معرفی کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو

رمان تاریخی گوژپشت نتردام را ویکتور هوگو در سال 1831 نوشته است. این رمان تلفیقی از تاریخ و عشق است. بهترین ترجمه گوژپشت نتردام را جواد محیی و اسفندیار کاویان انجام داده‌اند. خلاصه داستان و مطالبی درباره شخصیت گوژپشت و درباره ویکتور هوگو را اینجا بخوانید.

گوژپشت نتردام
نسخه صوتی این مطلب را بشنوید! 🎧

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – وقتی کوچکتر بودیم بودید، اغلب داستان‌هایی که می‌خواندیم شخصیت‌های خوب و بد داشتند و کاملا مشخص بود که آدم‌های خوب و آدم‌های بد قصه کدامند و چه خواهد شد. اما این رمان مشابه داستان‌هایی نیست که قهرمان در پایان شاهزاده خانم می‌شود و خیر همیشه بر شر پیروز است. آیا این دلیل برای خواندن رمان گوژپشت نتردام شاهکار ویکتور هوگو کافی نیست؟

کتاب گوژپشت نتردام اثر ویکتور هوگو

 

خلاصه کتاب نتردام پاریس

گوژپشت نتردام (The Hunchback of Notre-Dame) یا نتردام پاریس (به فرانسوی: Notre-Dame de Paris) نوشته ویکتور هوگو در سال ۱۸۳۱ منتشر شد. این کتاب داستان دختر کولی فقیری به نام اسمرالدا، ناقوس‌زن گوژپشت و بدشکل نتردام به نام کازیمودو و رئیس شماس های نتردام به نام کلود فرولو است.

این کتاب به عنوان بیانیه‌ای برای حفظ کلیسای جامع نتردام نوشته شده است و نه برای نوسازی آن؛ زیرا هوگو کاملا با این امر مخالف بود.
این داستان در دوره رنسانس در سال ۱۴۸۲، مصادف با جشن احمق‌ها در پاریس آغاز می‌شود. کازیمودو، ناقوس‌زن گوژپشت، در این جشن با عنوان پاپ احمق معرفی می‌شود. اسمرالدا، کولی زیبای ۱۶ ساله با یک قلب مهربان و سخاوتمندانه، قلب بسیاری از مردان از جمله کلود فرولو را ربوده است. فرولو بین شهوت و قوانین کلیسا گیر افتاده است. او به کازیمودو دستور می‌دهد اسمرالدا را بدزدد، اما با دخالت کاپیتان «فوبوس دوشاتوپر» ناکام می‌ماند.

اسمرالدا شیفته فوبوس می‌شود، اما فوبوس تنها جوانی سبک‌سر و خوشگذران است. وقتی فرولو متوجه می‌شود فوبوس قصد تصاحب اسمرالدا را دارد، او را به ضرب خنجر می‌کشد. از آنجا که اسمرالدا ابراز احساساتی نسبت به فرولو از خودش نشان نمی‌دهد، متهم به قتل می‌شود و فرولو او را به دست سرنوشت می‌سپارد.

کازیمودوی گوژپشت او را فراری می‌دهد و به مخفیگاهش در بالای برج‌های کلیسا می‌برد. عده‌ای از گدایان و ولگردها سعی می‌کنند آن‌ها را نجات دهند اما کازیمودو نیت آن‌ها را اشتباه تشخیص می‌دهد و سنگ بارانشان می‌کند. فرولو از این فرصت استفاده می‌کند و اسمرالدا را می‌دزدد. از آنجا که اسمرالدا برای بار دوم به خواسته‌های پلید او پاسخ رد می‌دهد، فرولو او را به دست زن نیمه دیوانه‌ای می‌سپارد که سال‌ها قبل کولی‌ها بچه او را دزدیده‌اند و کینه وحشیانه‌ای از آن‌ها به دل دارد؛ اما آن زن اسمرالدا را شکنجه نمی‌دهد، زیرا خیلی زود می‌فهمد همان دختر بچه‌ای است که گم کرده است.

به زودی نگهبانان سر می‌رسند. مادر اسمرالدا را می‌کشند و خودش را برای اعدام می‌برند. کمی بعد فرولو و کازیمودو شاهد اعدام اسمرالدا از بالای کلیسای نتردام می‌شوند. گوژپشت نتردام نمی‌تواند با این صحنه کنار بیاید و فرولو را از بالا به پایین پرتگاهی می‌اندازد و خودش نیز به گورستان محکومان می‌رود و در عین حال که اسمرالدا را در آغوش کشیده است جان می‌سپارد.
این رمان داستان ناقوس‌ها و برج‌های کلیسای نتردام را روایت می‌کند که طی آن ویکتور هوگو سقوط کلود فرولو را از بالای برج‌های کلیسا به تماشا می‌نشیند و اوج هنرنمایی ادبی خود را رو می‌کند.

 

عکس گوژپشت نتردام

 

همچنین بخوانید: همه چیز درباره رمان جنگ و صلح تولستوی

 

درباره هوگو نویسنده کتاب گوژپشت نتردام

در ۱۵ ژانویه ۱۸۳۱، ویکتور هوگو نوشتن رمان گوژپشت نتردام را به پایان رساند.

ویکتور هوگو، فرزند یک از افسران ناپلئون، در حالی که تنها یک نوجوان بود تصمیم گرفت نویسنده شود. اگرچه رشته اصلی او حقوق بود، دفترخانه‌ای را تاسیس کرد که به موجب آن، او و سایر نویسندگان نوظهور بتوانند اثر خود را منتشر کنند. در سال ۱۸۲۲، هوگو با عشق دوران کودکی خود، ادل فوچر ازدواج کرد و نخستین جلد شعر خود را منتشر کرد.

