ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – نقش انسان در جامعه مانند موجی است در دریا که اثرات آن میتواند تا کیلومترها دیده شود. برخی با تصور اینکه جامعه به حرکت خود ادامه میدهد و تک تک افراد تاثیری در آن ندارند به ناهنجاریها و اعمالی خلاف عرف جامعه دست میزنند.
چگونه یک انسان میتواند در تغییر جامعه نقش داشته باشد؟
هر فرد در جامعهای که زندگی میکند شخصیتی واحد دارد و افراد نیز با شرایط تربیتی و موقعیتهای زیستی، تفاوتهایی با یکدیگر دارند لذا به یک عامل تعادل بخش و هماهنگ کننده احتیاج دارند و آن قانون است که روابط میان افراد جامعه از یک طرف و جامعه و دولت از سوی دیگر تعیین و تنظیم میکند.
زمانی که جامعهای براساس و مبنای قانونی زندگی میکند منشا مستقلی بوجود خواهد آورد که دامنهی حقوق و تکالیف شهروندان راتعیین میکند. هرگاه شهروندان، اعم ازصاحبان قدرت یا شهروندان عادی، حق و تکلیفی را که قانون ترسیم و تبیین نموده درعمل به مورد اجرا بگذارند، نزاعها و کشمکشهای احتمالی رو به کاهش خواهد گذاشت. هر کشمکشی آنگاه شروع میشود که کسی حق دیگری را نفی و انکار نماید؛ لذا میتوان گفت: اصالت فرد است که حرمت حیات، آزادی و حقوق را از سوی جامعه محترم میشمارد، چون جامعه در اصل برای حراست از زندگی و حقوق فرد تشکیل شده، فرد به تنهایی و جدا از جامعه نمیتواند از حقوق طبیعی خود حراست کند.
بیشتر بخوانید: لزوم تحقیق در مورد آسیب های اجتماعی
مثالی از نقش انسان در تغییر جامعه
جامعه مثل ارکستر و افراد آن مثل نوازندههای ارکستر هستند. شما نوازندهی سمفونیِ زندگی هستید.
ارکستری دارد. فردی رهبر ارکستر است، فردی ۳۰ دقیقه مینوازد، دیگری ۲۰ ثانیه و شخص دیگری هم از اول سمفونی تا آخر باید سه بار ضربه به دستگاه بزند. ولی موقعی که باید این ضربه را بزند، اگر یکی بیشتر یا کمتر بزند، کل کار خراب خواهد شد.
همهباهم کار میکنیم. ولی مطمئناً بعضی از این افراد و نوازندهها، بهخاطر مهارتشان، اهدافشان، علاقه و شوقِ شخصیشان، رشد بیشتری میکنند و مثلاً رهبر ارکستر یا تکنواز میشوند. چرا؟ چون میخواهد.
نقش شخصیت اجتماعی بر جامعه
هر انسان دو نوع شخصیت دارد: یکی شخصیت اجتماعی و یکی شخصیت واقعی.
مقام و موقعیتی که هر فرد به واسطۀ یکی از این امور در اجتماع دارد، شخصیت اجتماعی او را تشکیل میدهد. ما شخصیت واقعی هر کسی عبارت است از مجموع قوای ذاتی و استعداداتی که در وجودش هست. ملازمهای در کار نیست که حتما اشخاصی که دارای شخصیت و مقام اجتماعی هستند و بر پلههای عالی قرار گرفته اند دارای شخصیت واقعی هم بوده باشند.
در یک اجتماع فضیلتهای بسیاری وجود دارند ارزش واقعی فضیلتها بسته به این نیست که مردم قدر آنها را بدانند یا ندانند. علم و هنر و تقوا و اخلاق در ذات خود گوهرهای گرانبهایی هستند که با مادیات قبل تقویم و ارزیابی نیست.
اگر جامعه یاد میگرفت که از فضیلتها و استعدادهای افراد قدر دانی کند زندگی بسیار زیباتر میشد. در تاریخ بسیار دیده میشود که علما و دانشمندانی یا شعرا و هنرمندانی که از لحاظ تهذیب نفس ضعیف بوده اند، در اثر قدر نشناسی و عدم تشویق جامعه آثار خود را از بین برده اند.
نظر و دیدگاه شما در رابطه با تغییر جامعه توسط افراد درون آن جامعه چیست؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود در انتهای همین مطلب برای ما ارسال نمایید.