ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – وقتی پای کتاب خوب و خواندنی در میان باشد، همواره با فهرستهای متعددی روبرو میشویم که چه از منظر کارشناسی و چه از نقطهنظر شخصی، گزینههای بسیاری را پیش رویمان میگذارند. همه ما با فهرستهایی تحت عنوان صد یا هزار کتابی که باید پیش از مرگ خواند روبرو شدهایم و به طور قطع دسترسی یا مطالعه همهی این فهرستهای عریض و طویل، امری نه شاید محال، ولی به طور حتم مشکل و وقتگیر است.
هشت کتاب برگزیدهای که هرکس در طول زندگیاش باید بخواند.
۱. رابطه در جستجوی زمان از دست رفته با تحول فکر و هنر و احساس
- نویسنده: مارسل پروست
مجموعه کتاب هفت جلدی پروست، لقب طولانیترین رمان تاریخ و یکی از بهترین آثار قرن بیستم را با خود یدک میکشد. هر یک از این هفت جلد هویتی مستقل از دیگری دارد، ولی یک خط داستانی همهی آنها را به هم پیوند میزند. در واقع پروست از راوی و سیر داستانی برای بیان مفاهیم و مضامین کلی زندگی و تحلیل و بازشناسی مسائل و حقایق درونی انسان بهره میبرد. مهمترین نکته لذتبخش در خوانش این مجموعه خارقالعاده و سهل و ممتنع، کشف دنیای ذهنی وسیع و اندیشمند پروست و بعد به قول مهدی سحابی حیرت از “توانایی معجزهوار انتقالشان” به مخاطب است. به اهتمام نشر مرکز و به انتخاب شخص مهدی سحابی (مترجم فقید کتاب) گزیدهای از این اثر ارزشمند و خواندنی در کتاب کوچکی گردآوری شده، که مطالعه اجمالی آنرا در زمان کوتاهتری به مخاطب هدیه میدهد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
سحابی این کتاب را از پایههای اصلی ادبیات جهان میدانست و معتقد بود “کتابخوانها دو دستهاند: آنهایی که جستجو را خواندهاند و آنهایی که نه. آدم بعد از خواندن این کتاب آدم دیگری میشود و دنیا و احساسها و عواطف را جور دیگری میبیند.”
✍ اگر اثر در پرده بماند و تنها آیندگان آن را بشناسند، اینان برای آن اثر آیندگان نیستند، بلکه جرگهای از همعصرانیاند که فقط پنجاه سال دیرتر زندگی میکنند. ازاینرو، هنرمندی که بخواهد اثرش پایدار بماند، باید آنرا به سوی هرچه ژرفتر جایی، به قلب آیندهی دوردست، پرواز دهد. |
۲. خوابزدگی و سرگشتگی اندیشه به روایت کوری
- نویسنده: ژوزه ساراماگو
کتاب زیبا، عمیق، منحصر به فرد و تکاندهنده ساراماگو، اثری سیاسی اجتماعی فلسفی در نقد قواعد و رفتارهای جوامع متمدن است. داستان روایتی تمثیلی از جامعۀ پیشرفتهای دارد که بر اثر یک اتفاق ناشناخته (شیوع کوری سفید)، به قهقرای عقل و اخلاق و انسانیت کشیده میشود. شاید اگر قرار باشد کتاب را در یک جمله معرفی کنیم باید به همین نقل قول از متن داستان اکتفا کرد: “اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم.” ساراماگو با حذف نام و اسامی شخصیتها، به مخاطب میآموزد که آن چیزی که معرف افراد هر جامعهای میتواند باشد، نه نام و نشان خانوادگی بلکه رفتارها، ویژگیها و نقشهای اجتماعی آنهاست. عنصری که در انتقال پیام اخلاقی این داستان مهمترین نقش را ایفا کرد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
قصه کوری سفید و مُسری که ساراماگو از آن میگوید، قصهی کوری نمادین آدمهایی است که با وجود داشتن چشم سر، از چشم عقل محرومند؛ اما در جامعهای که همهی افرادش را آدمهای کور و نابینایان کرامت انسانی تشکیل میدهند، چه چیز میتواند جز عشق و امید و مهربانی فریادرس باشد؟!
✍ بدترین چیز این است که ما سازمانی نداریم، توی هر ساختمان، در هر خیابان و محلهای باید سازمانی باشد، همسرش گفت یک دولت، یک سازمان، بدن انسان هم یک نظام سازمانیافته است، تا سازمانش برجاست، تن زنده میماند، مرگ فقط نتیجهی برهم خوردن این سازمان است، خوب، جامعهی کورها چطور میتواند [برای بقای خود بکوشد]، با سازمان دادن به خودش، سازمان دادن یعنی شروع بینایی. |
۳. پایان یک دیکتاتور در سور بُز
- نویسنده: ماریو وارگاس یوسا
سور بز، برگی از تاریخ جمهوری دومینیکن را ورق میزند. یوسا حکومت اهریمنی «رافائل تروخیو» دیکتاتور مخوف دومینیکن، ماجرای ترور او در دهه شصت و سالهای بعد از خشنترین دوره تاریخ دومینیکن را در این کتاب ارزشمند با روایتی داستانی نقل میکند. این نویسنده نامدار پرویی و برنده جایزه نوبل، در این رمان درخشان از سرنوشت تباه مردمانی میگوید که تحت سلطه دیکتاتور زمان (ملقب به بز)، کمترین حقوق انسانیشان نادیده گرفته شده و در عین حال، چون بردگانی سرسپرده و فاقد اراده، به مسبب این شرایط جبری نفسگیر و عذابآور، عشق میورزند. کتاب در سه خط داستانی مرتبط، همهی این جریانات را با چیرهدستی یوسا به تصویر میکشد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
سور بز یکی از مهمترین و موفقترین رمانهای سیاسی تاریخی جهان به شمار میآید. نویسنده بلندآوازه این اثر تحسینشده، شرایط فساد اجتماعی سیاسی آمریکای لاتین در دهه پنجاه و تاثیرات آن در سالهای بعد را، با تبحر و هوشمندی در قالب داستانی واقعی، پر افت و خیز و عبرتآموز به مخاطبین نسل جدید پیشکش میکند.
✍ در آغاز بعضی از چیزها رخنهناپذیر بهنظر میآمد، اما بعد از خواندن، گوش دادن، تحقیق کردن، فکر کردن بالاخره توانستی سر دربیاوری که چطور میلیونها آدم، له شده زیر بار تبلیغات و نبود اطلاعات، خو کرده بهتوحش بهزور تلقین و انزوا، محروم از اراده آزاد و حتی از کنجکاوی، بهسبب ترس و عادت بهبردگی و چاپلوسی، قادر بودند تروخیو را پرستش کنند. نه اینکه فقط از او بترسند، بلکه دوستش داشته باشند، همان طور که بچهها بالاخره دلبسته پدر و مادر میشوند، به خودشان میباورانند که شلاق و کتک به صلاحشان است، محض خیرخواهی است. |
۴. فراغت از رخوت بیماری و رنج پیری در دنیای قشنگ نو
- نویسنده: آلدوس هاکسلی
شاهکار علمی تخیلی و پادآرمانشهری هاکسلی، زندگی مبتنی بر تکنولوژی بشر را در ۶۰۰ سال آینده به تصویر میکشد. در ناکجاآبادی که هاکسلی تصور آنرا میکند و به زعم خودش تحققپذیر هم هست، علم ژنتیک به حدی رشد کرده که انسانها نه به شکل طبیعی بلکه به صورت آزمایشگاهی و در کارخانههای آدمسازی تولید میشوند. دولت، جامعه طبقاتی را از همان دوران جنینی و با ردهبندی نزولی، بر اساس هوش و جایگاه اجتماعی تولید و تنظیم میکند. همه انسانهای تولید شده هم شرطیسازی میشوند که با تقدیری که برایشان رقم خورده، راضی و خوشحال باشند. جامعهای خوشبخت و سعادتمند که فقیر و غنی در آن با لذت و خوشنودی در کنار هم زندگی میکنند و خبری از رنج و بیماری و پیری نیست. در این تمدن پیشرفته و جامعهی خود ساختهی بشر، خبر از مفاهیمی چون خانواده، وابستگیهای عاطفی و احساسی، باورهای دینی، علم و هنر و فلسفه و … هرگز نخواهید یافت، چراکه هیچ معنایی جز لذتهای فردی وجود ندارد. با این حال همواره افراد متفاوتی را در هر جامعه و طرز فکر نهادینه شدهای خواهیم یافت. در مقام نقد و مقایسه، آرمانشهر ظاهری هاکسلی را بسیاری در کنار ویرانشهر جبری اورول (۱۹۸۴) قرار میدهند، با این تفاوت که در دنیای هاکسلی، این مردم هستند که خود را کنترل میکنند نه حکومت جبری!
