عشق چیست؟
در ظاهر انواع متفاوتی از عشق و دوست داشتن وجود دارد مانند عشق والدین به فرزندان، صمیمیت بین دوستان، عشق به خود یا کار و عشق رمانتیک. از نظر روانشناسی عشق در واقع ماهیت تمام این عشقها یکی است و فقط موضوعشان متفاوت است. ماهیت عشق به هر چیز عبارت است از توجه و دلسوزی، مسئولیت، احترام و دانایی کامل به موضوع عشق. کسی که با خود و دنیای خارج رابطه عاشقانه برقرار میکند، با حس مسئولیت و احترامی که شرط عشق است به دنبال شناخت کامل معشوق خود میباشد و تلاش میکند او را به کمال برساند. چنین انسانی با حرارت عشق خود دنیای اطرافش را زیباتر میکند و هر روز بر قدرت روحی خود نیز میافزاید.
روانشناسی عشق رمانتیک
عشق رمانتیک که توجه زیادی را از سوی جامعه و پژوهشگران حوزه روانشناسی عشق به خود جلب کرده است یک حالت عاطفی شدید بین زن و مرد است که شامل جذبه و کشش، شوق جنسی و توجه عمیق نسبت به دیگری میباشد. برای وجود عشق سه شرط عمده ذکر شده است:
- وجود فردی است که در فرهنگ زمینهای عاشق سوژه یا موضوع مناسبی برای احساسات عاشقانه در نظر گرفته شود. عشق بدون معشوق بی معنی است. اما تصویر و تعریف معشوق در فرهنگهای مختلف و نزد افراد گوناگون تفاوت دارد.
- ظهور برانگیختگی احساسی و عاطفی که دارای مبنای فیزیولوژیک در انسان است و هر قدر بیشتر باشد شور و هیجان عاشقانه بیشتری تجربه خواهد شد.
- سوم وجود عشق رمانتیک و رفتار عاشقانه به معنای امروزی آن در زمینه فرهنگی انسان است. عشق بر مبنایی طبیعی آغاز میشود اما میتواند به درجهای از کمال برسد که با هر تجربه معنوی انسانی دیگر قابل مقایسه باشد.
پلکان عشق در روانشناسی
از نظر روانشناسی، رفتار محبت آمیز یا عاشقانه رفتاری است خود خواسته و ارادی و شوق انگیز که در جهت تامین خواستههای محبوب صورت میگیرد. این رفتار نه به طور ناگهانی که به صورت پلکانی ایجاد میشود. این مراحل عبارتند از:
ا- انتخاب معشوق
معشوق کسی است که توجه عاشق را به خود جلب کرده است. این جذابیت اولیه براساس عواملی مانند همجواری و مجاورت فیزیکی یا جذابیت جسمانی به وجو میآید. گاهی نیز عاملی که جذابیت را افزایش میدهد معامله به مثل یا دوست داشتن کسی است که ما را دوست دارد. این توجه اولیه به هر دلیلی که ایجاد شود، در فرد حس خوشایندی به وجود میآورد و او را آماده میکند تا معشوق را بشناسد.
۲- شناخت معشوق
بعد از این که ذهن متوجه معشوق شد و او را کشف کرد به مرحله شناخت میرسد. در این مرحله شخص به هرآنچه که به معشوق مربوط است توجه کرده و سعی میکند بیش از پیش او و ویژگیهایش را بشناسد.
۳- پذیرش آنچه که شاخته است
از نظر روانشناسی عشق فرق عشق و هوس در اینجا نمایان میشود. هوس لحظهای است و عشق پایدار. فرد عاشق معشوق را برای تمام عمر خود میخواهد، او را آنگونه که هست میپذیرد و به او مانند اسباب دست یا ملک خویش نمینگرد.
۴- مراعات معشوق و داشتن مسئولیت نسبت به او
در این مرحله است که عاشق در جهت خواستهها و ویژگیهای معشوق حرکت میکند و نسبت به او احساس مسئولیت و تعهد دارد.
ویژگیهای یک رابطه عاشقانه
زاک روبین یکی از نخستین روانشناسانی است که به روانشناسی عشق پرداخت. وی رابطه عاشقانه را دربردارنده چهار ویژگی اصلی زیر میداند:
۱- افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر میدانند و در هنگام تنهایی، نخستین فکری که به ذهن آنها خطور میکند، یافتن طرف مقابل است.
۲- آنها علاقمندی و دغدغهخاطر را تجربه میکنند و تمایل دارند که برای یکدیگر کاری انجام دهند.
۳- آنها احساس اعتماد میکنند و معتقدند که میتوانند با امنیت مطالب خود را به یکدیگر بگویند.
۴- افراد عاشق تحمل خطاهای یکدیگر را دارند.
روبین دریافت کسانی که خود را عاشق توصیف میکنند، نسبت به سایر زوجها زمان بیشتری به چشمان یکدیگر نگاه میکنند و ویژگیهای بالا را در عمل نشان میدهند.
(آن کس که گفت بهر تو مردم دروغ گفت/ من راست گفتم که برای تو زندهام)
مولفههای عشق در روانشناسی
از نظر روبین عشق رمانتیک از سه عنصر زیر تشکیل شدهاست:
- وابستگی: نیاز به مراقبت داشتن و با فرد دیگر بودن، تماس فیزیکی و نیاز به تایید نیز از اجزای مهم وابستگی میباشد.
- مراقبت: ارزش نهادن به شادی و نیاز افراد دیگر به همان اندازه شادی و نیاز خود.
- صمیمیت: به اشتراکگذاری افکار خصوصی، احساسات و خواستههای خود با شخص دیگر.
اما رابرت استرنبرگ، روانشناس و نظریه پرداز روانشناسی عشق، مثلث عشق را با اضلاع دیگری تعریف کرده است. از نظر او مثلث عشق دارای یک ضلع شور یا کشش جنسی، یک ضلع صمیمیت و احساس راحتی در کنار هم و یک ضلع تعهد و مسئولیت پذیری است. از دیدگاه استرنبرگ اگر هر کدام از اينها وجود نداشته باشد، يک جای کار میلنگد اما بعید است هر سه ضلع این مثلث در انسانها کاملا مساوی با هم باشد. بر حسب این که کدام ضلع بلندتر است ماهیت عشق و شکل رابطه عاشقانه تغییر میکند و بر این اساس، روابط زیر شکل میگیرند:
۱- فقدان عشق: زمانی است که ابعاد سه گانه عشق در روابط افراد بسیار کمرنگ است یا اصلا وجود ندارد. مثل بسیاری از روابط رسمی که افراد مرتبط با یکدیگر دارند. با توجه به روانشناسی عشق اگر احساس شخص نسبت به شریک زندگی از این نوع باشد، این رابطه در معرض خطر است.
۲- دوست داشتن: زمانی است که فقط عامل صمیمیت وجود داشته باشد و از دو بعد دیگر خبری نیست یا بسیار کمرنگ است. این نوع عشق، احساس ایجاد یک رابطه دوستی عمیق و حقیقی میباشد. در این حالت احساس دلسوزی، رفاقت، گرمی، مهر و علاقه و هیجانات مثبت وجود دارد. اما احساس شور و تعهد وجود ندارد.
۳- شیفتگی (دلباختگی): در این نوع عشق بعد شور (شهوت) بر روابط افراد یا احساس یک فرد نسبت به دیگری حاکم است. یک حالت شدید شور و اشتیاق است که در آن فرد به شدت و به طور افراطی مجذوب شده، درحالی که تعهد و صمیمیت واقعی وجود ندارد. از نظر روانشناسی عشق در این نوع عشق درجه بالایی از برانگیختگی فیزیولوژی و روانی وجود دارد. این نوع عشق با وصل به معشوق به شدت پایان میپذیرد و ممکن است به تنفر تبدیل شود.
۴- عشق پوچ (تهی): در این نوع عشق فقط بعد تعهد وجود دارد و سایر ابعاد وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است. به طور معمولی این نوع عشق در یک رابطه بلند مدت راکد وجود دارد که در آن زوجها رابطه هیجانی و عاطفی متقابل را از دست دادهاند. این نوع عشق در ازدواجهای از پیش ترتیب داده شده نیز دیده میشود.
۵- عشق رمانتیک: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و شور و شوق است که بر اساس دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی استوار است. در این حالت اعتماد بسیار بالایی نسبت به همسر وجود دارد و به لحاظ عاطفی به شدت به او نزدیک است. در این نوع عشق خود افشایی بسیار بالاست و شخص بدون ترس از طردشدن، عقاید و افکار خود را با همسرش درمیان میگذارد و حالت شور و شوق را در اوج خود تجربه خواهد کرد. با این حال به دلیل نداشتن بینش و تعهد، امکان تداوم این عشق اندک است. با توجه به روانشناسی عشق در صورتی که رابطه به علت ارضای نیازهای زوجین تداوم یابد به مرور زمان تعهد در روابط آنها به وجود میآید.
۶- عشق رفاقتی: این نوع عشق ترکیبی از صمیمیت و تعهد است. یک رابطه دوستانه پایدار، طولانی مدت و متعهدانه که همراه با مقدار زیادی صمیمیت است. در این نوع عشق تصمیم بر آن است که شخص همسرش را دوست داشته باشد و به باقیماندن با او متعهد میباشد. بسیاری از عشقهای آرمانی که دوام یابد و پایدار شود، تبدیل به عشق رفاقت آمیز خواهد شد. این نوع عشق بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده میگردد.
۷- عشق ابلهانه: این نوع عشق، از ترکیب شور (شهوت) و تعهد به وجود میآید و صمیمیت درآن دیده نمیشود. زوجین صرفاً براساس حالت شور (شهوت) نسبت به هم متعهد هستند. از نظر استرنبرگ دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر میشوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد میگردند. این عشق خیلی شدید و اغلب وسواس گونه است.
۸- عشق کامل (آرمانی): این نوع عشق ترکیبی از سه حالت صمیمیت، شور (شهوت) و تعهد است. در این حالت فرد همسر خود را به عنوان یک انسان دوست میدارد و به او احترام میگذارد، به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی میکند. رفتار دوستانه، رفاقت آمیز، محبت آمیز و مراقبت آمیز خواهد داشت. روابط زناشویی همراه با تعهد به وفاداری و اوج لذت بدون احساس گناه تجربه میشود. استرنبرگ رسیدن به این مرحله را آسان اما نگهداشتن آن را سخت میداند.
تجربه عشق برای زنان و مردان و از فرهنگی به فرهنگ دیگر فرق دارد. برخی پژوهشگران روانشناسی عشق مدعی هستند که اگر قرار باشد عشق دوام بیاورد، باید از حالت شدیدا رمانتیک به عشقی دوستانه، عمیقتر و محبتآمیزتر تبدیل شود.