ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – انشا زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد: زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد از ضرب المثلهای فارسی و ایرانی است که به انواع مختلف میتوانید آن را بازنویسی کنید و انشا بنویسید. برای مثل نویسی زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد یا گسترش این ضرب المثل، میتوان از نوشتن انشا، داستان یا حکایت استفاده کرد.
ما در ادامه مطلب یک انشا با موضوع زبان سرخ سر سبز را بر باد میدهد، نوشتهایم. در پایان نیز حکایتی کوتاه درباره زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد با زبان ساده امروزی آمده است. آنها را بخوانید، ایده گرفته و خودتان انشا و داستانهای زیبایی بنویسید.
انشا کوتاه درباره زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
در زمانهای قدیم در گوشهای از این دنیا شهری با آدمهای مختلف وجود داشت که در میان آنها پسرکی بازیگوش و سر به هوا بود که با حاضر جوابی و بیاحترامی به بزرگترها دل خیلی از آنها را رنجانده بود و بزرگان شهر از دست این پسرک زبان دراز عصبانی و خسته شده بودند.
در یکی از این روزها، پادشاه برای سرکشی به شهر و مردمان خود از قصر خارج شده و وارد شهر شد. در شهر همه مردم به کاری مشغول بودند و اوضاع بر وفق مراد ایشان پیش میرفت. در این میان یک دفعه پسرک بازیگوش را دید که از کنار هر آدمی که رد میشد او را به تمسخر میگرفت و به او میخندید.
پادشاه از دور نظارهگر رفتار زشت این پسرک بود، تا اینکه پسرک به نزدیکی پادشاه رسید و با بیادبی و تمسخر با پادشاه رفتار کرد.
پادشاه که دیگر بسیار از برخورد پسرک عصبانی شده بود به سربازان خود دستور داد تا او را دستگیر کرده و به زندان ببرند. اما دوباره پسرک فریاد زد و با صدای بلند به پادشاه و سربازان توهین و ناسزا گفت. پادشاه که چنین دید صبرش تمام شد و دستور داد تا سر از بدن این جوان بد زبان جدا کنند تا عاقبت چنین فرد بد سخن به همه مردم شهرشان داده شود و این چنین بود که زبان سرخ سر سبز را بر باد داد.
برای باز آفرینی ضرب المثل زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد میتوانید حکایتی با این مضمون را به زبان ساده امروزی برگردانید. در ادامه این حکایت را با هم میخوانیم.
بازافرینی زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد
گویند روزی مردی پارچهباف بود و در این کار بسیار خبره و ماهر بود. روزی از روزها مرد تمام وقت خود را صرف بافندگی پارچه زرین بافی کرد تا اینکه بعد از تلاش و زحمت زیاد توانست آن پارچه را ببافد. پس از تمام کردن پارچه از جایش بلند شد و پارچه را کادو کرد و به راه افتاد. در راه مشتریان زیادی برای لباسی که بافته بود پیدا شد اما او میگفت که پیشکش سلطان است و به هیچ عنوان حاضر به فروش آن نیست.
پشت در بود که سربازان به او گیر دادند که آن چیست در دستت است و تو اجازه نداری وارد شوی و… تا اینکه وزیر که به صورت تصادفی از آن جا میگذشت دستور داد اجازه ورود آن فرد را بدهند. مرد پس از تشکر زیاد از وزیر و با کمک وی توانست وارد قصر شده و کادوی خویش را به سلطان پیشکش کند.
سلطان کادو را که باز کرد بسیار از پارچه زرینه بافی شده خوشش آمد و تشکر کرد. همانجا بود که درباریان یک به یک نظر دادند که سلطان آن لباس را برای چه وقتی بپوشد.
سلطان گفت: خودت بگو برای کی این لباس را بپوشم؟ مرد که بد زبان بود و نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد گفت: به نظر من این را بردارید هنگامی که به رحمت خدا رفتید آن را روی قبر شما بیاندازند.
سلطان عصبانی شد و گفت: تو چگونه برای من آرزوی مرگ میکنی؟ و دستور داد سر مرد را ببرند. پس مرد را اعدام کردند و از آن هنگام است که میگویند: زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد.
سخنی با شما
نظر شما درباره انشاهایی که خواندید چیست؟ کدام را بیشتر دوست داشتید؟ اگر شما دبیر نگارش بودید، به هر کدام از این انشاها چه نمرهای میدادید؟ در صورت تمایل شما نیز انشاهایتان را از طریق ارسال نظر برای ما و مخاطبان ستاره بفرستید تا زیباترین آن ها با نام خودتان منتشر شود. شما میتوانید گسترش ضرب المثل از این گوش میگیرد و از آن گوش در میکند و یک داستان و ۲ انشا در مورد کوه به کوه نمیرسد ولی آدم به آدم میرسد را نیز در ستاره بخوانید.
انشا در مورد مرگ به زبان طنز را نیز در ستاره می توانید بخوانید.
زهرا
خوب بود
بدون نام
مقدمه نداشت
آیدا
نظری ندارم
Merissn
عالی بود ❤
ناشناس
خیلی خیلی مخره بود ماگفتیم باز آفرینی نه که انشا
بدون نام
اقا این کلا دوتا انشاست مابنویسیم واسه معلم انشامون ضایه میشه یه چند تا بیشتر بزارین
ممنون
ابراهیم
بد نبود خوب بود
بدون نام
انشای خوبی است و حتی عالی هم میتوان گفت
اولی19
دومی20
بدون نام
معلممون شک میکنع که
مدیر سایت
مخاطب عزیز انشاهای ارائه شده در سایت صرفا برای ایده است و تکلیف خود را باید خودتان انجام دهید.
فاطیما
لطفا در اخر یه جمع بندی کلی بگید
negar
هی بدک نبود ولی میشه به عنوان انشا حساب اوردش
بهار
خیلی خشن بود
هر شخصی نباید بداند
عالی بود ولی معلم ها می فهمن
مبینا
خیلی زیاد مشکوک بود معلمان خیلی سریع می فهمن
بدون نام
بدک نبود
Hamon sebty
فرجام هاش خیلی نامناسب
اولی۱۷
دومی۱۵
سلام مهدی فاطمه عج
ببخشید یه چند تا انشای مذهبی دارم بفرستم
بازم ببخشید
مدیر سایت
در بخش نظرات انشاهای خود را برای ما بفرستید
فاطمه
به نظرم انتقادات رو بهتره بررسی کنین نباید کاربران پاسخ بدن
فاطمه
خوب بود من به نظرم باید یک کوچولو درمورد کاربرد و مفهوم بیشتر صحبت کرد همچنین راهنمائی کنین که چطور میشه انشای خودرا فرستاد
مدیر سایت
کاربر عزیز؛ انشای زیبای خود را از طریق همین بخش نظرات برای ما بفرستید.
بدون نام
ziad khod ndod
امیر حسین رضایی
خیلی خوب بود. خیلی عالللللللللللللِلی بود.
فاطمه
فکر کنم دیگه جا واسه (ی)عالی نبود درسته