متن نوحه شب هشتم محرم | متن نوحه علی‌ اکبر (ع)

شب هشتم محرم منسوب است به حضرت علی‌اکبر (ع)، فرزند ارشد سیدالشهدا که در خلق‌ و خو شبیه‌ پیامبر اسلام (ص) بودند. با مجموعه متن نوحه شب هشتم محرم (متن نوحه علی اکبر) همراه ما باشید.

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب (۳۳-۶۱ق) مشهور به علی‌اکبر فرزند امام حسین(ع) و از شهدای بنی‌هاشم در روز عاشورا بود. امام حسین او را شبیه‌ترین مردم به پیامبر اسلام معرفی کرده و فرموده که هر وقت مشتاق دیدن پیامبر(ص) می‌شدیم به او نگاه می‌کردیم.

علی اکبر در روز عاشورا نخستین فردی از بنی‌هاشم بود که به شهادت رسید، پدرش بر بالای جنازه او حاضر شد و قاتلان او را نفرین کرد. با مجموعه نوحه‌های شب هشتم محرم با ما همراه باشید.

 

متن نوحه شب هشتم محرم

متن نوحه شب هشتم محرم

حاج میثم مطیعی
متن نوحه شب هشتم محرم

 

حاج میثم مطیعی

واحد

 

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان…
مثل تیری که رها می شود از دست کمان

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بود

روح او از همه دل کنده ، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته

بی خود از خود ، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد

یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را

آمد ، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را

بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید

بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد

آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الابالله

مست از کام پدر، زاده لیلا ، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون

آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است

رفتی از خویش ، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی

نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد

با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است

ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست

آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری

زخم ها با تو چه کردند؟ جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای

پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد

غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا

گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید

باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!

کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!

مثل آیینهء در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده ؟یا تو مکرر شده ای؟!

من تو را در همه کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم

ارباْ اربا شده چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی

مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم

باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم…

 

متن نوحه شب هشتم محرم – حاج میثم مطیعی

واحد

 

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است

ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست

از همه خاک زمین تربتِ تو ما را بس
خو گرفتن به غم و غربتِ تو ما را بس

اهل دنیا نشود گریه کن عاشورا
از خوشی های جهان، هیئتِ تو ما را بس

در عزای تو سینه زنان
هر شبم را سحر می کنم

از همینجا به سوی شما
با دل خود سفر می کنم

هر زمان دل، باصفا شد
زائر کرببلا شد

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است

ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست

السلام ای شهیدانِ به خون غلطیده
کی جهان مثل شما اهل وفایی دیده؟

جان سپردید غریبانه ولیکن امروز
قصه ی عشق شما در دو جهان پیچیده

تا ابد نام زیبایتان
در کتاب جهان خواندنی است

از همه قصه های جهان
قصه ی عاشقان ماندنی است

می درخشید، همچو خورشید
چون که یارانِ حسینید

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است

ما کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست

هست هر چند زمان اندک و طولانی راه
ما نداریم به غیر از حرم دوست پناه

از خطر ترس نباید، که سفر باید کرد
هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

بار دیگر ببین آمده
دشمنِ کینه جوی امام

رهسپارم سوی کربلا
تا بگیرم از او انتقام

کن نصیبم، این سعادت
یا زیارت، یا شهادت

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است

ما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست

هرکسی دشمنِ اربابِ شهید است امروز
شیعه برخیز! که او باز یزید است امروز

وقت جنگ است اگر دعویِ یاری داری
خیمه‎ی شمر همین کاخ سفید است امروز

مشتِ خود را گره می کنم
تا زنم بر سرِ دشمنان

تیغِ دشمن چه دارد مگر؟
در مصاف دل عاشقان

هر زمان و هر کجاییم
ما سپاهِ کربلاییم

همچنان ای سرِ روی نی
روشن از روی ماهت، شب است

ما و کجا و عزای حسین؟
روضه خوان شما زینب است

سر عشقت، گفتنی نیست
یادت از دل، رفتنی نیست

 

