هفته نامه صدا – کریم نیکونظر:
۱. راستش دور از انتظار نبود بعد از «ایستاده در غبار»، معلوم بود که فیلم بعدی محمد حسین مهدویان نمی تواند یک فیلم «معمولی» باشد. او تازه وارد گود شده بود و با اولین فیلم سینمایی اش (که هنوز هم سر مستند یا داستانی بودنش دعواست)، چشم ها را خیره کرده بود.
همه چیز آن فیلم عجیب بود؛ تصاویر بازسازی شده او از دهه پنجاه و شصت، به خصوص دوران جنگ تحمیلی، به قدری دقیق و با وسواس ساخته شده بود که هر تماشاگری را به شک می انداخت که نکند بخش عمده تصاویر مستند. فیلم شبیه یک «دابس مش» ۹۰ دقیقه ای بود که بازیگرانش مثل فیلم های ثابت می بایست تمام قدرت و صلابت و زیرکی شان را در حرکات و بدن شان نشان می دادند.
اما «ماجرای نیمروز» به کلی با «ایستاده در غبار» فرق می کند؛ این یکی پخته تر و جذاب تر است، وجه مستندنمایی فیلم با درام مخلوط شده و نتیجه آن، فیلمی است پر ماجرا و پر حادثه، انگار مهدویان آرام آرام از فضای مستند سازی «ایستاده در غبار» دور شده و به فضای داستانی نزدیک شده است؛ اگرچه این نزدیک شدن هنوز محافظه کارانه است.
۲. محمد حسین مهدویان به عنوان یک کارگردان مستعد و صاحب نگاه در سینمای بی جان و مضمحل ایران تثبیت شده است. وسواس او در ساخت یک فضای تازه و حرکت در جهت خلاف جریان معمول سینمای ایران، نکته ای است که از این بعد هر فیلم او را به یک کنجکاوی بزرگ بدل می کند.
او می داند که چطور فیلم های ایرانی در قید زمان و مکان گرفتار شده اند و مباحثی مثل خانواده، آپارتمان، معضلات جامعه، و البته رئالیسم اجتماعی نفس سینما را بریده است. بنابراین بی پروا و بی توجه به این جریان و خواست معمول سینما، خودش را سرگرم ساخت فیلم های بلندپروازانه تاریخی کرده است که شخصیت ها و وقایع جنجالی و مهم را روی پرده می آورد. از بخت یاری اوست که فعلا تهیه کننده ای از بخش خصوصی، توان استقبال از قصه ها و موقعیت های داستانی اش را دارد؛ وگرنه فیلمنامه اش در کشوی تهیه کننده ها خاک می خورد برای روزی که دولتی ها دست در جیب کنند و بخواهند فیلمی درباره تاریخ انقلاب بسازند.
مجله اینترنتی ستاره