در سال ۱۸۲۳، هوگو اولین رمان خود را با نام Han d’Islande منتشر کرد. نمایشنامه او در سال ۱۸۲۷، Cromwell، اصول رمانتیسم را که در پیشگفتار نمایش آمده است به تصویر کشید. سال بعد، با وجود عقد قرارداد برای شروع کار روی رمانی به نام نتردام پاریس، او قرار بود روی دو نمایش کار کند. اولین نمایشنامه‌اش، Marion de Lorme (1829)، به دلیل رک‌گویی سانسور شد. دومین نمایشنامه‌اش، Hernani، موضوعی برای بحث و گفت‌وگوهای تلخ و طولانی بین مکاتب کلاسیک و رمانتیک فرانسه شد.

در سال ۱۸۳۱، سرانجام او نتردام پاریس را به پایان رساند. این کتاب علاوه بر ترویج زیبایی شناسی رمانتیک، یک دستور کار ساده داشت: قدردانی از ساختارهای قدیمی گوتیک که باعث دشمنی با علم و هنر و نادیده گرفتن آن شده بود.

در دهه ۱۸۳۰، هوگو نمایشنامه‌های زیادی را نوشت. در سال ۱۸۴۱، هوگو به عنوان Acadamie Francaise انتخاب شد، اما دو سال بعد دختر و همسرش را بر اثر تصادف از دست داد. وی غم و اندوه عمیق خود را در مجموعه شعری به نام Les Contemplations(1856) بیان کرد.

هوگو پس از به قدرت رسیدن ناپلئون سوم مجبور به فرار از فرانسه شد و تا ۲۰ سال دیگر به آنجا برنگشت. در زمان تبعید، او Les Miserables (1862) را به اتمام رساند. هوگو در طول جنگ فرانسه و پروس به پاریس بازگشت و به عنوان یک قهرمان ملی مورد ستایش قرار گرفت. نوشتن‌های هوگو بیش از ۶ دهه ادامه داشت. او سرانجام در سال ۱۸۸۵ در پانتئون به خاک سپرده شد.

 

بهترین ترجمه کتاب گوژپشت نتردام

 

 

درباره شخصیت گوژپشت نتردام

کازیمودو همان گوژپشت نتردام است. کازیمودو یک کودک رها شده است که توسط کلود فرولو بزرگ شده است. او یک گوژپشت و یک زگیل بزرگ دارد که یکی از چشمانش را پوشانده است. او ناشنوا نیز هست. قلبش پاک است و این پاکی با خود کلیسای جامع مرتبط است. در واقع، عشق او به زنگ‌های نتردام و صدای زیبای ناقوس، نشان‌دهنده شکل ارتباطی اوست. کل پاریس به طرز عجیبی از آواز کازیمودو لذت می‌برند و در عین حال به دلیل زشتی‌هایش از او متنفرند. نام او به معنای واقعی کلمه «نیمه ساخته» است.

 

جالب است ببینید: عکس‌های هنرمندان با کلیسای نوتردام

 

بخشی از کتاب گوژپشت نتردام

واى… براى دومین دفعه که تو را دیدم بی‌هوش شدم و هوش از دست دادم. دیوانه و سرگردان شدم. دیگر نمى‌خواستم یک لحظه از تو دور باشم، نمى‌دانستم کجا بروم و چگونه تو را به چنگ آورم. مى‌دیدم ریسمانى به بال‌هاى شکسته‌ام بسته شده و سر دیگر آن به پاى شیطانى است و او مرا به دنبال خود مى‌کشاند. در کوچه و بازار به دنبالت ولو و آواره بودم و در پایان روز چون به حجره باز مى‌گشتم، مى‌دیدم عشق و علاقه‌ام هزاران بار از آغاز بیشتر شده است. مى‌دانستم که تو یک دختر کولى و جادوگرى. مى‌خواستم تو را به دادگاه کشانده و خود را از دستت خلاص کنم. دستور دادم که دیگر نگذارند، در میدان گرو معرکه بگیرى، بدین‌ وسیله پیش خود تصور مى‌کردم که خواهم توانست فراموشت کنم، اما تو به دستورم اعتنا ننموده و باز هم در میدان ظاهر شدى.

 

جملات کتاب گوژپشت نتردام

 

سخن پایانی

این کتاب برای همه کسانی که رمان‌های تاریخی و عاشقانه را دوست دارند جالب خواهد بود. با مطالعه آن شما می‌توانید قدم در برهه‌ای از تاریخ بگذارید که با روزگاری که در آن زندگی می‌کنید تفاوت‌های فاحشی دارد.

اکنون نوبت شماست تا تجارب و نظرات خودتان را با دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید. آیا این کتاب را خوانده‌اید یا قصد مطالعه آن را دارید؟ به نظر شما کدام ترجمه فارسی این کتاب شیواتر است؟

اگر آن را پیش از این خوانده‌اید دیدگاهتان را درباره رمان ارسال کنید و اگر قصد خواندنش را دارید، بنویسید این مطلب چقدر برای تشویق به مطالعه گوژپشت نتردام موثر بود؟ در پایان پیشنهاد می‌کنیم معرفی کتاب زندگی در پیش رو اثر رومن گاری را نیز در ستاره بخوانید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید