ستاره | سرویس هنر – متون زیادی هستند که میتوانند به عنوان یک کپشن خوب برای اینستاگرام، متن خوب در استوری یا حتی جملهای کوتاه برای بیو پروفایل استفاده شوند. فقط باید کوتاه، گزیده و جذاب باشند که این هم به سلیقه شما و انتخاب شما بستگی دارد. شما کدام متن را میپسندید؟
متن زیبا برای اینستاگرام
خاطراتت را
نمیگویم دور بریز، اما قابشان نکن به دیوار دلت…
در جاده زندگی
نگاهت که به عقب باشد
زمین میخوری…
زخم بر میداری…
و درد میکشی…
نه از بیمهری کسی دلگیر شو …
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده
دلسرد مباش.
تو چه میدانی؟
شاید روزی… ساعتی… آرزوی نداشتنش را میکردی…
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها
بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن…
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست …
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند
و رفتنش چیزی از آن کم…
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد
باید که جای پایش در این دنیا بماند.
آدم خوب است که آدم بماند و آدمتر از دنیا برود …
نیامدهایم تا جمع کنیم
آمدهایم تا عشق را
ایمان را
دوستی را
با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم …
آمدهایم تا جای خالیای را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!
آمدهایم تا بازیگر خوب صحنه زندگی خود باشیم …
پس بهترین بازی خود را به نمایش بگذاریم
☆☆☆☆✿✿✿☆☆☆☆
و عمر چهل روایتش.
به لحظه رویت نور
بر سطح سبز برگی
میلغزد و بر زمین میچکد…
تا باری دیگر
و کی؟
و چگونه؟
و کجا؟ …
حسین پناهی
حتی از فاصلههای دور…
از انتهای افقهای دور و نزدیک…
انگار جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند…
یک روزی… یک جایی است که باید با هم، برخورد کنند… آنوقت…
میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق…
اصلا میشوند همشکل… مهرشان آکنده از همه …
حرفهایشان میشود آرامش…
خندهشان، کلامشان مینشیند روی طاقچه دلتان… اگر نباشند دلتنگشان میشوی…
هی همدیگر را مرور میکنند…
از هم خاطره میسازند…
مدام گوش به زنگ کلمات و ایدهها هستند… و یادمان باشد…
حضور هیچکس در زندگی ما اتفاقی نیست.
زندگی تصویریست!
قلم و کاغذ و رنگش از توست.
قلمت را بردار!
و به نقاشی آن همّت کن!
گاه گاهی دو سه گامی
به عقب پای گذار.
و تماشایش کن.
گر پسندیدی آن.
حرفی نیست.
غیر از آن بود، هنوز
کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست.
تا زمانی باقیست.
قلمت را بردار
و به رنگی خوشتر
روشن و روشنتر
نقش دیگر انداز؛ و به پیکار سیاهی پرداز…
حوصله کن
آبهای زودگذر هیچ فصلی را نخواهند دید…
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفتوگوی باران
بازداشتهاند
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد…
حالا آرام باش
همه چیز درست خواهد شد…
نه فقط زندگی را گذراندن…
باید راهی یافت
برای صبحها با امید چشم گشودن
برای شبها با آرامشِ خیال خوابیدن…
اینطور که نمیشود
نمیشود که زندگی را فقط گذراند
نمیشود که تمام شدن فصلی و رسیدن فصلی جدید را فقط خنکای ناگهانیِ هوا یادت بیاورد.
نمیشود تا نوک دماغت یخ نکرده حواست به رسیدن پاییز نباشد…
اینطور پیش بروی یک آن چشم باز میکنی
خودت را میان خزان زرد زندگیات میابی.
و یادت هم نمیآید چطور گذراندهای مسیر بهاری و سبز زندگیات را…
اصلا خدا را هم خوش نمیآید.
راهت داده به دنیایش که نقشت را ایفا کنی.
یک روز خوب حتی یک روز بد.
یک روز شیرین حتی یک روز تلخ.
یک روز آرام حتی یک روز پرهیاهو.
وظیفه تو زندگی را با تمام و کمالش زندگی کردن است.
با تمامِ سکانسهای تلخ و شیرینش..
نمیشود که همهاش خسته باشی
و سرِ سکانسهای تلخ بهانه بیاوری و گوشهای به قهر کز کنی و بازی نکنی ..
حق داری که خستگیات را در کنی.
اما حق نداری که دیگر مسیر را ادامه ندهی …
اینطور که نمیشود.
تا دیر نشده باید راهی پیدا کرد.
باید زندگی را زندگی کرد…
چوب دارچینی، هلی، نباتی، شده چند پر بهار نارنج.
چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر خوش و طعم خوب کند
زندگی هم گاهی میشود مثل همین چای
باید با دلخوشیهای کوچک طعم و رنگش را عوض کنی.
یک چیزی که امید بدهد به دلت
انگیزه شود
بنزین باشد برای حرکت ماشین زندگیات
بعد ماشین تخت گاز میرود تا آنجایی که باید…
و تو فال قهوه بگیری
وقتی آخر همه شعرهای من تو میآیی.
و ته همه فنجانهای تو من میروم!
اگر از عاشقان فصل پاییز هستید میتوانید از مجموعه متن پاییزی برای اینستاگرام برای کپشن و استوری استفاده نمایید.
من خدایی دارم، که در این نزدیکیست…
نه در آن بالاها!
مهربان، خوب، قشنگ… چهرهاش نورانیست
گاهگاهی سخنی میگوید، با دل کوچک من، سادهتر از سخن ساده من
او مرا میفهمد! او مرا میخواند، او مرا میخواهد، او همه درد مرا میداند…
یاد او ذکر من است، در غم و در شادی، چون به غم مینگرم، آن زمان رقصکنان میخندم…
که خدا یار من است، که خدا در همه جا یاد من است.
او خداییست که همواره مرا میخواهد.
او مرا میخواند او همه درد مرا میداند…
وقتی به اندیشههای منفی توجه میکنیم، به آنها پروبال میدهیم.
بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش میرود!
همه اندیشههای مربوط به ترس، شکست، نفرت و بدخواهی مانند علفهای هرز یک باغ هستند که باغبان آنها را نکاشته و نمیخواهد.
پس همه هدف خود را با دیدی مثبت، روی نتیجه نهایی متمرکز کنیم.
همه عوامل در جهت رشدش در تلاش هستند…
باد باعث طراوتش میشود
آب باعث رشدش میشود
و آفتاب پختگی و کمال میبخشد.
اما …
به محض پاره شدن آن بند و جدا شدن از درخت.
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود…
بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهد بود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی… تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است،
همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما میشود.
شما چه جور متنهایی برای اینستاگرام خودتان میپسندید و بیشتر توجهتان جلب چه متونی در صفحاتی که تعقیبشان میکنید میشود؟ نظرات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات سایت ستاره با ما در میان بگذارید.
مطالب پیشنهادی: