ستاره | سرویس هنر – به دلایل مختلفی غم و اندوه را در زندگی خود تجربه میکنیم. گاهی اوقات بر اثر از دست دادن یکی از عزیزان و گاهی با تجربه یک شکست عشقی، سوگواری قلبی بر ما مستولی شده و قادر به رهایی از دست غم نیستیم. در این زمان بسیاری از ما تمایل داریم تا با به اشتراک گذاشتن یک متن غمگین یا پیام حاوی اندوه، احساسات قلبی خود را نشان دهیم. در اینجا به تعدادی از تاثیرگذارترین پیامهای اندوهگین میپردازیم که میتوانند بیشترین اثربخشی را داشته باشند. شما میتوانید متن غمگین انگلیسی کوتاه را نیز در ستاره بخوانید.
متن غمگین کوتاه و عاشقانه
کاش میتوانستم یک بار دیگر رو به غروب ایستاده و از اعماق دلتنگیهایم به آن سوی خیال، پلی از اندوه ترسیم کنم.
…℘…℘…℘…
تلخی سرنوشت من، به سیاهی گیسوان تو میماند که برای همیشه از دیدن آنها محروم شدهام.
…℘…℘…℘…
وقتی به پرندهها مینگرم که چه سرگردان در آسمان پرواز میکنند، بیاختیار یاد سرگردانی دلم میافتم که به هر جا پرکشید، بیثمر به خانه بازگشت.
…℘…℘…℘…
گفته بودی فرداهای ما را خواهی ساخت، اما چه ساده رفتی و امروز و فردای من را در ماتم و اندوه رها کردی.
…℘…℘…℘…
متن sad but true
اینجا دیگر خانه نیست، به ماتمکدهای میماند که از در و دیوارهایش اندوه چکیده و قلبش سخت در حال خونریزی است.
…℘…℘…℘…
دلسرد شدهام، نه به خاطر رفتن تو … بلکه به خاطر جشنی که از باب آمدنت در قلبم برگزار کرده بودم … دلسرد لحظه لحظههای آن هستم.
…℘…℘…℘…
میدانم این روزهای تلخ سپری میشوند، اما نمیدانم چطور باید به سلولهای بدنم یاد بدهم که از اندوه چسبیده به خود، جدا شوند. من دیگر به اندوه خوی گرفتهام و گریزی از آن برایم نیست.
…℘…℘…℘…
نه رسیدن به تو برای من میسر است و نه توان کنار آمدن با اندوهم را دارم. جایی میان درد و غصه رها شده و سرگردان هستم.
…℘…℘…℘…
به هر جایی میروم تصویر تو پیشتر آن جا نشسته است. چطور میتوانم در این دنیای پر از تو، بدون تو زندگی کردن را تمرین کنم؟
…℘…℘…℘…
شبهای تنهایی هرگز به اتمام نمیرسند، از زمانی که تو رفتهای، امید هم از اینجا پرکشید و رفت.
…℘…℘…℘…
من لبریز از احساس تنهایی شدهام و از اندوه خویش به اوج هر آن چه از دست دادن است، دست یافتم.
…℘…℘…℘…
آن قدر از این زندگی بیزارم، که دلم میخواهد ساعت در همین لحظه بازایستاده و جهان متوقف شود.
…℘…℘…℘…
پیش از این گاهی دلم سر شوق میآمد، اما اکنون تنها شوقی که در آن جاری میشود، شوق گریه کردن است.
…℘…℘…℘…
اشک نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشت، وگرنه چطور این سیلاب اندوه را از وجودم بیرون میراندم؟
…℘…℘…℘…
متن غمگین سنگین
از روزی که تو رفتی، جهان من ایستاده است و در هیاهوی پیشین آن ردپایی از تپش های تند عاشقانه که پیشتر می شناختم نیست.
…℘…℘…℘…
من به بارانی بودن دنیایم عادت دارم، تو بدان که در این رگبار نقش بزرگی داشتهای.
…℘…℘…℘…
لبخند میزنم، اما…
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است. کارم از گریه گذشته است، به آن میخندم.
متن غمگین مرگ خودم
مرگ از زندگی شیرینتر است، وقتی به این اندازه طعم آن تلخ باشد.
…℘…℘…℘…
جدایی و غربت چیزی نیست که هرگز به آن عادت کنیم، مرگ روزمرگیها، هر روز آزاردهندگی بیشتری به خود میگیرد.
…℘…℘…℘…
کاش می توانستم بمیرم که تنها یک لحظه زندگی کنم. شاید زندگی در همان لحظه مرگ جای داشته باشد.
…℘…℘…℘…
قلب من از رفتن تو فلج شده است، این نتیجه تمام آن لحظاتی است که با بودن تو به اوج رسیده بود.
…℘…℘…℘…
بی پناهی یعنی زیر آوار کسی ویران شوی که بنا بود خود تکیهگاهت باشد.
…℘…℘…℘…
خیال میکردم زندگی از این پس روی شیرین خود را به من نشان میدهد، نمیدانستم خنجرهای تیز اندوه همین حوالی در انتظارم نشستهاند.
