ستاره | سرویس چهره ها – مهاتما گاندی در ۲ اکتبر ۱۸۶۹ (۱۰ مهر ۱۲۴۸) در یک خانواده هندو در گجرات هند متولد گردید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد میکرد و از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خو گرفت و به گیاهخواری، روزهداری برای خودسازی و خالص نمودن خویش و زندگی توأم با گذشت اعضای فرق و مذاهب مختلف کوشش ورزید. خانواده او از طبقه «وایشا» یا تجار هندی بودند. در هند، لقب “پدر ملت” به وی داده شده است.
تصویر گاندی در جوانی
ماهاتما جزء جامعه پیشهوران بود. مادر او زنی بیسواد بود اما اخلاص و عقاید پاکش اثری قوی روی ماهاتما داشت. در جوانی او یک دانشآموز خوب بود اما این جوان خجالتی هیچ نشانی از رهبریت نداشت. با مرگ پدرش، ماهاتما به انگلستان سفر کرد تا در زمینه قانون مدرک کسب کند. او با جامعه گیاهخواران آشنا شد و از او درخواست کردند تا کتاب هندو باگاواد گیتا را برایشان ترجمه کند. این کتاب ادبیات حماسی، حسی از افتخار به نوشتههای هندی که گیتا همانند مروارید آن بود را در گاندی ایجاد کرد.
در حدود این زمان، او همچنین کتاب مقدس انجیل را نیز مطالعه کرد و آموزههای عیسی مسیح در وی اثرات ژرفی گذاشت، خصوصاً تاکید بر فروتنی و بخشش. او در سراسر عمرش طرفدار انجیل و باگاواد گیتا بود، اگرچه نسبت به جنبههایی از هر دو این مذاهب دیدی انتقادی داشت.
ازدواج
گاندی در ماه می ۱۸۸۳ در حالیکه ۱۳ سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج کرد؛ والدینش هر دو آنها را اداره میکردند. در آن زمان در لندن پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را میگذراند، چرا که برای مادرش سوگند یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید.
تلاش برای استقلال
گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در رژهٔ نمک از ۱۲ مارس تا ۶ آوریل ۱۹۳۰ به همراه چند صد هزار نفر هندی ۴۰۰ کیلومتر از احمدآباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بیاعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندیها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتاً انگلیسیها مجبور به مذاکره شدند. هندیها با کمک روح بزرگ (ماهاتما) در سال ۱۹۴۷ توانستند استقلال کشورشان را به دست آورند.
گاندی اعلام کرد که مهمترین نبرد او تلاشی بود که برای شکست شیاطین درونی ترسها و ناامنیهای خود به عمل آوردهاست. گاندی خلاصهای از اعتقادات خویش را درقالب «خداوند حقیقت است» مطرح نمود و بعدها دیدگاههای خویش را اصلاح کرد و بیان داشت که «حقیقت خداوند است». او فلسفه وجودی دین را در حقیقت و عشق و رمز موفقیت را در زدودن رفتارهای نادرست در هر دین و آیین میبیند و بر این نکته تأکید دارد که با محبت و عدم خشونت باید در پی اصلاح اجتماعی بود.
گاندی در اجرای اصول مورد نظر خود هرگز از مسیر منطق خارج نشد. در سال ۱۹۴۰ که حمله آلمان نازی به جزایر بریتانیایی اجتناب ناپذیر به نظر میرسید.
گاندی خطاب به مردم بریتانیا پیامی تحت عنوان عدم خشونت در جنگ و صلح چنین گفت: «دوست دارم اسلحه را زمین بگذارید چرا که کمکی برای حفظ جان و انسانیت شما نمیکند. با سلاح برداشتن و وارد جنگ شدن هیتلر و موسولینیها را دعوت میکنید تا وارد کشور شما شوند و داشتههایتان را به یغما ببرند. اگر این آقایان محترم تصمیم بگیرند کشورتان را اشغال نمایند آنها را پس میزنید. اگر شما را در بیطرفی خود رها نکردند آنگاه زن و مرد و کودک از خاک خود دفاع خواهید کرد و اجازه نخواهید داد به اهداف خود برسند.»
گاندی یک هندو بود و تمام عمر بر این آیین استوار ماند و بسیاری از اصول خویش را از هندو اقتباس نمود. به عنوان یک هندوی عامی معتقد بود همه ادیان برابرند و در برابر تلاشهایی که برای تغییر دین وی به عمل آمد مقاومت نشان داد. گاندی معتقد بود که اساس و شالوده هر دین را حقیقت و عشق تشکیل میدهد (محبت، عدم خشونت یا همان ترکیب حکم طلایی) او هرگونه تعصب کور و گم بودن رفتارهای نادرست در هر دین و آیینی را زیر سوال میبرد و به طرز خستگی ناپذیری در پی اصلاح اجتماعی برمیآمد.
