلسوز برای خانواده خود، پدری معنوی برای همه مردم ایران بود. بدون شک سردار دلها زیباترین لقبی است که میتوان به این بزرگ مرد تاریخ داد.
آرزویش رسیدن به شهادت و پیوستن به دوستانش همچون سردار همدانی بود. شهادت سردار سلیمانی به همه جهانیان نشان داد که مبارزه با ظلم و ستم ادامه دارد. شاید سردار از نظر جسمی پیش ما نباشد ولی روح بلندش در آسمان ایران همواره پرواز خواهد کرد.
مقام معظم رهبری پس از شهادت سردار سلیمانی فرمودند:
با رفتن سردار شهید قاسم سلیمانی به حول و قوّهی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او آلودند.
نتیجه گیری:
راه سردار سلیمانی همواره ادامه خواهد داشت. همانگونه که سردار گفت ما ملت امام حسینیم ما ملت شهادتیم، زیر بار ظلم نخواهیم رفت. دشمنان از هر روشی برای جلوگیری از پیشرفت ملت ما بهره میبرند ولی ما با اتحاد و همدلی همه این نقشه ها را خنثی خواهیم کرد.
انشا در مورد حاج قاسم سلیمانی (۳)
انشای شماره یک
مقدمه:
امروز تمام ذهنم را و همه وجودم را آماده کردم و بر صفحه سفید کاغذ عرضه کردم تا برای تو بنویسم. ساعت ها فکر کردم که برای تو چه بنویسم و چگونه از تو بگویم؟ برای تو که چون آب چشمه سار صاف و یکرنگ بودی و با رنگ خدایی خودت را رنگ آمیزی کرده بودی؛ آری رنگ آمیزی که نقاش عالم بر پیکره تو نگاشته بود. شگفتا که رنگ تو چقدر مصداق حرف حضرت دوست است؛ همانجا که می گوید “چنین است رنگآمیزی الهی و کیست بهتر از خدا در رنگآمیزی و نگارگری؟” (سوره بقره، آیه ۱۳۸). نوشتن برای تو همانند دل پاک و زلالت چه راحت است؛ تو نه با جمله های لاکچری قابل وصفی و نه با ادبیات پیچیده و لبریز از تملق، نوشتن در مورد تو باید ساده و شفاف باشد به همان سادگی که نگاهت داشت، نگاهی برگرفته از دل رئوفت، دلی که دلبری می کرد و تو را “سردار دل ها” کرده بود.
بدنه انشا در مورد سردار سلیمانی
آری؛ امروز هم من، هم ذهنم و هم قلمم شرمساریم که میخواهیم از تو بنویسیم، میخواهیم دریا را در چارچوب حقیر یک مستطیل سفید جای دهیم! میخواهیم واژه های حقیر و جمله های حقیرتر را بر ریل سطرهای کاغذ به حرکت درآوریم تا از تو بنویسیم. ببخش ما را و بپذیر ترواش ناچیز اما زلال و خنک کلمات را از کوزه دل من.
تو همان خلقت نابی هستی که مایه فخر خداوندگار عالم هستی. همان آفریده ای که قطعا مصداق رضایت حق تعالی و ستایش خداوند از خلقتت هستی؛ آنجا که حتی خدا هم در ستایش آفریده های پاکی چون تو لب به اعتراف می گشاید و به خود می گوید: “فتبارک اللّه احسن الخالقین“. تو همان ثلاله پاک خدایی که بصیرت و ایمان واقعی در نگاه تو و در کردار تو موج می زد و در روزگاری که هر کس سوار بر موج هواها و هوسها به سوی ساحل عدم و پوچی سیر می کرد، تو خودت موجی بودی که هزاران انسان وارسته را به سوی مقصد امن الهی سوق دادی.
تو مالک اشتر زمان بودی، ژنرال بودی، سردار بودی و هزاران هزار لقب دیگری که هر کس به زبان خود تو را با آن خطاب می کرد. اما تمامی القابی که انسان های دنیوی برای تو ساخته بودند روح مرا از وسعت و عظمت تو شگفت زده نکرده بود. تو خود می دانستی این ها همه غل و زنجیرهایی از جنس دنیا هستند که تو و بال های تورا از رسیدن به معشوق زمین گیر می کردند. قلب من زمانی به عشق تو تپید و وسعت و عظمت تو را درک کرد که با همه این القاب و افتخارها کانون توجه پسر بچه ای شدی که در هنگام معاشقه با معشوقت عظمت نگاه تو را و ارتباط راستین دل تو را با او درک کرده بود. آن زمان که در برابر معشوق سر به زیر بودی و خاموش در حال عاشقی بودی از قلب معصوم و بی گناه پسرکی که همان نمود پاک خدا بود بخاطر تمام عاشقی هایت گل گرفتی.
