کشتی پهلو گرفته؛ روضه خوان فاطمیه

کشتی پهلو گرفته از زیباترین آثار ادبی معاصر درباره زندگی حضرت فاطمه زهرا و به قلم سیدمهدی شجاعی است. بعضی به اشتباهی لفظی آن را کشتی پهلو شکسته نیز می‌نامند.

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – روزگار غریبی‌ست دخترم و دنیا از آن غریب‌تر. این چه دنیایی‌ست که دختر سول خدا را در خود تاب نمی‌آورد. این چه عالمی‌ست که دردانه خدا را از خویش می‌راند… آنچه خواندید بخشی از کتاب کشتی پهلو گرفته بود که با محوریت زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (س)، سبک زندگی ایشان و هرآن چیزی که باید درباره آن حضرت بدانیم نوشته شده و ازجمله کتاب‌هایی است که از همان ابتدای نشر، عجیب بر دل همه مخاطبان فارسی‌زبان نشست و به دلیل استقبال فراوان با تیراژی بالا به چاپ‌های متعدد رسید. در این مطلب سعی کردیم به معرفی کتاب کشتی پهلو گرفته بپردازیم، شاید با خواندن ادامه مطلب به مطالعه این کتاب ترغیب شوید.
 
 
کشتی پهلو گرفته؛ روضه خوان فاطمیه

معرفی کتاب کشتی پهلو گرفته

کتاب کشتی پهلو گرفته نامه غم و سوگواری است؛ مطالب آن مفید و نسبتاً مختصر است که در ۱۶۰ صفحه نوشته شده است و ۱۴ فصل دارد. این کتاب به زندگی حضرت فاطمه از ابتدای تولد تا شهادت آن حضرت می‌پردازد. این کتاب روایت‌کنندگان متعدد دارد. هرکدام از فصل‌های کتاب را یکی از وابستگان و آشنایان حضرت فاطمه نقل می‌کند که گویا با آن حضرت درد دل می‌کنند و حین آن اطلاعاتی از زندگی حضرت را به ما می‌گویند. این اطلاعات منحصر به زندگی حضرت فاطمه نمی‌شود و در کنار آنها، نویسنده گریزی می‌زند به ظلم‌هایی که به کل خاندان اهل بیت و پنج تن آل عبا روا شد.
راویان فصل‌های متعدد کتاب عبارتند از: فصل اول حضرت محمد (ص)، فصل دوم حضرت خدیجه (س)، فصل سوم خود حضرت زهرا (س)، فصل چهارم حضرت علی (ع)، فصل پنجم امام حسن (ع)، فصل ششم امام حسین (ع)، فصل هفتم مجدداً حضرت زهرا (س)، فصل هشتم حضرت زینب (س)، فصل نهم فضّه، فصل دهم حضرت ام کلثوم (س)، فصل یازدهم اسماء، فصل دوازدهم برای بار سوم حضرت فاطمه (س)، فصل سیزدهم مجدداً حضرت امیرالمؤمنین (ع) و فصل چهاردهم از زبان آسمان.
رویکرد نویسنده توجه به مظلومیت حضرت زهرا و شهادت آن حضرت بوده و این اتفاق باعث شده کتاب به صورت روضه‌ای گویا و خواندنی دربیاید که هر فاطمیه بتوان آن را خواند و اشک ریخت.
کشتی پهلو گرفته که آن را شاهکار شجاعی می‌دانند، برای اولین بار نشر جوان در سال ۶۹ چاپ کرد، سپس انتشارات مدرسه ناشرش شد. با تأسیس انتشارات کتاب نیستان نشر کتاب را این انتشارات برعهده گرفت که تاکنون ادامه دارد. این کتاب در سال ۹۷ به تجدید چاپ ۵۱ رسید. هرچند در شناسنامه کتاب آن را جزو ادبیات نوجوان دسته‌بندی کرده‌اند، لحن و محتوایش برای بزرگسالان نیز مناسب است.

 

کشتی پهلو گرفته؛ روضه خوان فاطمیه

بخش‌هایی زیبا از کشتی پهلو گرفته

از فصل اول: فاطمه جواز بهشت است (از زبان حضرت پیامبر)
همیشه گفته‌ام، در همه جا گفته‌ام که من از فاطمه بوی بهشت را می‌شنوم. یک بار عایشه گفت: چرا این‌قدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا این‌قدر فاطمه را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره می‌گیری؟ گفتم: «خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوی بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضای من در گروی رضای فاطمه است، رضای خدا در گروی رضای فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضای فاطمه بهشت خدا.»
فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدین خاطر می‌خواهم که تو دختر منی، تو سیده‌ی زنان عالمیانی، تو برترین زن عالمی، خدا تو را چنین برگزیده است و خدا به تو چنین عشق می‌ورزد. این را من از خودم نمی‌گویم، کدام حرف را من از جانب خودم گفته‌ام؟ آن شب که به معراج رفته بودم، دیدم که بر در بهشت به زیباترین خط نوشته است: خدایی جز خدای بی‌همتا نیست، محمد (ص) پیامبر خداست. علی معشوق خداست؛ فاطمه، حسن و حسین برگزیدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان که کینه‌ورز این عزیزان خدا باشند.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

از فصل چهارم: زهرای من! این تازه ابتدای مصیبت ماست (از زبان حضرت علی)
فاطمه جان! عزیز خدا! دردانه‌ی رسول! چه بزرگ است فتنه‌های جهان و چه عظیم است ابتلا‌های خدای منان. پس از ارتحال پیامبر، خدا می‌داند که دل من، تنها گرم تو بود. در آن وانفسای بعد از وفات نبی که همه مرتد شدند جز چندتن، چشمه‌ی زلال اسلام محض از خانه‌ی تو می‌جوشید. در آن طوفان‌ها که کشتی اسلام را دستخوش امواج جاهلیت می‌کرد تنها لنگر متین و استوار، لنگر رضای تو بود. در آن گردباد‌های سهمگین پس از وفات پیامبر که حق در زیر پای مردم، کعبه در پشتشان، پیامبر در زوایای غفلت زده و زنگار گرفته دلهایشان و شیطان در عقل و چشم و گوششان جای می‌گرفت، جاده‌ی منتهی به خانه‌ی تو، تنها طریق هدایت بود، که بی‌رهرو مانده بود. در آن ابتدای میعاد مستمر موسای اسلام، که سامری بر منبر هدایت نبوی و ولایت علوی تکیه می‌زد، تنها تجلی انوار ربوبی بر درختان خانه‌ی تو بود. رضای تو اسلام بود و خشم تو کفر.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

از فصل پنجم: چه سخت است از دست دادن مادری که عصاره‌ی خوبی‌هاست (از زبان امام حسن)
تو زنی هستی که امامت بشر در مقابل تو زانو می‌زند، تو همسر و مادر رهبری خلایقی؛ و آنچه هم‌اکنون از دست ما می‌رود چنین عظمتی است، نه ما که جا دارد جهان بر این مصیبت گریه کند. جا دارد کوه‌ها در این اندوه متلاشی شود. بی‌آنکه بخواهم، شعر‌هایی که تو در سوگ پیامبر می‌خواندی در ذهنم تداعی می‌شود: «اَنَّ حُزْنی عَلَیْکَ حُزْنٌ جَدید وَ فُوادی وَ اللَّهِ صَبٌّ عَنید کُل یَوْمٍ یِزیدُ فیه شجونی وَ اکْتِأبی عَلَیْکَ لَیْسَ یَبید. نَفْسی عَلیْ زَفَراتِها مَحْبُوسۀ یا لَیْتَها خَرَجت مَعَ الزفّرات لاخَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیاةِ و اِنَّما اَبکی مَخافۀ اَنْ تَطُولَ حَیاتی. این‌ها زبان حال ماست مادر! وقتی دست ما را می‌گرفتی، به مزار پیامبر می‌بردی، در کنار قبر او می‌نشستی و این شعر‌ها را زمزمه می‌کردی، ضجه می‌زدی و ما را می‌گریاندی، ما چگونه می‌توانستیم تصور کنیم که همان شعرها، زبان حال ما بشود بر بالین احتضار تو؟! خدایا چه سخت است از دست دادن مادری که عصاره‌ی خوبی هاست.

☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆

از فصل ششم: ریسمان در گردن خورشید (از زبان امام حسین)
مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه‌ی دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرات می‌کنند، خیمه‌های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیر‌هایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می‌شود، ساخته‌ی کارگاه سقیفه است. نطفه‌ی اردوگاه ابن‌سعد در مشیمه‌ی سقیفه منعقد می‌شود. اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی‌ماند. حسین در کربلا می‌خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبری که تو در خانه‌ی او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی. تعدی به حریم فرزند پیامبر سنگین‌تر است یا نوه‌ی پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد. خودت گفته‌ای. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی‌کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ‌های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد.

 
کشتی پهلو گرفته؛ روضه خوان فاطمیه

 

اندکی درباره نویسنده کتاب

سیدمهدی شجاعی در شهریورماه سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد. دیپلم ریاضی گرفت و سپس به دانشکده هنر‌های دراماتیک رفت تا تئاتر بخواند. ابتدا کارگردانی تئاتر را انتخاب کرد، ولی پس از دو سال به نمایشنامه‌نویسی و ادبیات دراماتیک پرداخت تا شغل نویسندگی را انتخاب کند.
سیدمهدی شجاعی طی سال‌های نویسندگی کتاب‌های زیادی در قالب متن ادبی، داستان بزرگسال، داستان کودک و نوجوان، ترجمه کتاب منتشر کرده است و به دلیل کتاب‌هایی که در دسته ادبیات مذهبی قرار دارند، او را به عنوان نویسنده‌ای مذهبی می‌شناسند. همچنین سیدعلی شجاعی که نویسنده‌ای جوان است، پسر اوست.
شجاعی در بسیاری از فیلم‌ها به عنوان دستیار نویسنده مطرح بوده است و فیلمنامه‌های فیلم پدر، بدوک و دیروز بارانی اثر مجید مجیدی را نوشته است.
این نویسنده سرپرستی دایرة المعارف امام حسین (ع) انتشارات مدرسه را برعهده دارد، عضو هیئت رئیسه کانون پرورش فکری، مؤسس و مدیر مسئول انتشارات نیستان و داور جشنواره‌های فیلم کودک و نوجوان بوده است.
ازجمله کتاب‌های سیدمهدی شجاعی می‌توان به «از دیار حبیب»، «پدر، عشق و پسر»، «آفتاب در حجاب»، «آن است شیوه حکومت»، «دست دعا، چشم امید»، «شکوای سبز»، «کمی دیرتر»، «دموکراسی یا دموقراضه»، «کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به طرز همایون» و «خدا کند تو بیایی» اشاره کرد.

اگر آنچه خواندید شما را به خواندن این کتاب علاقه‌مند کرده و یا اگر این کتاب را پیش از این خوانده‌اید و اکنون صحبتی راجع به کتاب دارید، دیدگاهتان را در بخش ارسال نظر بفرستید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید