ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – حکایت اندرز پدر حکایتی کوتاه و پندآموز از گلستان سعدی است که در کتاب فارسی پایه هفتم آمده است. این حکایت زشتی عیبجویی از دیگران و غیبت کردن را بیان می کند. در ادامه معنی و نتیجه حکایت اندرز پدر را به همراه معنی کلمات و آرایه های ادبی آن میخوانید.
حکایت اندرز پدر از گلستان سعدی
یاد دارم که در ایام طفولیت، مُتُعَبّد و شب خیز بودم. شبی در خدمت پدر، رحمه الله علیه، نشسته بودم و همه شب، دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان، یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند. گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، بِه از آن که در پوستینِ خلق، اُفتی.
معنی حکایت اندرز پدر
به یادم میآید که در زمان کودکی بسیار عبادت میکردم و شبها برای عبادت و نماز بیدار میماندم. شبی پیش پدرم (رحمت خدا بر او باد) نشسته بودم در حالی که تمام شب بیدار بودم و قرآن میخواندم و گروهی هم در اطراف ما خواب بودند.
به پدرم گفتم: یکی از اینها بیدار نمیشود که نماز صبح بخواند، آنچنان در خواب غفلت فرو رفتهاند که انگار مردهاند! پدرم گفت: عزیز پدر! تو هم اگر بخوابی، بهتر از این است که غیبت دیگران را بکنی.
نتیجه: خوابیدن و عبادت نکردن بهتر از بیدار ماندن و بدگویی از مردم است. زیرا بدگویی گناه بزرگی است اما در شب عبادت نکردن گناه محسوب نمی شود.
معنی کلمات
- ایام: روزها
- طفولیت: خردسالی
- متعبد: عبادت کننده
- دیده: چشم
- گویی: انگار
- مصحف: کتاب آسمانی؛ قران
- طایفه: گروه
- رحمة الله علیه: خداوند او را رحمت کند
- دو گانه: نماز صبح
- بگزارد: به جای آورد. بخواند.
- بِه: بهتر
آرایه های ادبی
- در پوستین خلق افتادن: کنایه از غیبت کردن است
- سر بر نمیدارد: کنایه از بیدار نمی شود.
- گویی نخفته اند که مرده اند: تشبیه خوابیدن به مردن
نکات دستوری
- جان پدر: منادا (بدون حرف ندا)
تعداد مفعول های حکایت: ۳ مفعول
- دیده (را) بر هم نبسته
- مصحف عزیز (را) بر کنار گرفته
- دوگانه ای (را) بگزارد.
نکته: «را» در جمله «پدر را گفتم» به معنای حرف اضافه «به» آمده است = به پدر گفتم…
ترنم
بد نبود
حالا امید جهان
عالی ممنون
حالا امید جهان
فاطمه
عالی بود
reyhaneh
چند نهاد و چند منادا در بیت وجود دارد و در کدام جمله ها است
...
عالی بود مرسی
بدون نام
خیلی عالی بود
کوثز
عالی مرسی
فاطمه
خوب بود
امیرعلی
چند تا مفعول و تشبیه داخل حکایت است
بهاره ضیایی
همراه عزیز، پاسخ سوالات شما به مقاله اضافه شد. یک بار دیگر مطلب را بخوانید.