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
نگرانی و دغدغهی روزهای آینده بشر در سایه پیشرفت تکنولوژی، همواره یکی از مسائل مورد توجه روشنفکران بوده و هست و خواهد بود. تا به امروز و در دنیای ادبیات، هیچکس به اندازه هاکسلی در نقد سلطهی مهار نشدنی تکنولوژی و سرسپردگی بی چون و چرای انسان در مقابل آن، موفق نبوده است.
✍ راز سعادت در همین نهفته است: دوست داشتن آنچه آدم باید انجام بدهد. تمام هدفهای شرطیسازی در این خلاصه میشود: علاقهمند ساختن آدمها به سرنوشت اجتماعیِ گریزناپذیرشان. |
۵. زوربای یونانی و فلسفهی زندگی شاد و بی دغدغه
- نویسنده: نیکوس کازانتزاکیس
اثر جذاب و متفاوت و نیمه فیلسوفانه نویسنده و اندیشمند مشهور یونانی، روایتی دلچسب از زندگی است که همهی ما گاهی آنرا عجیب، سخت یا غمانگیز میپنداریم. نویسنده، داستان جوانی ۳۵ ساله و اهل مطالعه را روایت میکند که ناکام از یافتن معنای زندگی، در تجربهای تازه برای استخراج معدن زغال سنگ به جزیره کرت میرود. جوان با «آلکسیس زوربا» مرد ۶۵ سالهای روبرو میشود که بر عکس او، اشتیاق عجیبی برای زندگی دارد، مردی که در ادامه به عنوان آشپز و معدنچی همراه راوی میشود. نگاه جسورانه و متفاوت زوربا به زندگی، شور و اشتیاقش برای لذت بردن از لحظه لحظهی آن، ذهنیت آزاد و بدور از تعصبش، همه و همه زوربا را یک شخصیت شاد و آزاد و منحصر به فرد معرفی میکند. شخصیتی که کمتر خوانندهای میتواند دوستش نداشته باشد. هرچند نقدهایی هم بر تفکرات زوربا به خصوص موضوع زن ستیزیاش وارد شده، اما در نگاه کلی زوربای یونانی با نگاهی عمیق و دقیق به ماهیت هستی، اشتیاق زندگی در زمان حال و نادیده گرفتن ناملایمات را به تکتک مخاطبینش انتقال میدهد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
تاثیر قلم بسیاری از نویسندگان بزرگ، چون تیغی تیز و برنده، زخمی عمیق در جانت باقی میگذارد، اما زوربای یونانی همین تاثیر را در فضایی دلنشین و بعضا طنازانه، تقدیم مخاطب میکند. در یک کلام زوربا یک کتاب به شدت تاثیرگذار و حال خوب کن است که ذهن مخاطب را در حفرههای زندگی پرت کرده و بعد راه خارج شدن از آنرا هم نشانش میدهد تا زندگی را زندگی کند.