سید مهدی میرداماد
متن نوحه شب هشتم محرم

 

سید مهدی میرداماد

واحد

 

باز به چشمم افق، صحنه کرببلاست
جن و ملک در خروش، ارض و سما نینواست

صحنۀ مُلک وجود ؛ بزم عزای حسین
صاحب مجلس نبی، بانی مجلس خداست

تحفۀ این ماه؛ غم، هدیه این ماه؛ خون
یا بدن بیسر است، یا سرِ از تن جداست

روحِ در آغوش حق، خونِ گلویش به عرش
جسم به خاک زمین، سر به روی نیزه‌هاست

حسین خون خداست، کیست خدای حسین؟
خون خدا را فقط، ذات خدا خونبهاست

العطش تشنگان، شعله به گردون زند
ماه محرم! بگو، ساقی عطشان کجاست؟

ماه عزا آفتاب، سرزده از علقمه
این مهِ ام البنین یا علی مرتضاست؟

سینۀ یاسین و تیر؟ سورة طاها و تیغ؟
پیکر قرآن چرا زیر سمّ اسب‌هاست؟

زخم به جان حسین، زخم دل عالم است
خون گلوی حسین، خون همه انبیاست

 

متن نوحه شب هشتم محرم – سید مهدی میرداماد

واحد

 

سراپا به شور و نواییم همه عاشق کربلاییم
تا جون هست/توو سینه/کنار شما با شماییم

فداییِ آل عباییم مهیّا برای بلاییم
همه پیروانِ/ شهیدان راه خداییم

یاد مردایی که با رشادت
جام شیدایی رو سر کشیدن

با نوای « اون شهیدایی که
خوندن و پر کشیدن » کاروان

با نوای کاروان، بار بندید همرهان
این قافله عزم کرببلا دارد

دلیکه به عشقت اسیره با گریه برات جون میگیره
نفس میزنه تا/ یه روز توی روضهت بمیره

چی توو روضه‌هاته که هرکی میاد دیگه هیچوقت نمیره
بدونِ/ تو آقا/ بهشتم برامون کویره

خوش بحال اونا که توو سنگر
از حسین، أحسن الحال گرفتند

سوی دیار « عاشقایی که
خوندن و بال گرفتند » عاشقان

سوی دیار عاشقان ۲

رو به خدا میرویم ۲

 

حاج محمد رضا طاهری
متن نوحه شب هشتم محرم

 

حاج محمد‌رضا طاهری

زمینه

 

یا قتیل العبراة حسین
 یا اسیر الکرباة حسین

کشتی امن نجات حسین
جان عالم به فدات حسین

حسین آقام آقام آقام

از غمت خونجگرم حسین
سایه ات روی سرم حسین

از سرم می گذرم حسین
چون شهیدان حرم حسین

حسین آقام آقام آقام

برو پسر حسین دست علی به همراته
برو همه میدونن جون حسین تو دستاته

غوغا شده توی خیمه ها دلبرم برو مرحبا اکبرم بگو یا علی
یار بهترینم علی ماه مه جبینم علی

ای عصای پیری من داغت و نبینم علی
یا علی علی ولدی

پاشو نفس حسین بند به اون نفس هاته
پاشو قمر حرم دل تنگ اون دو چشماته

بیشتر از این نزن دست و پا پیشم
روبروم داری جون میدی روبروم عزیز دلم

بی تو خم شده کمرم تو بگو چجور پسرم
 این تن جدای تو رو یک تنه حرم ببرم

یا علی علی ولدی

بگو چه جوری علی از مرکبت زمین خوردی
بگو چی به سرت اومد جونم رو به لب آوردی

پهلوی تو شکسته مثه مادرم
شده خون دل خواهرم علی اکبرم

نیزه ها به روی تنت خون شده همه بدنت
من برات بمیرم علی بی هوا تو رو زدنت

یا علی علی ولدی

 

متن نوحه شب هشتم محرم – حاج محمد‌رضا طاهری

نوحه

 

یوسف خیمه ها از حرم میروی
خسته و تشنه لب از برم میروی

پشت تو به چشم گریان میرود ز پیکرم جان
خیمه یک سره بخواند از حرم نرو علی جان
شبیه پیغمبر من آیینه مادر من برو علی اکبر من

بی تو از زندگی ساده دل می برم
تو زمین میخوری من زمین میخورم

ای عزیز جان لیلا شد تن تو اربا اربا
جان نده به روی دستم جان مکن کنار بابا

فاطمه خون جگر شد
سهم فرقت تبر شد وای که شق القمر شد

اخر از نیزه ها داغ تو دیده ام
در عبا پیکرت را خودم چیده ام

پاشو از زمین علی جان تا که من نداده ام جان
ابرو بخر عزیزم زینب امده به میدان

کبوتر من پرت کو
رخ چو پیغمبرت کو
بقیه پیکرت کو

 

سید مجید بنی فاطمه
متن نوحه شب هشتم محرم

 

سید مجید بنی فاطمه

زمینه

 

افتاده به خاک شیر لشکر
سر غرقه به خون عین حیدر

از این همه زخم الله اکبر
بابا گرفته با خونت وضو

موذن حرم اذان بگو

شبیه مرتضی سرت شکست
پرت شبیه مادرت شکست

جون بابات اومد بر لب
پاشو جانا تو رو جان زینب

یوسف حرم وای 
یل دلاورم وای
علی اکبرم

اشکام می‌چکه قطره به قطره
پیراهن من غرق عطره
زلف تو شده الله اکبر

جدا جدا شدی تو مو به مو
موذن حرم اذان بگو

داره میخنده قاتلت به من
ببین سراغ عمه اومدن

پره زجه پر فریاد
پاشو جانا بابا از پا افتاد

شد ابا کفن وای
واسه این بدن وای

ولیعهد من وای
یوسف حرم وای 
یل دلاورم وای

علی اکبرم

فواره ی خون مثل بارون
میپاشه رو این دست لرزون

از این همه خون الله اکبر

حالا که خون میپاشه از گلوت
موذن حرم اذان بگو

جون به لب رسیدمو ببین
محاسن سپیدمو ببین

ببین جسم پاره پاره
نمیبینم دیگه چشمام تاره

یوسف حرم وای 
یل دلاورم وای
علی اکبرم

 

متن نوحه شب هشتم محرم – سید مجید بنی فاطمه

واحد

 

قصد کرده است تمام جگرم را ببرد
با خودش دل خوشی دور و برم را ببرد

من همین خوش قد و بالای حرم را دارم
یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد؟

دسترنج همه ی زحمت من این آهوست
چقدر چشم نشسته ، ثمرم را ببرد

این چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود
حاضرم پای پسرهام ، سرم را ببرد

تا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش
می شود باد برایش خبرم را ببرد

نیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت
قصد کرده است بیاید جگرم را ببرد

جان من ، قول بده دست به گیسو نبری
مقنعه ت باز شود ، بال و پرم را ببرد

تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم
چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد

 

متن نوحه شب هشتم محرم – سید مجید بنی فاطمه

شور

 

غیر عشق تو میخوام هر عشقی رو خاک کنم
دلم رو تو روضه ها راهی افلاک کنم

من میخوام همونی شم که از یه نوکرت میخوای
کمکم کن بتونم گذشتمو پاک کنم

گریه ی برای تو میشوره گناهمو
مثل برگای خزونی میریزه گناهمو

گریه ی براتو جای ذکر توبمه
اگه این گریه نباشه زندگی جهنمه

رحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرت

میتونه خونه ی قبره منو آباد کنه
بعد مرگم هرکی تو روضه منو یاد کنه

زندگی بی تو اسیری با تو آزادگیه
هیچ کسی نمیتونه بندتو آزاد کنه

تویی تنها میتونی دلم رو رفو کنی
شبیه حر و زهیرت منو زیر و رو کنی

تویی تنها میتونی منو خالصم کنی
تو تب جنون عشق مثل عابسم کنی

اینو میگم واسه هرکی که سخت بی کسه
توی اوج نا امیدی حسین میرسه

رحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرت

 

