شهادت بزرگ بانوی عالم حضرت فاطمه زهرا (س) بر تمامی دوستداران آن حضرت تسلیت باد. به همین مناسبت مجله ستاره مجموعهای از متن نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و همچنین مجموعهای از متن روضه حضرت زهرا (س) را برای شما عزیزان گردآوری کرده است. در ادامه این بخش با متن روضه حضرت زهرا (س) همراه ستاره باشید.
متن روضه حضرت زهرا (س)
حاج منصور ارضی
وای مادرم…
خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو، گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره
وای مادرم…
اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده
یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد،
گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن،
آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند،
فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم
عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره
دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش،
ردایش دور پا پیچیده میشد
جهانش پیش دیده تیره میشد
رسید و دید شهبار خسته
زجا برخیر ای پهلو شكسته
فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید
امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا………
میثم مطیعی
ریحانه من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر….
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
با دیدن جسمت بدنم می لرزد
با شستن پهلوت تنم می لرزد
با شستن زخم كوچه های نیلی
ای فاطمه دارد حسنم می لرزد
چشمم به غمه هماره ات افتاده
بر چشم پر از ستاره ات افتاده
وقتي كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشواره ات افتاده
زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد
صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت…
نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم
یه وقت علقمه بوی یاس گرفت…
مادر برات بمیره اباالفضل اباالفضل
نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نهر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان….
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید سالار نیامد
امشب حرم آل علی آب ندارد
رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد
حاج حسن خلج
بیمار چندین روزه ی این خانه دارد
در پیش چشمان علی جان می سپارد
برو مدینه این جا نباش، مرحبا به تو شیعه ی مادری، شیعه مادری ، آی اونایی که با کنایه بهتر گریه می کنید، ببینم با کنایه پیدا می کنید، شخص مورد نظر این بیتُ.
شب ها کنار بستر او یک فرشته
کیه این فرشته؟ آی کربلایی ها، گرفتی کیه؟ وقتی مادرش می خوابه ، آروم آروم میاد کنار بستر مادر، آروم ملحفه رو از رو صورت مادر کنار می زنه، بابا من دارم می گم، آروم ملحفه رو کنار میزنه، شما بلند بلند گریه میکنید، مگه شما می دونید زینب چی میدیده؟ خوب چه میکنه این فرشته؟بگم یا نه؟آره میگم شب شهادت ، امشب مُردیم هم ، مُردیم، خوب چی می خوای بگی، بگو راحتم کن؟
شب ها کنار بستر او یک فرشته
می آید و زخم تنش را می شمارد
این مشتت رو گره کن بکوب به سینه ات، بگو وای مادر، تا چشمش به صورت مادر می افتاد، ناله اش در می اومد، تا دستش به بازوی مادر می رسه، اشکش سرازیر میشه، وای از اون زمانی که چشمش می افتاد به سینه ی مادر.این ها دارن میشنوند بعد هزار و چهارصد سال، طاقت نمیارن، چه کردی با دل علی، بگم رفقا؟
پهلو به پهلو
آدمی که دنده اش شکسته باشه، نفس کشیدن براش مرگ ، وقتی می خواد بخوابه چند نفر باید بگیرن، آروم بخوابوننش، هر وقت می خواد از این پهلو به اون پهلو بشه:فضه، اسماء، زینب نفهمه، بیا، بیایید زیر پهلوم رو بگیرید، این پهلو فقط شکسته نبوده، این پهلو مجروح بوده.
پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
امکان ندارد لاله ی سرخی نکارد
روضه ی بی بی می خونیم اما بعضی ها ناخداگاه میگن حسین، زینب رو این یه زخم پهلو بیچاره کرد، هی لباس مادر رو عوض میکنه، تا مادر پهلو به پلو میشه لباس دوباره غرق خون میشه، اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، حسین…
سید مهدی میرداماد
بخوان بلال
اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است
اذان بگو كه اذان تو ، آسمان رنگ است
اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است
اذان بگو به صدای بلند، افشا كن
اذان فقط اذان نبود، بلال برو بالای مأذنه بگو چه خبره،
اذان بگو به صدای بلند، افشا كن
كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است
اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر
نصیب آینه های خدانما سنگ است
نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است
اومد تو كوچه ی بنی هاشم، مدتی زیادی نیست بلال از مدینه رفته، تا رسید جلوی در خونه ی فاطمه، من ازت یه سئوال می كنم، كدوم در، یه نگاه به در و دیوار سوخته كرد، این همون دریه كه جبرئیل می ایستاد، چه خبره؟چی شده مدینه؟نه، بلال
نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است
بی بی اذون می خواد بشنوه، ولی نه همون اذون، این جوری اذون به دل بی بی می شینه
بگو كه اشهدان علی ولی الله
بگو كه لحن مناجات من غم آهنگ است
بگو آی مردم، این همون علی ِ كه پیغمبر جلوی شما دستشو آورد بالا، حالا همون دستارو با طناب می بندید، ای وای بر شما
بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند
بهشون بگو رضایت من همه چیزه، بهشون بگو بابام گفته، ان الله یغضب لغضب فاطمه، ویرضی لرضاها
بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند
كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است
به این مردم یه پیغام دیگه ام برسون، بگو كه :
بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است
سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است
زود برو بالای مأذنه، رفت بالای مأذنه، همه تو خونه هاشونن، كسی منتظر نیست، همه می دونند، بلال دیگه تو مدینه اذون نمی گه، یه مرتبه مدینه لرزید، صدای بلال خونه به خونه ی مدینه و طی كرد.
الله اكبر
این الله اكبر، در و دیوار مدینه رو بیداركرد،
الله اكبر
تا صدای الله اكبر بلند شد، انگار بی بی یه جون دوباره گرفت، اشاره كرد به بچه هاش بلند شن، زیر بغل هاشو بگیرند،
الله اكبر، الله اكبر
زینبم برو سجاده مو بیار، حسنم برو یه ظرف آب بیار، مادر می خواد، وضو بگیره، بچه ها نمی دونستند خوشحال باشند، ناراحت باشند، علی نگاه كرد، دید رنگ صورت زهرا داره، برافروخته می شه، صدای بلال اینجوری بی بی رو تكون داد
اشهد ان لااله الا الله
یه نگاه كرد علی، دیدفاطمه اش دست به پهلو بلند شد، می خوای نمازبخونی دختر پیغمبر، تو كه تا حالا نشسته نماز می خوندی،
اشهد ان لااله الا الله
ایستاد بی بی، قربونت برم مادر، تا صدای بلال بلند شد،
اشهد ان محمدً
عبارت تاریخ، می گه: فشهقت فاطمه، دیدن بی بی یه ناله زد، و سقطت بوجه ها و غشیا علیها. دیدن فاطمه با صورت اُفتاد رو سجاده، ان شاءالله هیج وقت مادرت جلوت از هوش نره، زینب هی تو سرش می زد،