✍ هیچگونه شادیای ندارم، به جز یکی، و آن هم کار کردن است، کارکردن با جسمم و با جانم، بخصوص با جسمم. دوست دارم خودم را خسته کنم، عرق بریزم و به گوش خودم صدای قرچ و قروچ استخوانهایم را بشنوم. نصف پولی را که درمیآورم در هرجا و به هر نحوی که دلم بخواهد دور میریزم و تلف میکنم. من بندۀ پول نیستم، بلکه پول بندۀ من است. من بندۀ کارم و به این بندگی میبالم. |
۶.در ستایش تنبلیِ آبلوموف
- نویسنده: ایوان گنچاروف
داستان ساده، اما عمیق و آموزنده آبلوموف، روایت زندگی مردی به نام «ایلیا ایلیچ آبلوموف» نمادی از طبقه اشراف روسیه قرن نوزدهم است. طبقهای که خود را بینیاز از کار و تلاش میدید و با تنپروری روزگار میگذراند. زندگی آبلوموف با بیعاری عجین شده و روز و شبش با استراحت و لمیدن در کاناپه میگذرد. آبلوموف نه کاری برای انجام دادن دارد و نه انگیزه و تمایل و عادتی، شیوه زندگی مسخ شدۀ او حتی روی خدمتکار پیرش هم تاثیر گذاشته، تا جائیکه نیروی عشق هم توان تغییر این مرد را ندارد. آبلوموف در واقع نوعی تفکر جهانشمول را نقد میکند، تفکری که کم و بیش در وجود همه انسانها یافت شده و هیچکس از آرامش جان و آسودگی تن، رنج نخواهد برد. نویسنده هشدار میدهد که اگر این تفکر ترسناک به سبک زندگی ملی، فردی و اجتماعی تبدیل شود، دیگر با حسی درمانناپذیر طرف میشویم که رهایی از آن غیر ممکن خواهد بود. حالتی که به نقل از کتاب “از تنبلی حال زندگی کردن هم نمیماند.”
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
نویسندهای که داستایفسکی بزرگ قریحهاش را تحسین کرده و جناب تولستوی کتابش را شاهکار خطاب کند، شاید دلیل دیگری برای خواندن اثرش نیاز نباشد. این کتاب خواندنی، خالق مفهوم جهانی «آبلومویسم» در فرهنگ و ادبیات شده، آبلومویسم (آبلوموفیسم) به پدیدهای بیمارگونه و مشکلی روانی به معنای بی ارادگی، تنبلی و عدم اعتماد به نفس در فرد یا جامعه اطلاق میشود.
✍ بیش از همه چیز از خیالپردازی بیزار بود و از این همراه دوچهرۀ زندگی ما گریزان بود. همسفری که در یک سو منظری دوستانه و در سوی دیگر صورتی خصمانه مینماید و تا زمانی که بر او اعتماد نکنیم دلداری زیباروی است، اما همین که زمزمۀ شیرین و اغواگرش را سادهدلانه به گوشی شنوا پذیره شویم، چهرهای کریه مینماید. |
۷.شیطانی قانونگریز با عنوان سالار مگسها
- نویسنده: ویلیام گلدینگ
این اثر تمثیلی و ماندگار، یکی از کتابهای تاثیرگذاری است که به ستایش قانون در هر جامعهای میپردازد. قانونی که شاید گاهی خوب نباشد، اما قطعا از بی قانونی که به بربریت و توحش میرسد، بهتر خواهد بود. در واقع در نگاه گلدینگ، انسان متمدن با توحش تنها یک قدم فاصله دارد. او در این داستان نمادین و ماجراجویانه، روایتگر سقوط یک هواپیما در جزیرهای دورافتاده است. مسافران نوجوان این هواپیما که گروهی پسر بچه ۱۲-۶ سالهاند، به طور معجزهآسایی زنده میمانند و حال در جایی فاقد تمدن و بدور از قانون و سرپرست بزرگسال، میخواهند جامعهی خود را تشکیل دهند. جامعهای آرمانی و فارغ از قید و بندهای همیشگی که از معصومیت کودکانه به خشونت و نزاع بر سر قدرت میانجامد. گلدینگ انتقاداتش به جامعه بزرگسالان را در حکومت نوجوانان با مهارتی عجیب به نمایش میگذارد.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
سالار مگسها مهمترین و مشهورترین اثر ادبی شوالیه ادبیات انگلستان و برنده جایزه نوبل لقب دارد. همچنین یکی از برجستهترین کتابهای کلاسیک جهان، از بهترین کتابهای انگلیسی و از پرتکرارترین عناوین در اکثر فهرستهای برترین کتابهای تاریخ است. کتابی که اهمیت حاکمیت قانون و کنترل رفتارهای اجتماعی را در مقابله با شیاطین درونی، به عنوان امری بدیهی در زندگی بشر گوشزد میکند.
