ستاره | سرویس روانشناسی – ضمیر ناخود آگاه چیست؟ امروزه ضمیر ناخودآگاه یک اصطلاح رایج است، اما از نظر فروید ضمیر ناخودآگاه چیزی کاملا ویژه بود. او کاشف ناخودآگاه نبود اما اولین کسی بود که به طور نظامند ناهوشیار را مورد بررسی قرار داد و سعی کرد تاثیر آن بر روی رفتار بهنجار یا نابهنجار و بیماری های روانی را نشان دهد. اما ضمیر ناخودآگاه چیست؟
ضمیر ناخودآگاه چیست؟
در نظریه روانکاوی فروید درباره شخصیت، ضمیر ناخودآگاه مخزن احساسات، افکار، تمایلات و خاطراتی است که خارج از آگاهی انسان است. اکثر محتویات ناخودآگاه غیر قابل قبول یا ناخوشایند هستند، مانند احساس درد، اضطراب یا تعارض. بر طبق نظر فروید، ناخودآگاه بر رفتار و تجربه ما تأثیر میگذارد، حتی اگر از این تاثیرات اساسی آگاه نباشیم. به عبارت دیگر ضمیر ناخودآگاه فرایندهای فکری است که برای بخش خودآگاه انسان قابل دسترسی نیست اما افکار، احساسات و رفتار فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.
ناخودآگاه، زیر سطح آگاهی
ذهن را اغلب به یک کوه یخ تشبیه میکنند. آنچه در بالای آب و قابل مشاهده است، هوشیاری و خودآگاه انسان است، و بخش بزرگتر و همه آنچه که در زیر آب قرار گرفته نشان دهنده ناخودآگاه است. چیزهایی که آگاهی آگاهانه ما را نشان میدهند، “نوک کوه یخ” هستند و بقیه اطلاعاتی که خارج از آگاهی ما هستند زیر سطح آب قرار دارند. در حالی که این اطلاعات ممکن است به صورت آگاهانه در دسترس نباشد، هنوز هم بر روی جریان آب تاثیر میگذارد.
فروید ذهن را دارای یک ساختار سه مرتبه ای شامل ذهن هشیار، نیمه هشیار، و ذهن ناهشیار (همان ضمیر ناخودآگاه) میدانست که در آن ذهن نیمه هوشیار زیر سطح ذهن هوشیار و ذهن ناهوشیار زیر سطح نیمه هوشیار قرار دارد. میتوان گفت نیمه هوشیار همان بخشی از کوه یخ است که گاهی در اثر امواج به سطح آب میآید و به آسانی میتواند به آگاهی تبدیل شود؛ برخلاف ناخودآگاه.
از نظر فروید ضمیر ناخودآگاه زمینه اصلی رفتار انسان و مهمترین بخش ذهن است و احساسات و تصمیمات ما به شدت از تجربیات گذشته که به ناخودآگاه رانده شدهاند تاثیر میپذیرند. او اعتقاد داشت که ما بسیاری از احساسات، تمایلات و تجربیات خود را سرکوب کرده و به بیرون از آگاهی خود به ضمیر ناخودآگاه میرانیم، چرا که ترسناک و تهدید کننده هستند؛ اما گاهی اوقات این گرایشات و تمایلات پنهان، خود را از طریق رویاها و لغزشهای زبانی نشان میدهند.
چگونه اطلاعات ناخودآگاه به آگاهی میرسند؟
فروید معتقد بود که میتوان این احساسات ناخودآگاه را با استفاده از تکنیکی به نام “تداعی آزاد” به خودآگاه آورد. او از بیماران خود می خواست در حالت آرامش و ریلکس قرار گرفته و هر چیزی که به ذهنشان میآید را بدون در نظر گرفتن این که ممکن است بی اهمیت، بی معنی یا شرم آور باشد، به زبان بیاورند. او معتقد بود که میتواند محتویات ذهن ناخودآگاه را با ترسیم این جریانات فکری کشف کرده و به جایی برسد که خواستههای سرکوب شده و خاطرات دردناک دوران کودکی وجود دارد.