…℘…℘…℘…
غم در سراسر دیوارهای دلم لانه کرده و هیچ جایی را روشن و سفید باقی نگذاشته است. گویی آشیانه خود را یافته و هرگز از اینجا دیگر بیرون نخواهد شد.
…℘…℘…℘…
خیره ماندهام به راهی که از آن رفتی، میدانم دیگر هیچ سواری از این جاده پیش نمیآید و تنها چشمان من است که از سر پیری و ناتوانی در آن سرابهای پی در پی میبیند.
…℘…℘…℘…
این چوب خشکیدهای که بر آن آرمیدهام، شاید شبیه به تختخوابی باشد که خیال میکردیم، اما اکنون برای من تنها نقش تابوتی مشتاق به در آغوش کشیدن جسد خود را بازی میکند.
…℘…℘…℘…
بگذار دردهایم دیواری آجری باشند که دور تا دور وجودم را گرفته و بالا و بالاتر میروند. تا جایی که دیگر امکان رهایی و بیرون آمدن از آن وجود نداشته باشد.
…℘…℘…℘…
متن غمگین کوتاه برای استوری
اگر روزگار میخواست می توانست سرنوشت من را به شکل دیگری رقم بزند، اما بازی عجیبیست که با من و دل راه انداخته است.
…℘…℘…℘…
سنگ هم اگر بود پس از این همه اندوه جایی ترک میخورد، اما گویی خداوند من را برای صبوری غم ساخته است.
…℘…℘…℘…
خداحافظی تلخی بود، اما تک تک لحظات پس از آن بارها و بارها تلخی بیشتری را با خود گره زده و همراه داشتند.
…℘…℘…℘…
دلم شکسته است و درد و اندوهم را هیچ کس نمیداند. این لحظات داغ و ناگوار را روی کاغذ میآورم، شاید کاغذ کمی با بیشتر با دلم راه بیاید.
…℘…℘…℘…
چرا خداوند اجازه میدهد بشر تا این اندازه به نوع خود وابسته باشد، وقتی پیشتر رسم بیوفایی را آموخته است؟
…℘…℘…℘…
تمام شدهام، نمیبینی؟ این چیزی که خش خش کرده و روی برگهای خشکیده راه میرود، تنها جسم من است و هیچ نشانی از منه من در آن نیست.
…℘…℘…℘…
تو مرا ویران کرده و به شکل امروزیام درآوردهای، اما باکی نیست؛ تندیس تو را هر آن قدر هم که زشت و ویرانه باشد، هنوز دوست دارم.
…℘…℘…℘…
میدانم یک قدم جلوتر، اندوه به شکلی بدمنظر و زشت به انتظارم ایستاده است، اما راهی برای بازگشت به عقب ندارم و باید همین راه معیوب و سراسر بیچارگی را پیش بروم.
…℘…℘…℘…
با از دست دادن تو، دیگر هیچ چیز شیرین نیست، جان شیرینم. زندگی شبیه به جهنمی شده است که هر آن قدر هم در آن با شجاعت پیش بروم، از گلستان خبری نخواهد بود. تمام گلها با تو رفتند و بیابانی برای من باقی ماند.
…℘…℘…℘…
میتوانستم شادترین شادهای جهان باشم، اما رفتن تو مرا غمگینترین غمگینهای دنیا ساخت.
…℘…℘…℘…
شاید کسی نداند، اما وقتی قلب زنی از عشق خالی شود، جای آن را اندوه، کینه و نفرت خواهد گرفت.
…℘…℘…℘…
گفتنی نیست، اما بدون تو کماکان در من نفسی میرود و میآید، هنوز قلبم در سینه میتپد، اما جانی برایم باقی نمانده است.
…℘…℘…℘…
اشک شاید تنها جلوهای از اندوهی باشد که قلب با آن دست به گریبان است. بگذار امانش ندهم و تا جان دارد، روانه باشد.
…℘…℘…℘…
تنها یک لحظه پس از آن که دور شدی، اشک سراسر چشمانم را پوشاند. تا آن جا که تپههای دوردست محو به نظر رسیده و تنها توانستم بپرسم چرا؟
…℘…℘…℘…
هر روز در تلاشم که تو را دوباره به ذهن بیاورم و گویی تو هر روز در تلاش هستی تا از رویاهای من بگریزی، چقدر نابسامان است این تکاپوی ما!
…℘…℘…℘…
متن غمگین عاشقانه جدایی
جدایی پر از نالههای سخت و قصههای تلخ است. جدایی پر از گریه و فریاد و درد است…
…℘…℘…℘…
جدایی واژه حزن انگیزی است که بارها و بارها در این روزها و شبهای تنهایی، زیر لب با حسرت زمزمهاش کردهام.
…℘…℘…℘…
جهانی متروک بی تو، دنیایی ساکت بی تو و قلبی دردمند و آکنده از رنج بی تو در این بی آبی و علف بیابان به تنهایی روزگار میگذراند.
…℘…℘…℘…
در هوایی که نفسهای تو در آن نیست، نفس کشیدن به عذابی عجیب میماند. عذابی که لحظه لحظه در آن جان میدهم.