فقدان تو برای ما فقدان تمام خوبی ها بود. فقدان تو دل ما را دل ریش نکرد، بلکه روح حقیقی دل ما را از ما گرفت. تو خلاصه تمام خوبی های عالم بودی. همان روز که وداع با تو رستاخیری بود در ایران و دل دوست و دشمن برای تو دلگیر شده بود، رهبر زمانه ما چه زیبا و دلنشین حرف دل ما را سه بار در نماز بر پیکر تو و سرداران مقاومت خواندند: “اللهم انا لا نعلم منهم الا خیرا، خدایا! ما جز خیر و خوبی از ایشان ندیدهایم”. تو خیر و خوبی بودی، تمام دریاهای مردانگی و رودهای وارستگی از وجود مردان مردی چون تو سرچشمه می گیرند و فقدان وجود تو در دنیا چیزی جز خشکسالی و برهوت در دنیا نمی آفریند.
نتیجه گیری انشا در مورد سردار سلیمانی
سردار دل من! حاج قاسم دوست داشتنی! ژنرال سلیمانی! ببخش مرا و از من خرده نگیر. چرا که من هم از جنس دنیا هستم و برای تو در وسعت محدود دنیا نوشتم و تو را با زبان دنیوی ام صدا زدم. مقصد تمام آمال و آرزوهای تو هم پیاله شدن با معشوقت بود که با صاف شدن برای او، به آن رسیدی. تو نمود واقعی افسانه ققنوس در دنیای ما بودی؛ دشمنت فکر می کرد تو را نیست و نابود می کند اما نمی دانست که برای تو تودهای بزرگ از هیزم و آتش می آفریند تا تو بر آن بال بگشایی و آواز “یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة، ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ” (آیه ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه فجر) بخوانی و از آواز خویش به وجد و اشتیاق بیایی و با سوختن در آتش زیبایی بیافرینی. تو تا ابد در قلب ما زنده ای و تا همیشه سایه گسترده ات ما را از آفتاب دنیازدگی محفوظ می دارد، چرا که؛ وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. (سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹)
.. متن انشا در مورد سردار سلیمانی ..
انشا در مورد حاج قاسم سلیمانی (۴)
بسم الله القاصم الجبارین
مقدمه:
می خواستم در ارتباط با این سپهبد بزرگ انشایی بنویسم اما وقتی بخواهی که ابهت و عظمت این سردار را وصف کنی قلم از کار می افتد و زبان قاصر است . آری بزرگی ایشان را نمی شود در یک نوشته بیان کرد.شکوه و شخصیت این بزرگ مرد نه تنها ایران بلکه خاورمیانه و حتی کل جهان را حیران خود کرده بود . متاسفانه دشمن کور دل ، تاب و تحمل دیدن اینهمه اقتدار و عزت ایشان که حتی بردن نامشان کاخ های دشمن را به لرزه می انداخت نداشت و در اقدامی نابخردانه اوج حماقت و دیوانگی خویش را نشان داد و نه تنها سردار سلیمانی را به شهادت رساند بلکه همزمان قلب هشتاد میلیون ایرانی را به درد آورد.
بدنه:
نسیم می وزد و شاخه های درختان در این زمستان تلخ ، رقص مرگ سر می دهند و مردم داغدار ایران زمین در غم از دست دادن پدرشان می گریند، گویا این ماتم تمامی ندارد .
سایه حضور پربرکت ایشان هنوز نیز در کل منطقه باقی است و صد البته یاد و خاطره مبارکشان تا ابد در دلها و قلبهای مردم ایران باقی خواهد ماند و به راستی که لقب سردار دلها برازنده ایشان است.نام ایشان نه تنها در قلب تک تک مردم ایران بلکه در تمامی صفحات کتابهای تاریخ این ملت نیز حک خواهد شد.و همچنین مطابق با آیه شریفه قرآن: ( و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتا بل احیا و عند بهم یرزقون ) ایشان همواره در میان ما حاضرند و روح مبارکشان نیز همچنان حافظ این مملکت خواهد بود .
سردار قاسم سلیمانی در تمامی جبهه های حق علیه باطل در خط مقدم حضور داشت و گویی به استقبال شهادت می رفتند و سرانجام به آرزویشان نیز رسیدند.در طول عمر با برکتشان حتی یک لحظه هم از اشتیاقشان به خدا و دفاع از میهن کم نشد .