ناخودآگاه پویا
فروید یک ناخودآگاه پویا را معرفی میکند که از ایدههایی ناشی از هوشیاری واپس رانده شده، ساخته شده است. یکی از ویژگیهای کلیدی نظریه فروید این است که این ایدهها میتوانند هم زمان هم ناخودآگاه و هم فعال باشند. در واقع از نظر او سرکوب کردن تمایلات تهدید کننده شدت آنها را کاهش نمیدهد و در عوض آنها به سائقهای زیستی برای ارضای نیازهای فرد تبدیل میشوند.
از نظر فروید تمام رفتارها باانگيزه هستند و هدف رفتار، ارضاى نيازهاى بدن است كه مبناى زيستى دارند. وقتی انسان نیازی احساس میکند نوعى حالت اضطرارى روانشناختى به وجود مىآيد به نام سائق که به سيستم هشدار مىدهد بايد دست به اقدام بزند. و این رفتار برانگيخته تا زمانى كه سائق يا ميل ارضا شود، ادامه مىيابد.
در واقع قدرت ضمیر ناخودآگاه به همین سائقهای زیستی باز میگردد. علیرغم اینکه ما از آنها بی اطلاع هستیم، آنها همچنان خود را ابراز کرده و بر زندگی ما تأثیر میگذارند و ما مدام در تلاش مستمر برای سرکوب آنها و دور از دست نگه داشتن آنها هستیم.
ویژگیهای ضمیر ناخودآگاه چیست؟
فروید قصد داشت نشان دهد که ناخودآگاه، فقط یک آشفتگی غیرمنطقی نیست. او یک سیستم پیچیده و بسیار سازمان یافته را توصیف کرد که طبق قوانین عمل میکند. او تعدادی از ویژگیهای غیرمعمول و اختصاصی برای ناخودآگاه شناسایی کرد که عبارتند از:
- ناخودآگاه اجازه میدهد تا ایدههای متناقض کنار هم قرار بگیرند.
- محتوای آن، مانند محتوای خودآگاه قطعی نیست.
- ایدههای ناخودآگاه طبق زمان بندی مرتب نشدهاند.
در ناخودآگاه، یک ایده میتواند انرژی سائق ایدههای مختلف را از طریق فرایند تراکم جذب کند یا میتواند انرژی خود را با فرایند جابجایی بر روی یک ایده مرتبط و کمتر تهدید کننده جا به جا کند. فروید این مکانیسمهای تراکم و جابجایی را فرآیندهای اولیه نامید که در مقابل فرآیندهای متداول ثانویه خودآگاه قرار میگیرند. این فرایندها سائقهای برانگیزاننده ناهوشیار را فعال کرده تا تحریف و درهم ریختگی را تحمل کند و راه حلهایی را پیدا کند که ظاهرا هیچ ارتباط مشخصی با ایدهها و تمایلات سرکوب نشده ندارند. مثل زمانی که سائق جنسی منجر به خلق آثار هنری شود.
در واقع انسان طیفی از مکانیسمهای دفاعی مانند سرکوب و جابجایی را ایجاد کرده تا از پذیرش انگیزهها و احساسات ناخودآگاهش اجتناب کند. چرا که ضمیرناخودآگاه، حاوی غرایز بیولوژیکی ما (مرگ و زندگی) برای رفع نیازهای اولیه سکس و خشم هستند که برای خودآگاه منطقی و قابل قبول به نظر نمیرسند.
یک روش درمانی
همانطور که اشاره شد فروید تصور میکرد با روش تداعی آزاد، میتواند فرد را تقریبا به فرآیندهای اولیه نزدیک کند. او با این روش به دنبال رد پای مکانیسمهای جابجایی و فشاری بود که منجر به شکلگیری چیزهایی مانند رویاها، لغزشهای زبان و از همه مهمتر ، علائم بیماری روانی میشوند. در واقع هدف تحلیل روانی برملا کردن مکانیسمهای دفاعی و خودآگاه کردن ناخودآگاه است و وظیفه روانکاو همکاری با بیمار برای یافتن این معانیِ نهفته است.
