ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – یکی از حکایات و داستان های کوتاه آموزنده که نتیجه ظلم و ستم به زیردست را بیان میکند و برای این حماقت تمثیلی جالب آورده است، حکایت احمق ترین مردم است. کسی که با دست خود تبر بر جایگاهی که نشسته است میزند…
حکایت احمق ترین مردم کیست؟
روزی سلطان محمود غزنوی دستور داد تا بگردند و یک نفر را که در حماقت، از دیگران گوی سبقت را ربوده است، پیدا کنند و به خدمتش بیاورند. ملازمان مدت ها گشتند تا احمق ترین مردم را پیدا کنند. روزی بر حسب اتفاق شخصی را دیدند که بر شاخ درختی نشسته و با تبری در دست به بیخ شاخه می زند تا آن را قطع کند.
آن ها با خود گفتند از این شخص احمق تر پیدا نمی شود. او را گرفتند و به خدمت سلطان بردند و عمل احمقانه اش را در مقابل خودش برای سلطان بازگو کردند.
آن شخص گفت: اما احمق تر از من سلطان است که با دست خودش با تیشه ظلم و تعدی، مردم خود را که بنیاد و بیخ درخت حکومتش هستند، قطع می کند.
نتیجه: ظلم و ستم به دیگران، بی شک گریبان ظالم را خواهد گرفت. به قول معروف هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی.
برگرفته از: روزنامه خراسان