سخنان قاطع و متین که لرزه بر وجود دشمن می انداخت، نگاه نافذ و دقیق و جسارت و صلابت و قدرت ایشان زبانزد خاص و عام بود. شجاعت این مرد در مبارزه بی نظیر بود.غرور این ژنرال امنیت را برای کشورمان به ارمغان آورده بود و یقینا هیچ عزتی بالاتر از شهادت برایشان یافت نمیشد.
رایحه خوش امنیت در فضای مملکتمان عطرآگین شده است و هیچ ابرقدرتی نمی تواند به سرزمین ما دست درازی کند و ما همه اینها را مدیون ایشانیم. آقایی و بزرگواری شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی که کلکسیونی از عناوین و افتخارات را در پرونده اش دارد آنجایی بیشتر مشخص می شود که وصیت میکند روی سنگ قبرش فقط بنویسند سرباز وطن !
نتیجه گیری:
شخصیت والای سردار سلیمانی بر هیچکس پوشیده نیست،به راستی که او یکی از بهترین الگوها و سرمشق برای جوانان و نسل امروزی ماست،باشد که ما نیز راه ایشان را با قدرت هرچه تمامتر ادامه دهیم و در مسیر مبارزه با استکبار دریغ نورزیم و گرچه دیگر فرد بزرگی همچون ایشان دیگر تکرار نخواهد شد اما راه و روش خود را به او و ویژگی هایی همچون رشادت،عزت نفس و دلاوری و…نزدیک و نزدیکتر کنیم تا هم خودمان به رستگاری بینهایت برسیم و هم از ایران عزیزمان با جان و دل حمایت کنیم . . .
انشا در مورد حاج قاسم سلیمانی (۵)
مقدمه:
افسانه ها، تا زمانی افسانه می مانند، که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد. اخیرا یکی دیگر از افسانه ها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطره ای تلخ برای تمامی آزادگان این کره ی خاکی شد؛ شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانه ی جاودانی پهلوان هایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن حضرت ابوالفضل (ع) که همه ما با آنها آشناییم.
بدنه:
در زمانهی ما مالک اشتری دیگری معروف به سردار دلها، با نگاه هایی به تیزی شمشیر ذوالفقار، با قدم هایی به استواری سرو، یعنی سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی ظهور کرده بود. نامی که بر سر در قلب ما طلاکوب شده و عامل ترس سیاهدلان روزگار است، ایشان نماد تواضع، عدالت طلبی، حق خواهی، مهربانی و برای تمامی مردم آزاده سرمشق و الگویی بی بدیل است.
همان سرداری که دشمنان از ترسشان، نه با پای پیاده و تن به تن بلکه با اسباب بازی های از راه دور خود، اورا به بهشت و به پیش یاران خود، یعنی سرلشکر همدانی و امام خمینی (ره) فرستادند. همان سرداری که در یکی از مستندات با سرعت به سمت مقر داعش حمله ور می شد ولی توسط محافظانش به آرامی دعوت می شد، همان سرداری که از خانواده ی خود گذشته بود و فرا تر از مرزهای ایران از جان و مال ایرانیان دفاع می کرد؛ بله، همان رفیق رهبر و مورد اعتماد حزب الله.
اما دشمنان این پهنه ی سرسبز شده با خون شهیدان باید بدانند که شهید سلیمانی قوی تر از سردار سلیمانی است، با یارانی مسلح به قدرت ایمان، قله ی حق خواهی را فتح خواهند کرد و همه ی ایران یکصدا می خوانند که: ((رفته سردار نفس تازه کند برگردد *** چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است))
از خون سردار دلها، این پهلوان افسانهای ایرانی میلیونها سردار سلیمانی روییده و سیل عظیم مردمان عاشق بر روی کاخ سفید شما نازل خواهد شد و آسمان شمارا سیاه خواهد کرد.