شیوه زندگی گاندی
گاندی در دوران کودکی گوشت خوردن را تجربه کرد. چرا که اولاً فردی کنجکاو بود و ثانیاً دوست صمیمی وی شیخ مهتاب او را به خوردن گوشت ترغیب میکرد. ایده گیاهخواری و نخوردن گوشت ریشههای عمیقی در آداب و سنن هندوها و جائینها درهند و سرزمین مادری هند یعنی گجرات دارد به طوریکه بسیاری از هندوها گوشت نمیخوردند و خامخوار بودند و خانواده گاندی هم مستثنی نبود.
گاندی پیش از رفتن به لندن برای ادامه تحصیل به مادرش، پوتلی بایی، و عمویش، بچارجی سوامی، قول داد که در لندن لب به گوشت نزند الکل مصرف نکند و درگیر بی بند و باری جنسی نشود. او به امساک خویش پایبند ماند و به جای تلاش برای تعیین نوع خوراک به ارائه فلسفهای همت گماشت که در طول زندگی آن را مبنای امور خود قرار دهد. وقتی به سن میانسالی رسید یک خامخوار تمام عیار بود. وی مقالهای در این مورد نوشت که بخشهایی از آن در نشریه انجمن خامخواران لندن بنام گیاهخواری منتشر شد.
ساده زیستی
گاندی مجدانه براین باور پافشاری میکرد که فردی که به جامعه خدمت میکند باید زندگی سادهای داشته باشد واین ساده زیستی را در آیین برهمایی جاری میانگاشت. او با رد زندگی به شیوه غربی روند ساده زیستی را در آفریقای جنوبی در پیش گرفت واز آن به عنوان تلاش برای رسیدن به نقطه صفر یاد میکرد و بدین ترتیب هم در هزینههای غیر ضروری صرفهجویی مینمود و هم ساده زیستی را دنبال مینمود. او حتی لباسهایش را خودش میشست. در یک مورد او هدایایی را که به خاطر خدماتش به جامعه به وی اهدا شده بود، باز پس داد.
گاندی در هر هفته یک روز را روزه سکوت سپری میکرد. وی امتناع از حرف زدن را مایه آرامش درونی میانگاشت. این آموزه را هم از آیین برهما واصل موناشافتی یعنی سکوت و آرامش داشت. در این ایام سکوت با نوشتن بر روی کاغذ با دیگران ارتباط برقرار میساخت. گاندی از سن ۳۷ سالگی به مدت سه سال و نیم از خواندن روزنامهها خودداری نمود و اظهار میداشت وضعیت نابهنجار جهان وامور جهانی آرامش درونی او را به هم میریزد. او در بازگشت به هند و اشتغال به شغل حقوقی از پوشش غربی دست برداشت اگر چه نشان از ثروت و موفقیت داشت. او لباسی بر تن کرد که مورد قبول فقیرترین افراد در هند بود و از پارچه تولیدی داخل موسوم به خادی استفاده مینمود.
ترور
گاندی چندین بار هدف سو قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود. در ۹ بهمن ۱۳۲۶ توسط ناتورام قادسی با شلیک سه گلوله به قفسه سینه وی را، که در سن هفتاد و نه سالگی و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، از پای درآورد.
خبر مرگ گاندی دنیا را متعجب و متأثر کرد، آسیاییها مرگ کسی را که منادی استقلال آسیا بود باور نمیکردند. در لندن تمام شخصیتهای بریتانیا پیامهای تسلیتی روانه هند کردند. حتی چرچیل، دشمن دیرین گاندی هم پیامی به هند فرستاد. پاپ پیوس دوازدهم در تجلیل از گاندی اعلام کرد او «پیامبر صلح، و دوست مسیحیت» بودهاست. هری ترومن رئیس جمهور ایالات متحده در سخنانی گفت: «همه دنیا در عزای هند شریک است.» و نخست وزیر فرانسه ژرژ بیدو بیان کرد که «همه کسانی که به برادری انسان معتقدند، در مرگ گاندی عزادارند.»
خیابان گاندی در تهران به افتخار مهاتما گاندی نامگذاری شده است.
سمانه
چند تاسوال دارم لطفا جواب بدید. قاتل و اعدام کردن؟
هندی ها الان هم گوشت گاو نمیخورن؟ تو هند قصابی نیست؟ اگه هست یواشکی میرن میخرن؟
اینکه گاندی گفته همه دین ها برابرن یعنی اسلام کاملترن دین و با دین هندو که بعضیاشون هر کار کثیفی مثل نگاه به بدن زن رقص با زن و زنا میکنند یکی دونسته؟ اسلام وشیعه رو قبول نداشته؟
ناشناس
چرا تالیفات گاندی چیزی نذاشتین؟