ستاره | سرویس هنر – تاریخ موسیقی را میتوان به دورههای زمانی مجزایی تفکیک کرد که هرکدام از آنها با سبک خاص خود مشخص میشوند. البته سبک موسیقی یک شبه تغییر نمیکند و این تغییر به تدریج رخ میدهد. غالبا سبکهای گوناگون با یکدیگر تداخل و هم پوشانی دارند و سرانجام سبکی جدید از بطن سبک قدیمی ظهور میکند. شش دوره اصلی در تاریخ موسیقی وجود دارد که عبارتند از:
- موسیقی قرون وسطا تا حدود سال ۱۴۵۰
- موسیقی رنسانس ۱۴۵۰ – ۱۶۰۰
- موسیقی باروک ۱۶۰۰ – ۱۷۵۰
- موسیقی کلاسیک ۱۷۵۰ – ۱۸۱۰
- رمانتسیم قرن نوزدهم ۱۸۱۰ – ۱۹۱۰
- موسیقی قرن بیستم از ۱۹۰۰ به بعد
موسیقی کلاسیک یکی از معروفترین سبکهای موسیقی به حساب میآید.
تحول تاریخی موسیقی کلاسیک
کلاسیکال و کلاسیک هر دو از واژه لاتین کلاسیکوس به معنای شهروند متعلق به عالیترین طبقات اجتماع میآیند؛ بنابراین اصولا این واژه در ارتباط با هر چیزی که متعالی، درجه اول و دارای ارزش ماندگار باشد به کار برده میشود. در موسیقی نیز ما به دو دسته از آثار موسیقایی کلاسیک میگوییم.
دسته اول: آثاری هستند که در دورهی کلاسیک خلق شدهاند. دورهای که بعد از باروک با هایدن شروع شد و با بتهوون تمام شد و به دورهی رمانتیک رسید و در حدود سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۱۰ میلادی به طول انجامید.
دسته دوم: آثاری که در آن دوره خاص خلق نشدهاند، اما همان موسیقی را به ذهن متبادر میکنند. وقتی کسی باخ گوش میدهد، نمیگوید من موسیقی باروک گوش میکنم، یا کسی که شوئنبرگ گوش میدهد، نمیگوید من موسیقی مدرن اکسپرسیونیستی گوش میدهم، هر دوی این افراد معتقدند موسیقی کلاسیک گوش میدهند و اعتقاد درستی هم دارند.
در واقع اگر بخواهیم به طور دقیقتر بگوییم، از نظر سبک و تحول تاریخی موسیقی کلاسیک به چهار دوره تقسیم میشود. این دورهها عبارتند از:
۱- دوران باروک (سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۶۰ میلادی). این موسیقی دارای تزیینات بسیاری بوده و از ترکیب همزمان چند ملودی تشکیل شده است. در عین حال داری تم و ریتم یکنواختی است. بسیاری از اصطلاحات و مفاهیم موسیقی امروز در این دوره به وجود آمده و اپرا در این دوره اهمیت زیادی پیدا کرد.
از جمله مشهورترین آهنگسازان دوران باروک، میتوان به موسیقیدان بزرگ آلمانی یوهان سباستین باخ اشاره کرد که تاثیر زیادی بر آهنگسازان و موسیقدانان بعد از خود گذاشت.
۲- دوران کلاسیک (سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی). در این دوران تزیینات دوره باروک از بین رفته و موسیقی از پیچیدگی به سمت سادگی حرکت کرد و ساختار موسیقی بیشتر به شکل هوموفونیک (دارای یک ملودی غالب) درآمد. سمفونی در این دوران شکل گرفت و پیانو که در اواخر دوران باروک اختراع شده بود، در آثار این دوران نقش بسیار مهمی پیدا کرد.
هایدن و موتسارت اتریشی و بتهوون آلمانی از مشهورترین چهرههای موسیقی این دوران هستند. شاید موتسارت و بتهوون به همراه باخ سه چهره برتر کل تاریخ موسیقی کلاسیک باشند.
۳- دوران رمانتیک (سالهای ۱۸۱۵ تا ۱۹۱۰ میلادی). همانطور که از اسم آن مشخص است کارهای این دوره بیشتر تحت تاثیر احساسات عاشقانه آهنگسازان ساخته شده است. موسیقی این دوران از نظر ساختار شبیه به کارهای دوره کلاسیک است، ولی با هارمونی متنوعتر و توجه بیشتر به تم و ملودی. همچنین در این دوران بیش از قبل از ترانه استفاده شده و الهام ادبی در موسیقی بیشتر به چشم میخورد.
از جمله آهنگسازان بزرگ این دوره میتوان به شوبرت، شوپن، شومان، چایکوفسکی، بیزه، وردی، وگنر، لیست، مندلسون، ریمسکی کورساکف و… اشاره کرد.