حاج محمود کریمی
متن نوحه شب هشتم محرم

 

حاج محمود کریمی

زمینه

 

کشته‌ی کشته هاتم
مرده‌ی مرده هاتم

زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم

مولانا علی اکبر

ای فدای تو جانا عشق غیر تو اصلا
بی تو زندگی ابدا مولانا علی اکبر

ملک ملک عشق زهرا
شهریار شهریارا پاره تن حسین

امیر تاج دارا ماه شبای تار لیلا
یاد روی تو اصل رویا 

کشته ی کشته هاتم
مرده ی مرده هاتم

زخمی یک نگاتم
تو حسرت شهیداتم

مولانا علی اکبر

جان ساقی حرم جام  لب تو دریا

عشق نام تو بردن
از شراب تو خوردن
تو رکاب تو مردن

مولانا علی اکبر

آینه‌ی صفات الله
جلوه صراط الله

علت بقای عشق
ای فنا به ذات الله

امیر جون به کف تویی تو
نوه لو کشف تویی تو
نسخه تمام عیار شاه نجف تویی تو

میرسه محشر از راه
بس که حسین کشید آه
تو رفتی و سفید شد محاسن ثارالله

مولانا علی اکبر

میری و میشه تنها
دنبالت میاد بابا

سخت داغ تو بخدا
مولانا علی اکبر

تا بدن کبودت افتاد
تا کلاه خودت افتاد

تبر و تیغ و نیزه
به تار و پودت افتاد

ولی دیگه نمیشه حالا
تو رو بغل بگیره بابا

بس که قطعه شد
این پیکر اربا اربا

بابات داره میمیره
کی دستمو بگیره

عشق بابا بلند شو
ببین چه خسته و پیره

مولانا علی اکبر

ای یل خیمه‌ها حیدر
کربلا ای علی اکبر

 ای ستاره سحر و ثمر و پسر خون خدا
شبه نبی سبط علی تلالو نور ناموس کبریا

یک طرف اکبر به میدان میرود دامن کشان
یک طرف بابا پریشان عمه ها مویه کنان

ماه تابان من جان جانان من یوسف زهرا بابا

با نبودنت می رود نور از این دیده گریان من
ای پسرم خون جگرم که رفتن تو زد اتش به جان من

ای ماه شبهای تارم خورشید روزگارم
علاج تشنگی‌ات را به جدم می‌سپارم

خیمه محشر شده عمه مظطر شده در تبو تابم

ای زینب بیا و ببین که حسین بی علی اکبر شده
جان دلم مشتعلم محاصنم سرخ از خون جگر شده

میدرخشد چون ستاره این جسم پاره پاره
میدهم جان تا بگیری دست من را دوباره

ای خرامان رفته در خون خفته کم تر ناز کن
اکبرم جان رقیه چشم خود را باز کن

 

متن نوحه شب هشتم محرم – حاج محمود کریمی

جفت

 

ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر(ع)،بنگر چه بارگاهی دارد…

چشمت عین الیقین است
دستت حبل المتین است

به صف پیکار کار ذوالفقارت آتشین است
تکبیرت پر طنین است

علمت در آسمان ها از همه بالاترین است
ضربان قلب تو سرمایه ی عمر زمین است

صنمی که جبرئیل از باغ روحش خوشه چین است
روح روح الامین،حیدر(ع)،امیرالمومنین(ع) است!

