ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – کتاب ۱۹۸۴ یکی از هزار و یک کتابی است که باید قبل از مرگ بخوانید. این رمان شاهکار جورج اورول داستان نویس، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی است. شخصیتهای ۱۹۸۴ بر اثر نیروی حاکمیت فردیت خود را از دست دادهاند، در وجود آنها نشانی از عشق نیست. مردم حتی نمیتوانند فکر مخالف در ذهن پرورش دهند؛ همه آنها باید به رهبر حزب عشق بورزند و از دشمن متنفر باشند.
خصوصیات جامعه رمان ۱۹۸۴ اعدام آسان و به دور از احساسات گناهکار، وجود قوانینی که آزادیهای فردی را از بین میبرند، دوگانه باوری و پذیرش همزمان دو عقیده متضاد و… هستند. در این جامعه زبان نوین ابداع شده است، یعنی زبانی که در آن واژههایی که بتوانند مطالب متضاد با آرمانهای حزب را بیان کنند، وجود ندارند. اگر میخواهید بیشتر درباره این کتاب بدانید، خواندن ادامه مطلب را از دست ندهید.
خلاصه کتاب ۱۹۸۴
رمان ۱۹۸۴ در ژانر تخیلی، سیاسی و اجتماعی نگاشته شده و بر نظامهای کمونیسم و توتالیتاریسم میتازد. داستان در بیشتر از سی سال پس از نگارش رمان در شهر لندن رخ میدهد. جهان اورولی در سال ۱۹۸۴ میان سه قدرت بزرگ اوشنیا، اوراسیا و ایستاسیا تقسیم شده است.
وینستون اسمیت قهرمان داستان فردی از طبقات پایین جامعه است. در کودکی ابتدا پدر و سپس مادرش ناپدید میشوند و او و خواهرش به پرورشگاه میروند. وینستون در بزرگسالی برخلاف عقاید رایج، از برادر بزرگ (رهبر حرب) تنفر در دل دارد. او دفترچه یادداشتی میخرد و به دور از تلهاسکرین افکار مخالف خود را یادداشت میکند و چندین بار جمله مرگ بر برادر بزرگ را بر روی کاغذ مینویسد.
تلهاسکرین قسمتی از داستان است که هوش و نبوغ اورول را نمایان میکند، دستگاههایی در سراسر خیابانها و حتی محلهای خصوصی که افراد را زیرنظر دارد؛ چیزی شبیه دوربینهای مدار بسته زمان ما. در همه جا نوشته شده است برادر بزرگ (همان رهبر حزب) تو را میبیند.
در بخش دوم داستان، اسمیت با جولیا یکی دیگر از اعضای حزب آشنا میشود و رابطهای عاطفی بین این دو شکل میگیرد. جولیا نیز تمایل دارد به گروه مخالف (انجمن برادری یا اخوت بر ضد حزب) بپیوندد و این دو خود را همسو میبینند و برخلاف قانون با یکدیگر رابطه جنسی برقرار میکنند.
در ادامه آنها با فردی با نام اُبراین آشنا میشوند که خود را عضو انجمن برادری معرفی میکند و قول میدهد آنها را به عضویت انجمن درآورد. اُبراین در حقیقت جاسوس است. در نهایت اسمیت به مرکز بازپروری تحویل داده میشود و تحت نظارتِ اُبراین، انواع و اقسام شکنجه جسمی و روحی را تجربه میکند تا به این باور برسد که بجز آنچه حزب میگوید هیچ چیز درست نیست.
درباره نویسنده کتاب
اِریک آرتور بِلِر با نام مستعار جورج اورول ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در موتیهاری هند به دنیا آمد. زمانی که اریک یک سال داشت، مادرش همراه فرزندان خود به انگلستان نقل مکان کرد. پدرش در محل خدمت خود ماند و اریک جز دو بار در سال ۱۹۰۷ و ۱۹۱۲ پدرش را ندید. در پنج سالگی به یک دِیرمدرسه فرستاده شد. در سپتامبر ۱۹۱۱ اریک به یک مدرسه عادی رفت. او برای پنج سال در آن مدرسه بود و فقط برای تعطیلات مدرسه به خانه بازمیگشت. در کل مدرسه را دوست نداشت.
جورج اورول، از اکتبر ۱۹۲۰ تا دسامبر ۱۹۲۷ میلادی، در پلیس سلطنتی هند در برمه خدمت کرد. در آن دوران، برمه، استانی در هند بریتانیا بود. در دهه ۱۹۳۰ اورول نیز مانند بسیاری از نویسندگان و روشنفکران اروپایی همعصر خود، به اسپانیا رفت تا علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بجنگد. او در این جنگ مجروح شد و هرگز کاملاً بهبود نیافت.
او در سال ۱۹۳۵ با اِیلین اُشانیزی ازدواج کرد. ژوئن سال ۱۹۴۴، جورج اورول و همسرش، پسری سهساله را به فرزندی پذیرفتند که نامش ریچارد هوراشیو بلر بود. در سال ۱۹۴۵همسرش زیر تیغ جراحی از دنیا رفت. این مرگ بر روحیه اورول تأثیر عمیق گذاشت و او برای فرار از این وضعیت بغرنج به کار زیاد و نوشتن بیوقفه پناه برد. اورول به جزیره جورا در شمال اسکاتلند رفت و علاوه بر ستوننویسی برای روزنامه کار روی مهمترین اثر خود یعنی ۱۹۸۴ را آغاز کرد.
اورول در مقالهای با عنوان «چرا مینویسم» گفته زایش و خلق یک کتاب، مستلزم شرکت در چالش و تقلایی سخت است. تقلایی که خود او را از بهار ۱۹۴۷ تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۰ درگیر کرد. ناشر برای او زمانی را معلوم کرد که در آن مدت باید این کتاب را تحویل دهد. او بیوقفه کار کرد و به سلامتی خود توجه نشان نداد. اورول به سل مبتلا شده بود و باید به سرای مسلولین منتقل میشد، اما پیوسته به نوشتن ادامه داد.
سرانجام در سیام نوامبر سال ۱۹۴۸ نگارش کتاب تمام شد. در نیمه ماه دسامبر نسخه تایپ شده کتاب به ناشر رسید، در همین زمان اورول به آسایشگاه مسلولین منتقل شد. او در سال ۱۹۴۹ در همان بیمارستان با سونیا برونل ازدواج کرد. سرانجام در هشتم ژوئن سال ۱۹۴۸، رمان ۱۹۸۴ منتشر شد و چند روز بعد در آمریکا از زیر چاپ درآمد و در سطح جهان به عنوان یک شاهکار مطرح شد.
وضعیت سلامتی اورول روز به روز بدتر میشد، هشت مال پس از چاپ ۱۹۸۴ در ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰ او دچار خونریزی شدید ریوی شد و در حالی که بیش از ۴۶ سال سن نداشت، درگذشت. به درخواست خودش، پیکرش را سوزاندند و خاکسترش را در گورستانی گمنام در دهکده ساتن کورتینی نزدیک آکسفورد به خاک سپردند. روی سنگ قبرش اشارهای به نام «جورج اورول» شهرت و آوازه جهانی او نشد.
پیش از خواندن کتاب چه باید بدانیم؟
اگر بین نامیدن کتاب به «نوزده هشتاد و چهار» و «هزارونهصدوهشتادوچهار» مردد هستید باید بگوییم هر دو به کار میروند و صورت اول متداولتر است. ۱۹۸۴ جزو کتابهای پرترجمه است و به بیش از۶۵ زبان زنده ترجمه شده است. این کتاب و همچنین قلعه حیوانات باعث شدند که جورج اورول جایگاهی ارزنده در ادبیات جهان به دست بیاورد.