۴- دوران کلاسیک مدرن (قرن بیستم به بعد). آثار این دوره با ادامه آثار رمانتیک شروع شد و تحت تاثیر مدرنیسم قرن بیستم قرار گرفت. به طور کلی همآهنگی کم کم جای خود را به ناموزونی در موسیقی داد. سرگی راخمانینف، دیمیتری شوستاکوویچ، ایگور استراوینسکی، کارل ارف، ریچارد اشتراوس، جرج گرشوین و آرنولد شونبرگ از آهنگسازان مطرح این دوره هستند.
انتقال سبک موسیقی از یک دوره به دوره دیگر به طور ناگهانی اتفاق نیفتاده است و همیشه هنرمندانی بودهاند که با سبکهایی بینابین، آثار هنری خود را خلق کردهاند.
تعریف موسیقی کلاسیک
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که تعریف درست موسیقی کلاسیک چیست؟ برای پاسخ به این سوال پاسخ یکسانی وجود ندارد!
- برخی موسیقی کلاسیک را یک موسیقی جدی تعریف میکنند. اما آیا موسیقی گروه راکی مثل پینک فلوید شوخی است؟! آیا موسیقی جنگ قبایل بدوی در هنگام نبرد یا قبل از نبرد خیلی جدیتر از سمفونیهای موتزارت نیستند؟!
- بعضی معتقدند موسیقی کلاسیک نوعی موسیقی سطح بالا است که فقط افراد تحصیل کرده و آگاه به موسیقی آن را درک میکنند. این نیز ادعای غلطی است. برای مثال در سمفونیهای چایکوفسکی بیش از ۱۰۰ ساز همنوازی میکنند، حال فردی که تحصیلات موسیقی ندارد و گوش تربیت شدهای ندارد چطور میتواند تمام صد ساز که حداقل ۵ خط ملودیک و ریتمیک را به طور هم زمان اجرا میکنند، بشنود و متوجه شود که روند هارمونیکی که در این موسیقی هست بسیار پیچیدهتر از موسیقیهای دیگر است!
- برخی دیگر از افراد موسیقی کلاسیک را موسیقی هنری مینامند. اما منظور از موسیقی هنری چیست؟ اگر منظور موسیقی برتر است که برای پاسخ به آن دوباره پاراگراف قبل را بخوانید و اگر منظور موسیقی خلاقانه است، خوب مگر در موسیقی گروه بیتلها خلاقیت وجود ندارد؟!
- دستهی دیگری هم موسیقی کلاسیک را موسیقی ارکستری میدانند. در حالی که نوکتورنهای شوپن فقط با یک پیانو اجرا میشوند و در عین حال کلاسیک هم هستند؛ و برعکس آیا متالیکا یا پینک فلوید با ارکستر اجرا نمیشوند؟ آیا هیچوقت ندیدهاید که یک قطعه پاپ ایرانی به صورت کاملا ارکسترال اجرا شود؟
- لئونارد برنشتاین در تعریف موسیقی کلاسیک گفته است: «به آن موسیقی، کلاسیک میگوییم که دقیق باشد».
و اما موسیقی دقیق!
وقتی خواننده یک قطعهای را میخواند، شعری را در یک گام موسیقی با یک سازبندی خاصی خوانده است. حال ممکن است در کنسرتی که برگزار میکند برای راحتی کار خواننده یا نوازندهها یا … گامی که خواننده در موسیقی استودیویی اجرا کرده است را تغییر دهند و موسیقی در گام متفاوتی اجرا شود، یا اینکه با سازبندی متفاوتی قطعه را اجرا کنند. با وجود تمام این تغییرات ما باز همان قطعه قبلی را خواهیم شنید.
اما این اتفاق نمیتواند در مورد موسیقی کلاسیک رخ دهد، چون موسیقی کلاسیک دقیق است. آهنگساز تمامی ساز بندی، سرعت اجرای قطعه، گام و تمامی جزییات دیگر قطعه را مشخص میکند و نوازندهها و رهبر ارکستر در تمامی نقاط دنیا و در تمامی زمانها باید دقیقا همان چیزی را اجرا کنند که آهنگساز خواسته است. برای مثال قطعهی «برای الیس» از بتهوون باید فقط توسط یک پیانو اجرا شود. اگر یک گروه راک با گیتار الکتریک و درامز این قطعه را اجرا یا رهبر ارکستری آن را به صورت کاملا ارکسترال تنظیم و اجرا کند، هیچکدام اجرایی از خود اثر نبوده و تنها قطعاتی برگرفته از «برای الیس» اثر بتهون هستند.
جمع بندی
با توجه به تعاریف ارائه شده از موسیقی کلاسیک در نهایت میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که این موسیقی، به طور ذاتی موسیقی برتری به حساب نمیآید. اما شاید بتوان گفت آهنگسازی که موسیقی کلاسیک میسازد باید سواد موسیقی بیشتری داشته باشد و برای ساخت یک موسیقی دقیق کلاسیک تلاش بیشتری بکند. در واقع موسیقی کلاسیک نوعی موسیقی است که دقیقا از روی نت نواخته میشود.