حسین دوید گفت:بلال دیگه بسه، وای….، این یه اذون نیمه كاره بود، دیگه بعد از اسم پیامبر همه چیز به هم خورد، اذون ادامه پیدا نكرد، من یه اذون دیگه یادمه، یه جای دیگه ام یكی دیگه اذون گفت، اونم تو مجلس شراب، اونجایی كه دستای زینب و بستند، زین العابدین داره خطبه می خونه، حرومزاده می خواد كسی صدای زین العابدین و كسی نشنوه،
گفت: پاشو اذان بگو، تا اذون گفت:كلمه كلمه امام سجاد، با اذون اون مرد حرف زد، رسید به اسم پیغبر گفت: صبر كن مؤذن یه سئوال دارم، یزید علیه لعنه، نشسته رو تخت نعصش، گفت:داری می گی محمد، سئوالم اینه
این محمدی كه می گی، جد منه یا جد یزید، همه ایستادن، گفت جوابشم همه میدونید، می دونید جد یزید كس دیگه است، اگه جد منه، پس چرا دستای من و تو غل و زنجیر بستید، اگه جد منه این حسین بابای منه، چرا داری با چوب خیزران می زنی، ای حسین…
سید مهدی میرداماد (۲)
مدینه دیگه جای زندگیم نیست
مدینه اون مدینه قدیم نیست
کی و بگم تو کشتنت سهیم نیست
بچم و کشتن ما رو کشته داغش
قبرش کجاست با هم بریم سراغش
خونه بی تو خاموش میشه چراغش
خونم و پر سو میکنی خسته نباشی زهرا
نشسته جارو میکنی خسته نباشی زهرا
سه ماهِ رو گرفتی و چی شده امروز این همه
به حیدرت رو میکنی خسته نباشی زهرا
درست میبینم صورتت کبودِ گل چه بلایی به سرت اومده
بسترت رو بستی کنار حجره نکنه وقت سفرت اومده
اصلا بیا رو بگیر از من فقط دل از این خونه نکن
حقت نبود کنج قفس بیافتی
حقت نبود که از نفس بیافتی
نفس بگیر تا از نفس نیافتی
ببین که کا رو به کجا کشوندن
بهشتمون و خودشون سوزوندن
دستت نمک داشت پس چرا شکوندن
دارم پرای سوختت و هدیه به افلاک میکنم
اصلا نمیشه باورم یه روز تو رو خاک میکنم
با دستی که شکسته شد اشک من و پاک میکنم
با دستایی که بسته شد اشک تو رو پاک میکنم
فکر غریبی من و نکردی که حرف رفتن و وسط آوردی
باز داشتی گلدونا رو آب میدادی من که میدونم خودت آب نخوردی
این روزا که مامور صبر حیدر
زخمی سینه ستبر حیدر
کجا میری دار و ندار حیدر
از کوچه دیگه بگذریم سخت بگم ادامش و
کی دیده گردن امام حلقه کنن عمامش و
بدتر از اینشم بگم میشناسم اون امامی که
عمامه و عبا که هیچ میدزدن از تن جامشو
حاج محمود کریمی
با مجموعهای زیبا از شعر شهادت حضرت زهرا همراه ستاره باشید.
روزا بی تو شبیهه شام تاره
دلم آروم نداره، بی قراره
یکی کاشکی اَزَت خبر بیاره
کجایی همه ی دار و ندارم
بهار اُمد، بهارم
توی سینه ام، یه قلب خسته از زمونه دارم
دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی
با خنده ات همه آسمون می خنده
گل بارون می خنده
تو که شادی، گل های باغچه ی خونه مون می خنده
باگریه ات کار دنیا اشک و آهه
برام خنده گناهه، غم نبینی
اگه گریه کنی روزم سیاهه
دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی
گمون کنم بدونم كه کجایی
تو مجلس عزایی
یامدینه هلاک گریه های بی صدایی
تو دستات پر زخمیه کبوتر
تو چشمات غم حیدر
با عمامه ات، داری می گیری خون از لب مادر
مادر برات می خون تو کجایی
چشام کاسه خونه تو کجایی
چشای مرتضی چشمه ی زمزم
داره می باره نم نم
می گه زهرا، چقدره خوش بودیم منو تو با هم
تو آسمون من تا زد سپیده
رسیدی قد كشیده
ولی امشب داری میری با این قد خمیده
دلم برات می خونه نرو زهرا
چشام كاسه ی خونه نرو زهرا
ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
من ماندم و زینب تو
خون می چكد از لب تو
زهرا مرو
داغت كه با سكوت سبك تر نمی شود
حرفی بزن جواب كه با سر نمی شود
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
می دونی خانم یتیم بزرگ شد، به خاطر همین برا بچه هاش خیلی گریه كرد
حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
از هیچ كس برای تو مادر نمی شود
از آفتاب آن طرف شهر، از اُحد
از اشك زیر سایه كه دیگر نمی شود
از مردم از عیادتشان راستی بگو
كی گفته بود فاطمه بهتر نمی شود
با آیه آیه ی عمرت نوشته ای
بی خود مقام فاطمه كوثر نمی شود
من هیچ محض خاطر این بچه ها بمان
باشد دوباره فاطمه با سر نمی شود
باید برم، بمونم غربت تو رو ببینم
می خواهم از غمت نخورم بر زمین
ولی هر بار میرسم جلوی در نمی شود
در بسترت به چشم من انگار زینبی
آدم سه ماهه این همه لاغر نمی شود
مُحرمی گریه كن، برا چی حرف نمی زنی خانمم، نمی دونم بر چه اساسیه، یه طبیب به من گفت: فلانی چند سالته، گفتم چهل و سه سالمه، گفت: این دنده ات كه شكسته، چهل و سه روز طول میكشه تا خوب بشی، به ازای هر سال یه روز درد داری، بعد چهل روز، اگه قاعده اینه،
مادر سادات باید هجده روزه بلند می شد، آره، اما این موضوع برا كسیه كه فقط دنده اش شكسته، اگه بیاد حرف بزنه یه سرفه كنه، زخم سینه باز بشه چه كنه، میاد با علی حرف بزنه، حق داره حرف نمی زنه، میاد با علی حرف بزنه یه سرفه كنه، سریع روی پیراهن یه گل سرخ ظاهر می شه، پیراهن مادر گل دار می شه، همون حرف نزنی بهتره خانمم، ، آه، حالا بیماری كه پهلوش شكسته، من نمی دونم گفتم برات یا نه،
اگه كسی دنده اش از جلو بشكنه، به قفا یا سمت مخالف می تونه بخوابه، اما كسی اگه دنده اش از پهلو بشكنه، نه قفا به هیچ پهلویی نمی تونه بخوابه، آخر سر همه طبیبا به من گفتن فلانی راهی نداری باید نشسته بخوابی، اما این مادر چه طور نشسته بخوابه،
چه طور تكیه بده، مادری كه بار شیشه داشته، حالا علی می آد، بیا با دست شكسته ات رو بگیر، غصه كه یكی دو تا نیست آی مادر، آخه غصه یكی دوتا نیست، الان هفتاد و پنج روزه مادر می خواد حسینش و بغل كنه نمی تونه، چه جوری می شه حسینش و بغل كنه،
مهربانترین مادر دنیا فاطمه است، مهربانی این مادر با همه ی دنیا قابل قیاس نیست، عطوفت این مادر رحمت خداست، حسین می دونه مادر نمی تونه بغلش كنه، شبا می اُمد كنار مادر، یا اباعبدالله، فرق نمی كنه، همه ی بچه هاش، خودشونو دیگه تو بغل مادر نمی انداختند، می اُمد می نشست كنار مادر، یه راه داره، سرشو آروم می آورد جلو، پایین پایین،
آخه بچه به گرمی دست مادر احتیاج داره، سر كه می آورد پایین، مادر آروم دست می كشید رو سرش، بعد مادر زبون می گرفت، دیگه حرف زدن مادر مثل حرف زدن قدیم نیست، آروم دست می ذاشت رو سر حسین، الهی قربونت بره،
مادر، چرا اینقدر تو آشفته ای، آخه مگه تو مادر نداری، نبینم موهات آشفته است، بریم كربلا، كجا بود مادر ببینه، همین موها لابه لای چنگال شمر، یومٌ علی صدر مصطفی و یومْ علی وجه الثری ، ای حسین، لشكر كوفه را كفن كردند، حسینم بدن تو هنوز بی كفن است، به آبروی مادر سادات، هر موقع خیلی دلت شكست برا فرج آقا، دعا كن،
به آبروی آقامون امیرالمؤمنین علیه السلام به بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها به آبروی ارباب بی كفنمون، ای خدا فرج امام زمان ما برسان، هر كسی هر حاجتی داره، رهبر عیزمون فرمودند: من حاجاتمو جمع می كنم، فاطمیه از مادرم حضرت زهرا میگیرم، هر كسی هر حاجتی داره، هر دردی داره، توی فاطمیه حاجت رواش بفرما،
مگه از من چی دیدی، كه دل از من بُریدی
چی شد از دست یارت، دامن كشیدی
تو می ری من می مونم ، گل یاس جونم
با نگاهت كشیدی، آتیش به جونم
