ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – یکی از نمونههای مثالزدنی دکوپاژ در فیلم سرپیکوی سیدنی لومت است. نقش سرپیکوی پلیس را آلپاچینو بازی میکند. فیلم در مورد پلیسی است که علیه نظام فاسد پلیس آمریکا میشورد. در این فیلم سرپیکو در این مبارزه تنهاست.
این مفهوم دراماتیک و داستانی فیلم است ولی لومت با زیرکی این مفهوم را در دکوپاژ و میزانسن های فیلمش نشان میدهد. تماشاچی متوجه این دقت بشود یا نشود، در پایان فیلم تنهایی سرپیکو را میپذیرد. با این که قهرمان فیلم در تقابلات و برخی موارد در تعاملات با آدم های دیگر فیلم است
در صحنههای این فیلم سرپیکو هرگز در نمایی دیده نمیشود که با جمعی همراه باشد. حتی جایی که در کلاس توجیهی پلیسها شرکت میکند، به تنهایی از تصویر خارج میشود و یا معمولاً در حضور در جمعهای انسانی فیلم مقابل گروهها قرار میگیرد. این مفهوم نمادین و روایی در زیبایی شناسی بصری فیلم هم وجود دارد.
تعاریف میزانسن و دکوپاژ در سینما چیست؟
میزانسن و دکوپاژ در سینما تعاریف و کارکردهای جداگانهای دارند. دکوپاژ به زاویه دوربین و جایگاه دوربین نسبت به موضوعی که مقابل دوربین است اطلاق میشود. در واقع چگونگی نگاه دوربین به سوژه دکوپاژ نام دارد. اما میزانسن موضع چیزی است که نسبت به محیط، دیگران، اشیا و… جلوی دوربین قرار میگیرد. میزانسن و دکوپاژ به تنهایی تعریف نشده و در کنار یکدیگر هستند که معنی پیدا میکنند.
به طور مثال حرکت دوربین (در سینمای فرهادی) تابع میزانسن است. یعنی اول عکسالعمل بازیگر نسبت به رخداد پیدا میشود و بعد بهترین زاویه برای دیدن آن عکسالعمل در نظر گرفته میشود. میزانسن دادن در یک پلان خلاقیت کمی میطلبد. در میزانسن، مخصوصا در فیلم واقعگرا، محدودیت وجود دارد. اما وقتی دکوپاژ به کمک میآید میتوان به محدودیت غلبه کرد. به طور مثال ریاکشن همه در مقابل سینی چایی برداشتن چایی است (میزانسن) اما اینکه از چه زاویه به این اکشن نگاه شود (دکوپاژ) خلاقیت و هنر کارگردان وارد میشود.
اصرار بر یک نوع دکوپاژ باعث ایجاد قرارداد بین تماشاگر و فیلم میشود. مثلا نمای متوسط نمای بیقضاوت است. اما این به تنهایی معنی ندارد. تکرار این پلان با غالب مشخص معنایی برای پلان میسازد. مثلا در فیلم واقعگرا، قرارداد میکنیم که دوربین جلوتر از شخصیت حرکت نمیکند. یا مثلا برای صحنه دادگاه، با دادن نماهای بسته ایجاد استرس میکنیم.
چگونگی اجرای دکوپاژ و میزانسن در سینما
چگونگی اجرای دکوپاژ و میزانسن بستگی به زبان فیلم دارد. زبان فیلم فاصلهی قصه فیلم تا واقعیت است.
واقعیت: منظور از واقعیت چیزی نیست که در دنیای واقع هست، بلکه قراردادهایی است که عوامل مختلف فیلم برای ما تعریف میکنند. (مثلا دیدن واقعیت دویدن با حرکت دوربین سرشانه در سینما: حرکت دوربینها در صحنههای جنگ، آمدن دوربینهای خانگی و اینکه ما همیشه تصاویر واقعی را با لرزش دیدهایم؛ این باور را برای ما میسازد که اگر در صحنهای ببینیم که دوربین با حرکت دوی کاراکتر حرکت میکند،آن صحنه واقعیست.(
اگر فیلمی سعی بر نزدیک بودن وقایع با واقعیت داشته باشد زبان فیلم واقعگراست. و در حالت برعکس، اگر فیلمساز سعی کند آنچه نمایش میدهد با وقعیت فاصله داشته باشد، زبان فیلم واقعگرا نیست.