اورول تا مراحل پایانی نگارش قصد داشت، نام رمانش را «آخرین مرد اروپا» بگذارد. ایده این رمان از زمان جنگهای داخلی اسپانیا به سر اورول افتاد و بنمایه اصلیاش در طی سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ در او شکل گرفت، یعنی زمانی که او و همسرش «ایلین» ریچارد را به فرزندخواندگی پذیرفتند.
جورج اورول این کتاب را برای هشدار دادن به غرب نوشت. در دنیای غرب به تازگی برخی روشنفکران به دفاع از کمونیسم برخاسته بودند اما اورول معنای جنگ سرد و تسلیم شدن را به خوبی درک کرده بود.
برخی منتقدان، کتاب ۱۹۸۴ را داستانی درباره خشونت استالینیستی میدانند ولی بسیاری میگویند که اتفاقات این کتاب در بسیاری از جوامع دیکتاتوری روی میدهد، گویا اورول این کتاب را برای زمانه و جامعه آنها نوشته است.
آخرین نکتهای که پیش از خواندن ۱۹۸۴ باید بدانید این است که چنانچه مستعد افسردگی هستید و یک پروژه مهم در دست انجام دارید، بهتر است خواندن رمان را به وقتی دیگر موکول کنید؛ چون خواندنش برای یکی دو روز افسرده شدن کافی است. اما این بهانهای برای هرگز نخواندن نیست، چرا که اگر ۱۹۸۴ را نخوانید کتابی بینظیر را از دست دادهاید.
با به پایان رساندن این کتاب چه خواهیم یافت؟
در پایان این رمان تخیلی، تلخی و تاریکی شما را فرامیگیرد؛ شخصی که همه آمال، آرزوها و بیم و امیدهایش شما را در طول رمان به دنبال خود کشانده و افکارش مثل کورسوی نور در تاریکی بود، همه آنها را از دست میدهد. بخش پایانی کتاب را بخوانید:
پاهای وینستون در زیر میز بیاختیار حرکت میکردند، از جایش تکان نخورده بود، ولی در فکر داشت میدوید، با جمعیت بیرون همراه بود و از شادی فریادهای کرکننده سر میداد. دوباره به تصویر برادربزرگ نگاه کرد. غولی که جهان را در چنگ داشت! صخرهای که لشکریان آسیا بیهوده خود را به آن میکوبیدند! او میاندیشید که چگونه ده دقیقه پیش، فقط ده دقیقه پیش هنگامی که هنوز نمیدانست اخبار رسیده از جبههها حاکی از پیروزی یا شکست است، قلبش همچنان سرشار از ابهام و احساسات متناقض بود. آه، چیزی بیش از ارتش اوراسیا معدوم شده بود! از اولین روز دستگیریش در وزارت عشق، خیلی چیزها در وجودش تغییر کرده بود، اما هنوز، آخرین، حیاتیترین و شفابخشترین تغییر صورت نگرفته بود.
صفحه سخنگو همچنان درباره اسیران، غنایم جنگی و کشت و کشتار صحبت میکرد، اما همهمه بیرون کمی آرام شده بود. مستخدمها به کارهایشان مشغول شده بودند. یکی از آنها با بطری جین نزدیک شد. وینستون که در رؤیای خود غرق بود؛ به پر شدن گیلاسش توجهی نشان نداد. دیگر نمیدوید و یا از خوشحالی فریاد نمیزد. به وزرات عشق فکر میکرد، همه چیز را فراموش کرده و روحش به پاکی برف شده بود. در دادگاه عمومی و در جایگاه متهم، مشغول اعتراف کردن و نام بردن از افراد مختلف بود. در حالی که یک نگهبان مسلح پشت سرش بود، از راهروهای پوشیده از کاشیهای سفید چنان میگذشت که گویی زیر آفتاب قدم میزند. گلولهای که مدتها انتظارش را میکشید، داشت به مغزش نزدیک میشد.