نتیجه گیری:
این موضوع را دشمنان اسلام و آزادی خواهی باید بدانند که انتقام ما برابر نخواهد بود، چرا که سر ترامپ و امثال او به اندازه ی بند کفش سردار هم ارزش ندارد ، همانطور که سید حسن نصرالله بزرگوار فرمودند : ((کسانی که عمودی و برروی پاهای خود دکمه ی پرتاب موشک و آغاز عملیات را فشار دادند ، افقی و در تابوت به کشور خود باز خواهند گشت))
انشا در مورد حاج قاسم سلیمانی (۶)
مقدمه:
پدر، این همه گریه و اندوه برای چیست؟ مگر چه شده که همه جا پر از غم و افسوس و ناراحتی است؟ چه شده که خیابان ها پر شده از عزادارانی که گریه کنان بر سر خود می کوبند و علیه دشمن شعار می دهند؟
بدنه:
پسرم، ما انسان بزرگی را از دست داده ایم . او کسی نیست جز شهید سردار قاسم سلیمانی؛ مردی مومن، با ایمان، وطن دوست و شجاع. او تکیه گاه ملت ایران بود و تا زمانی که نفس می کشید،هراسی در ملت نبود. و مردم به داشتن او می بالیدند.
پدرجان،مگر ایشان چه کرده بودند که اینقدر نزد مردم محبوب شده اند؟
پسرم، زمانی که تو دو سه سالی بیش نداشتی ، یک عده انسان های شرور در این دنیا بودند که زندگی را به کام مردم تلخ کرده بودند و آسایش و امنیت را از پیر و جوان گرفته بودند ، آدمکش هایی که با اعمال خبیثان می خواستند دنیا را به آتش بکشند.
افرادی که خودشان را مسلمانان واقعی می نامیدند ولی تمام کارهایشان درست بر خلاف اسلام واقعی بود . تاریخ فراموش نخواهد کرد چه آه و ناله هایی که از نهاد زن و بچه ها بلند شده است . این آدم های شرور که به آن ها داعش می گوییم، چیزی نمانده بود که خاک کشور ما را لگدمال کنند و آن موقع کسی نمی دانست چه کار های هولناکی که می خواستند انجام دهند.
پس آن انسان های بی رحمی که می گویی الان کجا هستند؟چرا خبری از آن آدمکش ها نیست؟ مگر نمی گویی می خواستند به کشورما حمله کنند؟ پس چه شد؟
هولناک وضعی بود آن زمان . بغداد ، پایتخت کشور عراق ، درمحاصره آن ها بود و رئیس جمهور سوریه، از کشورش گریخته بود و به جز یکی دو استان ، سوریه در دستداعشی ها بود.
در حالی که بیشتر کشورها دور میز نشسته بودند و تلاش هایی نمادین برای برقراری صلح می کردند ، این ایران بود که به پا خاست و سردسته ما کسی نبود جز سردار سلیمانی. انگار نوری از یک دریچه کوچک شروع به تابش کرد.
این نور، نور امید بود، نوری که مسلمانان واقعی جهان را بیدار کردو آن ها را به مبارزه با دشمن فراخواند. این سردار سلیمانی ما بود که بدون هیچ ترس و واهمه ای عملیات های پی در پی را برنامه ریزی می کرد و دوشا دوش سربازانش دل به دریا می زد.وجود او سبب اتحاد مردم در سوریه و عراق نیز شد.
داعش، این غول بی شاخ و دم،بیش از چندماه در برابر حاج قاسم و یارانش دوام نیاوردو از پای افتاد.بچه غولی که توسط آمریکا و همدستانش غولی برای خود شده بود ولیکن شجاعت، دلاوری، ایمان و توکل سردار چون تیری زهرآگین در قلب این غول فرو رفت.
نتیجه گیری:
پدرجان، حالا می فهمم که چه بزرگمردی را از دست داده ایم. به راستی سردار سلیمانی همیشه در تاریخ جاوادان خواهد ماند و برای من و دوستانم، بی شک الگوی شجاعت و دلاوری است.
انشا در مورد حاج قاسم سلیمانی (۷)
مقدمه:
از خود گذشتگی هایشان، از رشادت هایشان، از دین و ایمان و انسانیتشان، از سختی ها و رنج هایی که کشیده اند، از ظلم هایی که به آنها شده و از پر پر شدنشان به خاطر آسایش ما، به خاطر دفاع از میهن و ناموسشان…
بدنه:
حاج قاسم عزیز! ای سردار دلها! چقدر دلم میخواست که شما را از نزدیک ببینم و بپرسم که چگونه زیستی که همه را برای ما خواستی و برای خودت هیچ نخواستی؛ بپرسم که این همه رشادت و دلاوری را چگونه کسب نمودی که از کابوس بزرگی مثل داعش وحشی نمی ترسیدی.
وقتی فهمیدم که به قلب دشمن میزدی و باافتخار بر می گشتی مو به تنم سیخ می شد. مادرم می گوید که شما در جنگ تحمیلی نیز فرمانده دلیری بودی و با بعثی های خبیث می جنگیدی.