نظر یونگ در مورد ضمیر ناخودآگاه چیست؟
يونگ بر خلاف فروید بیشتر به جنبههای معنوی تجارب انسان و بخش اسرارآمیز ضمیر ناخودآگاه علاقمند بود. او مفهوم ناهوشیار جمعی را مطرح کرد که در میان همه آدمیان مشترک است. در واقع او علاوه بر ناخودآگاهی که فروید مطرح کرد به وجود لایه عمیقتری در ذهن ناخودآگاه معتقد بود که از گذشتگان به انسان منتقل شده است. مبنای نظریه یونگ باورها، نمادها و اسطورههای مذهبی و فرهنگی بود که با بازگشت به گذشته میتوان وجوه مشترک بسیاری در آنها در میان همه انسانها یافت.
کارل گوستاو یونگ و زیگموند فروید
روانشناسی امروز از ضمیر ناخودگاه چه میگوید؟
در ابتدا روانشناسی به خصوص رفتارگریان چندان تمایلی به پذیرش ضمیرناخودآگاه انسان و کاربردهای آن نداشتند چرا که توصیف عینی و علمی آن غیر ممکن به نظر میرسید اما امروزه فاصله روان تحلیلی و روانشناسی کمتر شده است. به عنوان مثال فرایندهای ناخودآگاه مانند “حافظه روندی” (در روانشناسی شناختی) و “پردازش ضمنی” (در روانشناسی اجتماعی) به عنوان یافتههای تجربی نشان داده شدهاند. همچنین نوروسایکولوژی جدید، با مفاهیمی مانند “ادراک زیرآستانهای” و “پردازش پیش هوشیار” تائید کردهاست که بسیاری از جنبههای ذهن که برای بقاء ضروری است، خارج از حیطه آگاهی روی میدهد.
از طرف دیگر تحقیقات جدید نشان داده است که کارکرد ضمیر ناخودآگاه از آنچه فروید بدان اشاره کرده بیشتر است. در واقع ذهن انسان بسیاری از پردازشهای پیچیده و سطح بالا را به ناخودآگاه ارتباط میدهد تا کارآمدتر عمل کرده و در صرف انرژی صرفه جویی کند. به عبارت دیگر در برخی مواقع ذهن نه به خاطر فرار از اضطراب بلکه تنها برای کارآمدی برخی پردازش اطلاعات را به ناخودگاه میبرد (مانند تشخیص سریع چهرهها یا رانندگی کردن بعد از مدتی بدون پردازش آگاهانه اطلاعات).
در نهایت اینکه ضمیر ناخودآگاه بیشتر از آنچه مردم تصور می کنند، کنترل رفتار ما را به دست دارد.
برگرفته از: khodbavar ، verywellmind ، freud
شیطانک خوب
من بر این باورم که خداوند متعال در برترین حالت و نظم آفرینش ملکوتی کیهانی یعنی در نظام احسن آفرینش مبداء هرکدام از افراد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن ( به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی ) بطور مطلقا همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام از آنان را در برترین سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی آفریده و به آنان حیات یا زندگی جاودانه اهداء نموده است و آنهم با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف.
لوسی
سلام، خدمت اساتید محترم یک سوال کودکانه دارم و آن اینکه : آن چه چیزی است که در وجود انسان و از پشت دریچه های حواس پنجگانه محیط اطراف را نظاره می کند ؟ از طریق چشم تصاویر و از طریق گوش صدا ها و از طریق بینی بوها و از طریق ذائقه مزه ها و از طریق پوست لمسیات را دریافت می کند و آنها را باهم ترکیب می کند و بخشی از آنها آگاهانه در خاطره ثبت و ضبط می کند و به آنها می اندیشد و الا آخر.
آیا آن چیز روح می باشد یا روان یا جان و یا من یا خود یا نفس مجرد ؟
یا هیچ کدام از این ها نیستند بلکه فعالیت قوای ادراکی