✍ بازی رایگیری به دلنشینی بازی با صدف حلزونی بود. جک شروع به اعتراض کرد، اما سرو صدا از یک خواستهی جمعی برای داشتن یک رئیس به انتخاباتی با هلهله و فریاد به نفع رالف بدل شد. شاید هیچکدام از پسرها دلیل خوبی برای این موضوع نداشت؛ حالت جک بیشتر از همه رئیس مآبانه بود و پیگی هوش و درایت بیشتری نشان داده بود. رالف نشسته بود و سکون و آرامشی پیرامونش وجود داشت که او را متمایز میکرد؛ قد و قوارهاش، ظاهر جذابش و به طور خیلی مبهم، ولی مقتدرانهای صدف حلزونی. کسی که در آن شیء ظریف دمیده بود و حالا با آن شیء به روی زانویش روی سکو منتظر آنها و از بقیه جدا بود. |
۸. کشتن مرغ مقلد زیر ذرهبین عدالت
- نویسنده: هارپر لی
از تبعیض نژاد و جنسیت همواره به عنوان یکی از مهمترین موضوعات آثار ادبی و هنری در سطح جهانی نام برده میشود. این کتاب درخشان را هم یکی از بهترین آثار تولید شده در باب بیعدالتی و تبعیض نژادی در آمریکای دهه سی میلادی میدانند. در جامعهای که رنگین پوست بودن خود گناهی نابخشودنی به حساب میآید، مرد سیاهپوستی متهم به ضرب و شتم و تجاوز به دختری سفیدپوست شده و وکیل سفیدپوست شجاع و شرافتمندی به خاطر دفاع از او، در میان کوته فکریها و جهل و تعصب جامعهاش تلاش میکند که معصومیتی قربانی نشود. جامعهای که باید مهمترین دغدغهاش رکود اقتصادی و فقر رو به گسترش باشد، اما خشم و بیعدالتی گریبانش را گرفته است. قلم دلنشین و طنز شیرین خانم لی، این حجم از خشونت را در قالبی دلچسب و از زبان یک کودک به تصویر میکشد. این کتاب با عنوان «کشتن مرغ مینا» هم شناخته میشود.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟!
این کتابِ برنده جایزه پولیتزر را، برخی محبوبترین رمان تاریخ آمریکا معرفی میکنند. چون دیگر عناوینی که در بالا به آن اشاره شد، از جمله کتابهایی است که قبل از مرگ توصیه به خواندنش میکنند. کتابی حاوی نکات اخلاقی و تربیتی که به والدین هم خواهد آموخت که در مواجهه با مشکلات و مسائل، چگونه کودکان خود را آماده رویارویی با واقعیتهای زندگی کنند.
✍ هر کس حق داره هر طور میخواد فکر کنه و توقع داشته باشه که دیگران هم به عقایدش احترام بگذارند. اما من قبل از این که با دیگران زندگی کنم، باید بتونم با خودم زندگی کنم. وجدان آدم تنها چیزیه که نمیتونه تابع نظر اکثریت باشه. |
سخن آخر
آنقدر کتاب برای خواندن وجود دارد که به عمر هیچ انسانی قد نمیدهد که همهی آنها را در برنامه مطالعاتیاش جای دهد. در این میان کتابهایی هم وجود دارند که آنقدر اسمشان تکرار شده، حتی آنهایی هم که اهل مطالعه جدی نباشند، نامشان را شنیدهاند. قطعا در این فهرست کوتاه جای آثار برتری، چون «جنایت و مکافات» داستایفسکی، «جنگ و صلح» تولستوی، «صد سال تنهایی» مارکز، «خوشههای خشم» استاینبک، «باباگوریو» بالزاک، «مادام بوواری» فلوبر و حتی بسیاری از بهترین آثار نویسندگان برتر ایرانی خالی است، اما هدف این مطلب بر معرفی بهترین آثار کمتر نام برده شده استوار بود. کتابهایی که از مشهورترین و محبوبترین آثار جهانیاند، اما در سایه نام بلندآوازه برخی دیگر کمی مهجور ماندهاند.
ضمنا سعی کردیم بهترین ترجمههای این آثار را هم در تصویر به شما معرفی کنیم. با این حال چنانچه از جمله افرادی هستید که لذت مطالعه را به تازگی شریک لحظههایتان کردید، هشت کتاب فوق العاده برای شروع کتابخوانی را به شما پیشنهاد میکنیم. چشم انتظار پیشنهادات مطالعاتی جذاب شما همراهان گرانقدر هم هستیم. لطفا تجربیات ارزشمند خود را با ما هم به اشتراک بگذارید.