روزنامه شهروند/ قصد ورود احساسي و يا جانبدارانه ندارم و فقط چند نکته در اين يادداشت ميآورم که شايد جاي گفتنش خالي مانده که ميل به زردبودن و زرد کردنِ همه چيز، جا را براي هر حرف جدي تنگ کرده است. منطق به احترام است و به قول حافظ شيرين «ما نگوييم بد و ميل به ناحق نکنيم» هم اصلي است که نبايد فراموش شود. محسن چاوشی سالهاست در عرصه موسيقي اين مملکت يکي از بهترينها قلمداد شده و همواره نگاه جدي کارشناسان حوزه موسيقي را به دنبال داشته آن هم بيآنکه اين تعريف و تمجيدها مستش کند اين کارشناسان موسيقي (چه نظر موافقي به آثار محسن چاوشي داشته باشند و چه مخالف) اکثر بر اين موضوع صحه گذاشتهاند که سليقه يک جا و تحليل و نقد نيز جاي دگري است. با اين حال، در آخرين اتفاقي که براي چاوشي و اثرش رقم خورد، برگزيدهشدن آلبوم «امير بيگزند» بهعنوان بهترين آلبوم سال در جشنواره موسيقي فجر بود و انتخاب چندين و چندباره او طي سالهاي اخير بهعنوان چهره سال موسيقي پاپ، ديگر بحث را از صداي ماشيني و… بيرون ميکشد و شکلي جديتر و غيراحساسيتر به آن ميدهد. هنرمند از يک طرف وظيفه و رسالتي ندارد که خود را به نفع و خواست روزانه مردم پايين بکشد و از طرفي ديگر هم نميتواند به آنها بيتوجه باشد و وسط اين هر دو طرف، جايي است که هنرمند اگر بايستد در جاي درستش ايستاده که هيچکدام از طرفين همديگر را مصرف نميکنند و روبهجلو حرکت ميکنند. اصليترين رسالتش اما در توليد اثر هنري اين است که نترسد، نترسد و آخرين دريافتهايش را از جهاني که در آن سير ميکند در قالب هنرش متجلي کند. با اين حال در پرانتز اين را هم بخوانيد که اداها در اين حوزه آنچنان دمدستي و قابل فهم است که از فهم هر کسي بر ميآيد. اما محسن چاوشي و مرور آثارش از ابتدا تا امروز، گواهي است بر اين تربيت ذهني و رشد حرفهاي. هنرمند اما در جاي حرفزدن هم، نقش مهمي دارد و اگر نميداند چه ميگويد و کجا ميگويد عميقا بايد به هوش و درايتش شک کرد. آن چه جناب آذر به آن توجه نکرد، همين جاي حرفزدن است. در جهان امروز کسي متکلموحده نيست و اينکه کسي از کرانهاي بگويد صداي محسن چاوشي، صدايي ماشيني است، به نظر حرف پرتي است که هيچ پشتوانه درست و تئوريکي ندارد. آنقدر اين حرف، حرف پرتي است که تا امروز هم فکر ميکردم ورود به اين بحث و حرف از حرفي که زده شده پرتتر؛ و نه محسن چاوشي به تأکيد و حمايتي نياز دارد و نه حرف، حرف مستند و قابل اعتنايي است که بشود به آن ورود کرد. نکته فقط اينجاست که اين حرفهاي نخنما و تکراري و بيپشتوانه، وقتي زده ميشود و شعلهاش داغتر ميشود که چاوشي با توان يک خواننده هايپراکتيو اما وسواسي به کار خودش ادامه ميدهد و احتمالا گوشش از اين حرفها پر است. با اين حال و با احترام به آنچه بهعنوان حافظه تاريخي از جناب آذر داريم و خندههايي که با شنيدن آثار شوخش داشتهايم، محسن چاوشي، يکي از جديترين و دغدغهمندترينهاي امروز است که نميشود با يک جمله اين جديت را به شوخي و بازي گرفت. ما يک محسن چاوشي داريم که در گذرگاه تاريخ و حافظه مردمي که امروز و فردا زندگي ميکنند، داوري ميشود و اين ديگر از سليقه من و بسياري ديگر خارج است و حرف، حرف زمان است و تاريخ و انتخاب.
مجله اینترنتی ستاره