…℘…℘…℘…
تو از اینجا رفتی و باران رفتنت، تمام وجود مرا با خود برد. چشمهایم به راه مانده است که پاییز و پاییزها را برایم ارمغان بفرستی.
…℘…℘…℘…
من مانند یک شیشه نازک به هزار تکه تبدیل شدهام. خوب است که دیگر به من دست نزنی، زیرا هر تکهام توان پاره پاره کردن وجودت را دارد.
…℘…℘…℘…
انتظار زجرآورترین چیزی است که خداوند به بشر داده است و تمام زندگی من سراسر از این زجر و عذاب شده است.
…℘…℘…℘…
ای کاش میدانستی که پس از تو، تمام عمر من در خلوتی همیشه اندوهگین جاری میشود.
…℘…℘…℘…
اشک چشمها را همه دیده و با آن همدردی میکنند، اما چه کسی هق هقهای روح من را شنیده است که در سرسرای اندوه به این سو و آن سو میدود و باز به جایی نمیرسد؟
…℘…℘…℘…
چه خیال انگیز است لحظه وصال اندوه و بیتابی که بارها و بارها در چهارراه دل من به هم رسیدهاند.
…℘…℘…℘…
شبهای بی تو، شبهایی است که در انتظار کنار پنجره، بارها و بارها جان میسپارم.
…℘…℘…℘…
به دروغ گفتم دیگر دوستش ندارم، در حالی که این تلخترین دروغ زندگیام بود.
…℘…℘…℘…
دلم میخواهد هر تکهام به سمتی پرتاب شود و هیچ دو از آنها هرگز همدیگر را پیدا نکنند. شاید به این شکل هر تکه از وجود من بار اندوه کمتری را حمل کرده و قادر به تحمل کردن آن باشد.
…℘…℘…℘…
عجب صبری خدا دارد. اگر من جای او بودم، با خونریزی این دل شکسته و بیتاب، بارها و بارها جهان را آتشفشان خشم کرده بودم.
…℘…℘…℘…
هر آن قدر اینجا نشسته و به سبزی درختهای باغچه چشم میدوزم تا رنگ تند آنها نظرم را به خود جلب کند، باز هیچ چیزی جز چشمان تو در رنج دادن قلب در فراغم، خودنمایی نمیکند.
…℘…℘…℘…
این زندگی است که من از دست دادهام و معلوم نیست چه زمانی دوباره بتوانم آن را در آغوش بگیرم.
…℘…℘…℘…
دلتنگی چیزی شبیه به آتش زیر خاکستر است، تا خیال میکنی به سر آمده، یکپارچه به آتشت کشیده و یکسره میسوزاند.
…℘…℘…℘…
اگر چه هیچ ذرهای از وجود من یاد تو را به فراموش نمیسپارد، اما به جای تو این غم است که بر وجودم مرهم میگذارد.
…℘…℘…℘…
متن غمگین کوتاه عاشقانه
چطور میتوانم یک لحظه از خیالت فارغ باشم وقتی غم ضرب آهنگ صدای تو را در این سکوت خانه مینوازد؟
…℘…℘…℘…
از دست دادن تو، مانند تماشای لحظهای بود که جانم از وجودم بیرون کشیده میشود و تو گویی این جانم بود که میرفت و مرا تنها در پشت سر جا میگذاشت.
…℘…℘…℘…
این ممکن است هنوز اسم زندگی بر خود داشته باشد، اما دیگر حوصلهای برای دنبال کردن آن ندارم.
…℘…℘…℘…
دوستی میگفت عاشق طبیعت باش تا در زندگیات جریان یابد، عاشق هر چیزی شدم، تنها آن را از دست دادم.
…℘…℘…℘…
میگویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمیگیرد.
…℘…℘…℘…
من مدتهاست که در سیلاب غم افتاده و توان گریز از آن را ندارم. باشد که در این اندوه ویران کننده، آرام بگیرم.
…℘…℘…℘…
کاش میتوانستی ببینی چطور تقاص بی تو ماندن را در سکوت این خانه پس میدهم.
…℘…℘…℘…
غمگین هستم و گویی آسمان هم با من همدل شده و به هوای تو اینطور غم انگیز میبارد.
…℘…℘…℘…
جهان به شکنجهگاهی بزرگ میماند، وقتی تو کنار من نیستی و این طور تو را از دست دادهام.
…℘…℘…℘…
متن غمگین کوتاه جدید
بگذار دنیای من سیاهتر از این باشد، زمانی که تو نیستی، برق الماس و سیاهی ذغال برایم فرقی ندارد.
…℘…℘…℘…
حسرت تنها یادگاری است که از دستها تو برای من به جا مانده و نمیتوانم چیز دیگری را در میان دستهای خالی ماندهام، تماشا کنم.
…℘…℘…℘…
سخن پایانی
شما نیز بهترین و تاثیرگذارترین نوشته و متن غمگین خود را در بخش نظرات با ما و دیگر کاربران وب سایت ستاره در میان بگذارید. همین طور توصیه میکنیم مطلب “چطور با غم جدایی پس از رابطه عاشقانه کنار میآییم؟” را بخوانید.