طرف می آد سئوال می كنه، بارها شده این طوری ، می گه ، آقا من، گناه كردم، فلان اشتباه و كردم، می تونم بیام هیئت، می تونم بیام تو، ادب و ببین، گناه كرده، میاد می پرسه می شه اُمد یا نیومد، امام صادق فرمود: در هر حالی از ما رو بر نگردونید، آره بیا قدمت رو چشم من…
دانلود روضه حضرت زهرا (س) با نوای حاج محمود کریمی – قسمت اول
دانلود روضه حضرت زهرا (س) با نوای حاج محمود کریمی – قسمت دوم
کربلایی جواد مقدم
از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
پیش من از چهرهی خود رو گرفتی
در سحر وقت نماز شب به ناله
دست خود آهسته بر پهلو گرفتی
یادم آمد بودی با عَدو رو در رو
اشک چشمت جاری همچو خون پهلو
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
گریهها با چشم تارت، از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت
مهربان ای مادر من
با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت
با غلاف و تازیان آمد به سویت
چادرت خاکی، تنت مجروح و زخمی
بوی آتش میدهد هر تار مویَت
بر سرم با دستت بی رمق زن شانه
بوسه زن بر روی دختر دُردانه
خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم
ای تمام هست و بودم، مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم
مهربان ای مادر من
میکنم بر تو وصیت جان مادر
میزنی آتش به من با دیده تر
یاریَم کن بشنو از من این سفارش
زینبم جان تو و جان برادر
امتداد این غم کربلا پا برجاست
دِه حسینم یاری، او غریب و تنهاست
روی صحرا پیکر او، بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او
مهربان ای مادر من
کربلا منظومهی احساس داری
یک رقیه کودکی، چون یاس داری
حفظ معجر کن مخور تا که مادر
شیرمردی همچو یک عباس داری
روی تل میبینی خنجری بر حنجر
شمر دون میبُرَد از حسین من سر
غرق در خون خسته بی حال، ناظری بر حال و احوال
کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال
مهربان ای مادر من
حاج حسین سیب سرخی
من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم
گریه شده کارم
از دیده خون بارم
زینب منم دائم عزادارم
ای پدر دل خستهام
بال و پر بشکستهام
پای بستر دل غمین
من روز و شب بنشستهام
شد شروع محنتم
ابتدای غرببتم
من به اشک حسرتم
هر زخم مادر شستهام
میکشد آه از درون
شد نفسها غرق خون
آه مادر لاله گون
از نالههای خستهام
من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم
گریه شده کارم
از دیده خون بارم
زینب منم دائم عزادارم
دیدن روی کبود
شعله زد بر تار و پود
مادرم جرمش چه بود
این گونه شد نقش زمین
بشکند دستی که زد
غربت ما را سند
مادر ما شکوه کرد
پس کو امیرالمومنین
من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم
گریه شده کارم
از دیده خون بارم
زینب منم دائم عزادارم
کنج خانه بسترت
نالههای آخرت ای فدای پیکرت
خورده به در بال و پرت
لرزش زانوی تو
گشته نیلی روی تو
زخم بر بازوی تو
گیسو پریشان دخترت
ای امان از میخ در
روی تو افتاده در
دست هایم بسته بود
شرمندهی تو حیدرم
من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم
گریه شده کارم
از دیده خون بارم
زینب منم دائم عزادارم
از اینکه با مجموعه متن روضه حضرت زهرا (س) ویژه ایام فاطمیه و شهادت آن حضرت همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. ایام فاطمیه روزهای غم و ناراحتی اهل البیت است. روزهایی که در آن شادی جایی ندارد. آیا میدانید حکم برگزاری مراسم عقد و عروسی در دهه فاطمیه چیست؟ به نظر شما برگزاری این چنین مراسمات در این ایام مجاز است؟