ملکوت بی کران ها
جبروت کهکشان ها

همه مٌلک سرور اعلا علی(ع)،علی مولا(ع)

ایوان نجف عجب صفایی دارد…
حیدر،بنگر چه بارگاهی دارد…

ای تو رسولی تو نبی الله منی غیرت الله منی
اشهد ان علی ولی الله منی غیرت الله منی

چه قیامت چه محشری چه دلاور چه دلبری
سری از هر سری سری الله اکبر چه اکبری

پس این پرده چه می‌بینی
که مشتاق بلایی تو

دل حرم محو رخت اما
محو ذات خدایی تو

راهی میدان شدی از خیمه
با این حالت شیدایی

همه به دنبال تو آواره
ای مجموعه ی زیبایی

چه شکوه و صلابتی چه وقار و اصالتی
چه دل بی نهایتی الله اکبر چه قامتی

نام عمویت پدر فضل است
اما تو پدر عشقی

روبرویت معرکه اما تو
راهی سفر عشقی

گره ی ابروی تو امید
قلب خسته ی ثارالله

با حرم و عمه وداع کردی
با لبخند رسول الله

از خیمه برون چو رسول الله
آمد پیش چشم ثارالله

دستی بر قبضه ی شمشیر و
فریاد علی اکبر یا علی ولی الله

همه ی اهل حرم از پی او نالان
فلک از نفسش سوزان

ملک از دم او گریان
به کف آینه و اشک و قرآن

به تنش زره رسول دو سرا
به لب پدرش دم یا ولدی

عجب عشق و محبتی عجب اصل و اصالتی
عجب ایثار و همتی الله اکبر چه حالتی

حسب فرمان ولی امر
جانت را به کف آوردی

میکشی تیغ و به لبت ذکر
یا شاه نجف آوردی

لب همه در عطش آب و
تو لب تشنه‌ی جانانی

آیینه‌ی کامل پیغمبر
اکنون حیدر میدانی

دست عالم و دامن تو یاعلی
علی علی یاعلی

 

حاج حسن خلج
متن نوحه شب هشتم محرم

 

حاج حسن خلج

واحد

 

دیگه رها کنید یوسف کنعان من و
ای نا مسلمونا قاری قران من و

خدا بخیر کنه گریه طوفان من و
اینا با اسمت دشمنن با بغض حیدر اومدن

برا همین با دشنه و نیزه و خنجر اومدن
خدا کنه لیلا نیاد تو رو به این حال ببینه

نبینه اعضای تنت جدا جدا رو زمینه
ای وای بابا تون نداره
تا خیمه‌ها بیاره این جسم پاره پاره

میخوای صدام کنی لخته خون نمیذاره
میخوام نگات کنم اشک روون نمیذاره
میخوام بیام پیشت قد کمون نمیذاره

کبوترم خشک لبات قربون چشمای ترت
مونده رو دستای بابا از تو فقط چند تا پرت

نمیتونم داد نزنم میون این هلهله‌ها
چجور تو رو بغل کنم با این همه فاصله‌ها

ای وای پاشو بریم به خیمه
پاشو که اومد عمه

حالا که زانو هام من و به تو میرسونه
زلف پریشونت بانی چشم گریونه
نسیم کربلا با تو چه نا مهربونه

ساقه‌های شکستت و به هر طرف باد میبره
پا جوونم که قدت عصای دست پدره

با دیدنت تازه شده دوباره زخم جگرم
دلم رو تا مدینه برد حالت پهلوت پسرم
ای وای کنار تو میشینم تنت رو نازنینم 

توی عبا میچینم

 

متن نوحه شب هشتم محرم – حاج حسن خلج

واحد

 

خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا!
مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا!

گفته‌اند از آسمان‌ها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بی‌قرارم کربلا!

روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا!

دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا!

خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات
زاده‌ی عشق توأند ایل و تبارم کربلا!

بی‌قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا!

من کبوتر نیستم – حالا بماند چیستم
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا!

با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر
ذره‌ای از تربتت را در مزارم کربلا!

«عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا!

آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر
مثل حُر روزی بگیری در کنارم کربلا!

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید