ستاره | سرویس روانشناسی – همه ما در زندگی ترس را تجربه کردهایم برخی بیشتر و برخی کمتر. ترس یک هیجان غریزی است که انسان را از خطرات احتمالی حفظ میکند اما در خیلی از موارد حس ترس تبدیل میشود به مانعی آزارنده بر سر راه انسان و مهم است تا بتوانیم با شهامت و آرامش قدم برداریم. مشکل این است که اکثر مردم ترس را بخشی از خود میدانند اما باید بدانید که غلبه بر ترس یک مهارت است و هر کسی میتواند آن را بیاموزد. شما با خواندن این مقاله آماده میشوید تا گامی دیگر به جلو بردارید.
غلبه بر ترس
پدیده ترس هر چند که یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، اما هر گاه به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود میآید از حالت عادی خارج شود تبدیل به احساسات و افکار مخربی میشود که بخشی از انرژی انسان برای انجام فعالیتهای مفید روزانه را خواهد گرفت. علاوه بر این اثرات مخرب ترس و اضطراب در زمینه سلامتی جسم و روان نیز به اثبات رسیده است. در زیر به چهار راهکار برای غلبه بر ترس اشاره شده است:
۱- با ترس خود روبرو شوید
به یاد داشته باشید که ترس فقط ترس است و توسط تصورات خود ما به واقعیت نزدیک میشود و در ذهن ما بزرگتر میشود. سعی کنید با ترس خود روبرو شوید، اینگونه میتوانید آن را تضعیف کنید. با تخیلات خود برای خود غولی ترسناک نسازید. خودتان را در وضعیتی قرار دهید که آن ترس را مستقیما ببینید، حتی اگر دودل و هراسناک باشید. بخش جالب این است که آن ترس ممکن است اصلا ترسناک نباشد. حتی اگر مردد، هراسناک و عصبی باشید، باید رودرروی این ترسها بایستید و کاری کارستان را با این ترسها صورت دهید. در غیر اینصورت آنها در تمام عمر و زندگیتان آزارتان خواهند داد و اجازه نمیدهند با آن نوع کیفیتی که میخواهید زندگی کنید.
۲- پس از مواجهه با ترسهایتان به خودتان فرصتدهید
به خودتان فرصت بدهید تا فکر کنید و بعد منتظر فرصتی مناسب برای مواجهه و غلبه بر ترس باشید. در این مدت میتوانید وضعیتی را که درحالحاضر دارید تحلیل کنید و مشاهده کنید دیگران چطور به ترسها واکنش نشان میدهند و از آنها به سرعت یادداشت بردارید. اگر تسلیم ترسهایتان شوید و از آنها اطاعت کنید هرگز قادر نخواهید بود آنها را شکست دهید. با این وجود، اگر این کار را میکنید، بدانید همواره شانس دومی هم وجود دارد. هرگز هیچوقت آن را فراموش نکنید. آنها شما را در تمام عمر تسخیر میکنند و در فراز و فرودهای زندگی لولوی شما میشوند، ولی اگر به آنها اجازه ندهیم نمیتوانند به ما غلبه کنند. اعتماد به نفس داشتهباشید و قوی بمانید.
۳- بدانید شما تنها آدمی نیستید که میترسد
ترس یا فوبیا اصلا ننگین یا شرمآور نیست. آنها هم احساسات یا هیجانهایی مثل غمگینی، شادی، عصبانیت و خوشی هستند. ترس وقتی اتفاق میافتد که ما از یک وضعیت، شخص یا خود احساسات، احساس تهدید میکنیم. اگر این حقیقت را بپذیرید احساس بهتری دارید و هرگز خودتان را به خاطر آن سرزنش و انتقاد نمیکنید. شما انسان و سرشار از احساسات هستید. چرا به خاطر احساسی متفاوت و خاص باید از کوره در بروید و ناامید شوید؟ شاید ترس شما برای دوستانتان قابل درک نباشد اما شما کاملا حق دارید احساساتی مثل بقیه داشتهباشید.
۴- به خود تلقین کنید انسان شجاعی هستید
شما یک آدم با ترسهای انسانی هستید. اصلا نباید شرمگین باشید، ولی نیاز دارید برای غلبه بر ترس به خودتان شجاعت را تلقین کنید. گاهی اوقات فراموش میکنیم که ما محدودیت داریم و کامل نیستیم. بیخیال ترسهایتان شوید چون بیمعنی هستند و مطمئنا هیچ جایی را ندارند که بروند. شما به همین صورتی که هستید عالی هستید. تمام چیزی که نیاز دارید انجام دهید این است که یک گام در مسیر حذف این ترس و فوبیا بردارید. شما در درونتان قدرت دارید. شما میتوانید انجامش دهید و انجام خواهید داد.
نکات مهم و عملی برای غلبه بر ترس
- اگر در مورد احساسات خودتان تفکر کنید، میتوانید آنها را بهتر بشناسید. همیشه سعی کنید بیش از پیش خود را بشناسید. در مورد رفتارهای خودتان تمرکز بیشتری داشته باشید و سعی کنید آگاهی بیشتری در مورد خودتان داشته باشید.
- قبل از اینکه شما شروع به غلبه بر ترس کنید باید بدانید که ترس سبب ویرانی در زندگی شما میشود. درک این مساله بسیار آسان است.
- دقیقا همان چیزی که شما از آن ترس دارید را پیدا کنید. در ذهن خود همان وضعیتی که از آن میترسید را ترسیم کنید. چه اتفاقی میافتد؟ شما دقیقا از چه میترسید؟ به عنوان یک ناظر از فضای درونی خود به مساله نگاه کنید.
- تحقیق در مورد ترستان به شما هیچ آسیبی نمیرساند. در مورد افکاری که در شما ترس ایجاد میکند و اینکه هنگام احساس ترس شما چه واکنشی نشان میدهید، حس کنجکاوی داشته باشید. باز هم، از نگاه ناظر بنگرید.
- گذشته را مرور کنید؛ با کمی تامل میبینید که موقعیتهایی که از آنها میترسیدید آسیبی به شما نزدهاند و این تنها احساس ترس شما بوده است که شما را آزار داده است.
- با استفاده از هیپنوتیزم، شما میتوانید افکار درست را به ذهن خود وارد و باورهای منفی را از بین ببرید. این روش برای همه مناسب نیست، اما ممکن است به کار شما بیاید.
- هر زمان که شما احساس ترس کردید، به این فکر کنید که به جای آن میتوانید برای چه چیزی شکرگزار باشید. مثلا اگر شما از سخنرانی در جمع واهمه دارید، بهتر است شکرگزار این باشید که فرصت برقراری ارتباط با افراد بسیاری را بدست آوردهاید، و شکرگزار باشید که آنها هستند و به حرفهای شما گوش میدهند.
- بنویسید. نوشتن درباره ترس خود بر روی کاغذ مهم است، چرا که به شما کمک میکند تا درباره آنها فکر کنید. وقتی شما از ترسهایتان در سوراخ موشی پنهان شوید، زندگی شما پر از بدبختی و گرفتاری خواهد شد.
- بسیاری از ما معمولا درباره افکار منفی خود با کسی صحبت نمیکنیم، شاید به این دلیل که از واکنشهای احتمالی دیگران میترسیم و یا بنا به هر دلیل مسخره دیگری! صحبت کردن با دیگران به ما کمک میکند، اما یادمان باشد که به جای گفتوگو با دیگران، عزا نگیریم.
- یک الگو یا مربی زندگی خوب میتواند به شما کمک کند و آنچه که شما واقعا از زندگی می خواهید را بیابد.
- خواندن یک کتاب خوب در مورد چیزی که از آن میترسید میتواند درهای جدیدی را در مورد رهایی از این ترس به رویتان بگشاید.
- تماشای یک فیلم یا یک مستند همانند خواندن یک کتاب میتواند برایمان روشنگری کند. شما میتوانید دهها فیلم درباره ترس خود پیدا کرده و تماشا کنید.
- اگر بتوانید یک درمانگر خوب پیدا کنید، درمان میتواند بسیار سودمند باشد. حتی میتواند موجب تغییر در زندگی شما شود.
موسی توماج ایری
افراد بسیاری از مسافرت با هواپیما می ترسند در صورتیکه به راحتی سوار ماشین می شوند و هیچ ترسی از آن ندارند. وقتی ازآنها می پرسیم که چرا از سوار شدن می ترسند؟ معمولا می گویند که ممکن است هواپیما سقوط کند و آنها بمیرند. اما شاید جالب باشد بدانیم که آمار مرگ ناشی از تصادف خودرو بیشتر از سقوط هواپیما است. مردم خیلی بیشتری در اثر تصادف اتومبیل می میرند. پس خطر مسافرت با اتومبیل خیلی بیشتر از احتمال مرگ در اثر سقوط هواپیما است اما آدم های بیشتری از مسافرت با هواپیما می ترسند. بسیاری از ترس های ما چنین وضعی دارند و نامعقول هستند. بعض افراد از این ترس های واهی ترس شدیدی دارند. این نوع ترس ها توانایی افراد را برای موفقیت از بین می برد.
بیشتر چیزهایی که در زندگی از آنها می ترسیدم هرگز اتفاق نیفتادند. مارک تواین