ستاره | سرویس روانشناسی – در زندگی زمانهای زیادی پیش میآید که احساس خستگی روحی و ناراحتی کنیم، چنین احساساتی عموما بعد از گذشت زمان کوتاهی برطرف میشود و در زندگی ما خللی ایجاد نمیکند و معمولا بعد از گذشت زمان خاصی از اندوه و ناراحتی بدون کمک دیگران به روال عادی زندگی بازمیگردیم. این غم و اندوه روزمره و یا مقطعی مسئله بسیار جدی و یا سختی نیست. به این دلیل که با اتفاقات بهتر و گذشت زمان، ما توانایی عبور از این ناراحتی و بیحوصلگی موقت را داریم. به همین دلیل بیماری افسردگی به معنای واقعی کلمه با افسردگیهای روزمره و دورهای متفاوت است.
آشنایی با انواع افسردگی
گاهی این بیماری روحی به صورت تدریجی در گذر سالها در فرد به وجود میآید و گاهی به صورت مقطعی و بسیار شدید است و فرد برای رهایی از آن حتی دست به خودکشی میزند.
۱-افسردگی بالینی: این نوع با ناتوانی و خستگی در انجام امور معمول زندگی شناخته میشود. علائم آن بی میلی به خارج شدن از خانه و فعالیتهای بیرونی، ناامیدی شدید و احساس گناه و بی ارزش بودن، داشتن مداوم افکار منفی، احساس پوچی و کاهش وزن میباشد. این نشانهها با انجام فعالیتهای خارج از خانه و فعال بودن کمتر و کمتر میشود .
۲-افسردگی ملایم: این نوع از احساس خستگی و غم و اندوه به صورت کم اما مداوم و طولانی درون فرد وجود دارد به صورتی که گاهی افزایش و گاهی کاهش پیدا میکند اما همواره در درون فرد حس میشود.
۳-افسردگی بعد از زایمان: تغییر و تحول شدید احساسات در زنان پس از زایمان امری طبیعی است زیرا که آنها در حال تطبیق خود با تغییر نقش به عنوان مادر هستند افسردگی پس از زایمان کم و بیش در تمام زنان اتفاق میافتد، در بعضی موارد حتی تا یک سال پس از زایمان نیز وجود دارد. کم اهمیت شمردن و درمان نکردن آن را تشدید میکند و باعث میشود حتی مادر نسبت به خود و فرزندش احساس بیزاری کند.
۳-افسردگی فصلی: فصلهایی مانند پاییز و زمستان که تابش آفتاب کم است و هوا دارای گرفتگی است دچار احساس گرفتگی و بی حوصلگی میشوند که با گذشت این فصلها خود به خود این احساسات از بین میرود.
علائم افسردگی چیست؟
دارا بودن پنج یا شش مورد از علائم زیر نشانه وجود این بیماری در درون شماست:
- حس ناراحتی و گرفتگی در بیشتر طول روز: دچار شدن به این معضل روحی باعث میشود تا فرد بی هیچ دلیل خاصی در بیشتر طول مدت روز احساس عم و اندوه و گاهی بیحوصلگی در درون خود کند.
- بی علاقگی و بی توجهی به امور روزمره زندگی: این اتفاق به این صورت در درون فرد رخ میدهد که فرد متوجه میشود انجام کارهایی که تا به حال به صورت روزمره و عادی در زندگیاش وجود داشت اکنون او را خسته میکند و میلی برای انجام ساده ترین امور روزمره معمول خود را ندارد.
- عدم توانایی در لذت بردن از زندگی: شخص افسرده تقریبا از انجام هیچ فعالیت و حرکتی لذت نمیبرد و هیچ رغبتی درون خود مبنی بر انجام فعالیتهای سرگرم کننده و لذت بخش نمیبیند و حتی اگر کاری را انجام دهد که در گذشته از تجربه کردن آن لذت میبرده است دیگر این احساس را درون خود نمیکند.
- ایجاد مشکل در تصمیم گیری: تصمیم گیری راجع به مسائل کوچک و بزرگ برای شخص افسرده سخت میشود.
- احساس خستگی در بیشتر ساعات شبانه روز: حتی در صورت داشتن استراحت و خواب کافی در بیشتر مواقع شخص در درون خود احساس رخوت و خستگی میکند.
- داشتن حس بی قراری و اضطراب به صورت مداوم: اضطرابها و بیقراریهای زیادی بدون دلیل و یا با دلیلهای نه چندان مهم به سراغ شخص میآید و مدام او را متشج و مضطرب میسازد.
- کاهش اشتها و کاهش وزن شدید، در بعضی موارد افزایش وزن شدید: به طرز بسیار مشهود کاهش اشتها ایجاد میشود و رفته رفته وزن شخص کاهش شدید پیدا میکند. افرادی نیز وجود دارند که با تجربه احساس غم و یا اضطراب بدن آنها رو به چاقی رفته و دارای افزایش وزن غیر منطقی میشوند.
- بیخوابی و یا خوابالودگی بیش از حد معمول: عادات خواب تغییر میکند و شخص دچار مشکلات شدید خواب میشود به این صورت که یا به سختی به خواب رفته و زودتر از حد معمول بیدار میشود و یا هرچقدر هم که میخوابد احساس سرحالی و تازگی نمیکند و باز هم تمایل به خواب دارد.
- بی علاقه شدن به برقراری رابطه جنسی: در روابط جنسی با همسر خود دچار مشکل میشود و کم کم میل و رغبت به ایجاد رابطه جنسی را کاملا از دست میدهد.
- کاهش اعتماد به نفس: با به وجود آمدن افسردگی، فرد به شدت خود باوری و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و توانایی متکی بودن به خود را در انجام کارها و در برخورد با دیگران را نخواهد داشت.
- احساس بی مصرف و بی لیاقت بودن: شخص افسرده در انجام بیشتر کارها احساس بی مصرف بودن میکند و در خود توانایی انجام کاری را نمیبیند و در صورت انجام آن کاملا احساس شکست کرده و مدام خود را سرزنش میکند.
- دوری از دیگران: از بودن در کنار دیگران نه تنها احساس خوشایندی ندارد بلکه از حضور در بین دیگران به شدت دوری میکند و وجود افراد مختلف در کنارش او را عذاب میدهد.
- بداخلاق و تندخو شدن: رفتارهای پرخاشگرانه و عصبی فرد رفته رفته افزایش پیدا میکند به صورتی که با کوچکترین اتفاقی به شدت عصبی شده و مدام از کوره در میرود.
- داشتن احساس بد در زمانهای خاصی از روز به خصوص صبحها: بدون هیچ دلیلی در زمانهای مختلف روز احساس ناخوشایندی را در درون خود احساس میکند. معمولا صبحها این اتفاق بیشتر میافتد که با بیدار شدن از خواب حس بدی از غم و اندوهی سنگین وجود فرد را فرا میگیرد.
- فکر کردن به خودکشی: ابتلا شدت به درجات بالای این بیماری نهایتا باعث ایجاد فکر به خودکشی و تمام کردن زندگی شخص میانجامد به طوری که فرد در بیشتر طول شبانه روز به طور مداوم به راههای مختلف خودکشی و رسیدن به مرگ فکر میکند.
حال با شناخت علائم افسردگی، باید متذکر شویم اگر در خود و یا دیگران این علائم را یافتهاید میبایست هرچه زودتر به یک مشاور و پزشک مراجعه کنید چراکه درمان نکردن و عدم پیشگیری این علائم رفته رفته باعث عمیقتر و خطرناکتر شدن مراحل این بیماری شده و ممکن است منجر به اتفاقات برگشتناپذیری گردد.