وقتی می بینم کشور عزیزم این همه فرمانده و سرباز رشید و دلاوری دارد که درس گرفته از مکتب سید الشهدا و امام (ره) هستند به خودم می بالم و احساس آرامش و غرور می کنم و این امنیت را مدیون شما می دانم. شمایی که نه تنها ایران، بلکه تمام کشورهای مسلمان (سوریه، لبنان، عراق و …) به شما افتخار می کنند.
سالار عزیز! تو یک نفر بودی و اما آمریکا و اسرائیل و انگلیس که به قول خودشان ابر قدرت بودند از تو می ترسیدند و برای همین تو را به شهادت رساندند تا شاید به آرامش برسند. اما این خیالباطلی بود، چرا که خون تو هنوز می جوشد… تو نه تنها کشور ما بلکه کشورهای مسلمان و مظلوم را نیز از شر داعش رهاندی و به استکبار سیلی محکمی زدی که هیچ وقت تاریخ بشری تو را فراموش نخواهد کرد.
حاج قاسم عزیز، بگو بدانیم ما فرزندان این سرزمین چگونه می توانیم مثل شما شجاع و بی باک و دور اندیش باشیم که آیندگان با شنیدن ناممان سر بلند کنند. خوشا به حالت که سبک بال رفتی و دینی به گردن نداری جانا معلم خوبی بودی و هستی…
من وقتی خبر شهادت مدافعان حرم خصوصا شما را شنیدم بسیار ناراحت شدم اما وقتی شنیدم که به خانواده های شما تبریک می گفتند فهمیدم که به مقام والایی رسیده اید، فهمیدم که زنده اید و ما را میبینید، فهمیدم که شهادت مخصوص یک دوره و زمان نیست بلکه ازازل تا ابد خون شهید می جوشد. و در رگ های آیندگان جریان می یابد. اکنون آسوده بخواب که به مراد دلت رسیدی و به رفقای شهید خود پیوستی.
نتیجه گیری:
شهادت قسمت شما بود شما از طرف خدا انتخاب شدید و خوشا به حالتان که به خدا نزدیک شدید و سبک بال به سوی عرش پرواز کردید به همانجا که تعلق داشتید، زمین برای شما تنگ بود. شما را به خدا برای ما هم دعا کنید شاید که با دعای خیر شما ما هم مورد لطف و بخشش خداوند قرار بگیریم.
راهت ادامه دارد شهید…
من یک حاج قاسم سلیمانی ام…
از اینکه با ۷ انشا در مورد سردار سلیمانی همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در رابطه با انشاهای نوشته بیان نمایید. این انشاها به صورت کلی بوده و مربوط به پایه و مقطع تحصیلی مشخصی نمیباشد.
امیر نویدبخش
سلام به صاحب مکتب حاج قاسم لطف بفرمایید نمره انشا قبلی که پارسال گفتید بنویسید را بدهید تا بتوانیم انشا بعدی را بنویسیم
سپاس گزارم
الشن
تاثیر گذار بود
سردار حسینی
دریک جمله مینویسم. قاسم سلیمانی یک اسطوره بود ومسیح زمان
محمد
عالی بود
ارمین
عالی بود
آزیتا
خیلی خوب بود
غزل
عالییییی
heidar
خیلی عالی مخصوصا انشای دوم هرکی موافقه رای بده
مبینا
عالی من سردار سلیمانی رادوست دارم
بدون نام
خیلی عالی بود
مبینا
عالی من سردار سلیمانی را دوست دارم
اسما رجایی
به نظر من عالی بود من که خیلی خوشم اومده به شما هم اراعه میکنم خیلی انشای عالی و پر ترفتاری هست دوستش داشتم شما هم یک بار امتحان کنید
زهرا
خیلی خوب عالی
خدا
واقعا عالی بود
امیر
بسیار عالی
محمد حسین
خیای عالی بود واقعا تعسیر گذار هست
فلانی
خوب بود
خانم ترابی
بسیار عالی ست همه چیز را خوب در مورد شخصیت حاجی بیان کردند از خواندنش یاد حاجی می افتم و اشکم میریزد
Hasti
نه اصلا خوب نبود من میخواستم بنویسم به عنوان انشا ولی فقط یه کم از چیز های به دردم خورد لطفا عضوش کنید
س
یعنی بهتر از ای نمیشد.
سمیرا
بسیار عالی ولی غمناک
ستایش
عالی خیلی خوب است
آنیتا آقاجانی
واقعاً عالی بود