به آن چهره غولآسا خیره شد. چهل سال طول کشید تا فهمید زیر آن سبیلهای سیاه چه لبخندی پنهان است. چه سوء تفاهم و کجفهمی احمقانهای! چهقدر خودسری و نادانی، که دست رد به سینه پرعطوفت او زدی. دو قطره اشک که بوی جین میداد از چشمهایش به روی بینی فروغلتید. اما چیزی نبود، چه باک، همه چیز رو به راه بود و جنگ به آخر رسیده بود. در مبارزه با خود پیروز شده شده بود. به برادربزرگ عشق میورزید.
بهترین ترجمه کتاب ۱۹۸۴ در ایران کدام است؟
مهدی بهرهمند در سال ۱۳۳۶ این کتاب را ترجمه کرد که به دلیل سانسور نداشتن مورد توجه قرار گرفت. این کتاب سال ۱۳۶۱ توسط چاپ چهر انتشار یافت و سالها به صورت قاچاق با کیفیت پایین و بدون ویراستاری منتشر میشد. ترجمه بهرهمند به صورت رسمی تجدید چاپ نمیشد تا اینکه انتشارات جامی این کتاب را در سال ۱۳۹۵ مجدد منتشر نمود که در مدت کوتاهی به چاپ ششم رسید.
انتشارات مجید این کتاب را با ترجمه حمیدرضا بلوچ منتشر کرد که چاپ دوازدهم آن هم راهی بازار شده است. ترجمه صالح حسینی از انتشارات نیلوفر دیگر ترجمه پرطرفدار است. نشر حکایتی دگر با ترجمه مریم فیروزبخت، نشر آزرمیدخت با ترجمه زهره زندیه، نشر شورآفرین با ترجمه سیروس نورآبادی و محسن موحدیزاد، کارگاه فیلم و گرافیک سپاس با ترجمه وحید کیان، نشر یاران با ترجمه خدیجه خدایی و نشر ناژ با ترجمه محمدرضا قلیچ خانی از دیگر انتشارات و مترجمان کتاب ۱۹۸۴ هستند.
برای انتخاب ترجمه دلخواه اگر با کلمات عربی و واژههای دشوار مشکلی ندارید، ترجمه صالح حسینی را انتخاب کنید. استفاده از کلمات عربی، نوعی قلمبهنویسی و فعلهای سنگین در ترجمه حسینی مشاهده میشود که شاید دلیل آن تلاش مترجم برای نزدیک شدن به زبان فخیم اورول بوده است.
چنانچه دنبال ترجمه روان و سادهتر میگردید، ترجمه مهدی بهرهمند و در مرحله بعد ترجمه حمیدرضا بلوچ را پیشنهاد میکنیم.
اگر تجربه خواندن ۱۹۸۴ را دارید، نظرتان را راجع به این رمان با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید.
سعید
سلام خسته نباشید.
من خارج از ایران هستم و چندین وقته به شدت دنبال خوندن کتاب ولی چون کسی ندارم توی ایران نتونستم دان کنم کتاب رو.
ادمین عزیز چکار کنم؟
حایی که حداقل مطالعه انلاین رو داشته باشه سراغ ندارید؟
با تشکر
اکرم ادیبی
شما می توانید این کتاب را از اپلیکیشن فیدیبو تهیه کنید. همچنین می توانید پادکست آن را از “سایت نوار” دانلود کرده و به آن گوش کنید.
حسن
سلام آیا ترجمه بهره مند که در حال حاضر در کتابفرو شی ها موجود است ترجمه بدون سانسور است؟ تشکر
اکرم ادیبی
با سلام. ترجمه اولیه و غیررسمی مهدی بهرهمند بدون سانسور بوده ولی ترجمهای که در سالهای اخیر منتشر شده، سانسورشده است.
ابوالفضل
بسیار کتاب جذابی است و شک نکنید که ذهن شما را درگیر خواهد کرد. البته خیلی ها پیشنهاد می کنند که قبل از این کتاب، مزرعه حیوانات جناب اورول را هم مطالعه کنید.
ممنونم بابت قلم زیباتون.