هیچکس در رابطهای که مجبور است مرتباً با جهنم سوء ظنهای متوالی روبرو شود، خوشحال و راضی نیست. بیاعتمادی، یک شبه اتفاق نمیافتد اما اگر بتوانید علت شک به همسر و درمان این تردید نابودگر را تشخیص دهید، این شانس را خواهید داشت که از آسیب بیشتر به خود و اطرافیانتان جلوگیری کنید. علت شک نسبت به همسر میتواند در لایههای پیچیده شخصیت، تجربیات گذشته و حتی تعاملات اجتماعی نهفته باشد اما اگر همسرتان بدون دلیل مشخص، نسبت به شما مشکوک است، باید بدانید رفتار با همسر شکاک نیز ظرایف خاص خودش را دارد؛ بااینحال، گاهی اوقات، شک به همسر به ترس از دست دادن، حسادت، یا حتی ناامنیهای شخصی مربوط میشود و در برخی موارد نیز، ممکن است این احساس، نشانهای از مشکلات عمیقتر در رابطه باشد که نیازمند توجه و درمان است.
دلایل شک به همسر
شک به همسر اگرچه بسیار آزارنده و آسیبزا است اما با شناخت دلایل این احساس و بهکارگیری راهکارهای مناسب میتوان اعتماد و صمیمیت را به رابطه بازگرداند. برخی از مهمترین دلایل سوء ظن و شک به همسر، عبارتند از:
تجربههای گذشته
کمبود ارتباط و تعامل
تغییرات در رفتار همسر
پایین بودن اعتماد به نفس
تجربیات دردناک گذشته، میتوانند اعتماد به نفس را کاهش دهند و باعث شوند احساس کنید لایق عشق و توجه نیستید. در نتیجه، ممکن است بهطور مداوم بهدنبال تأیید و اطمینان از سوی همسرتان باشید و کوچکترین نشانهای از بیتوجهی یا سردی را بهعنوان خیانت تعبیر کنید. اعتماد به نفس پایین نیز به نوبه خود باعث احساس خودکمبینی و ناامنی در رابطه میشود که چرخه سوء ظن مجدد را فعال خواهد کرد.
مراحل شک به همسر
بیاعتمادی معمولا طی مراحلی تدریجی در روابط ایجاد میشود که در ادامه درباره آنها صحبت خواهیم کرد.
مرحله اول: تردید
اولین مرحله در بیاعتمادی با تردیدهای ساده شروع میشود. ممکن است آن شک آزاردهنده، یک فکر مزاحم در پس ذهن شما باشد که به نظر میرسد نمیتوانید آن را حذف کنید یا احساس میکنید چیزی در رابطه بهدرستی پیش نمیرود، حتی اگر نتوانید دقیقاً انگشت روی آن بگذارید.
مرحله دوم: سوء ظن
شک، اگر حل نشود، در طول زمان به سوء ظن تبدیل خواهد شد. سوء ظن، نوعی باور بدون دلیل است که برای نتیجهگیری قطعی آن، شواهد کافی در دست نیست؛ بااینحال، رادار اعتماد شما میگوید که چیزی در رابطه، اشتباه است. این مرحله ممکن است منجر به آغاز بروز علائم حسادت در مردان شود.
مرحله سوم: اضطراب
مرحله سوم بیاعتمادی، اضطراب است؛ احساس دلهره یا ناراحتی که اغلب بهصورت فیزیکی ظاهر میشود و شما ممکن است در این مرحله علائمی مانند عصبی بودن، پرخاشگری، ضربان قلب سریع، انقباض معده یا حتی انزجار از همسرتان را تجربه کنید.
مرحله چهارم: ترس
در این مرحله، بیاعتمادی به حدی رسیده است که از نشان دادن آسیبپذیری خود میترسید. شما بیاعتمادی مکرر را تا جایی تجربه کردهاید که سلامت عاطفیتان به مخاطره افتاده است.
مرحله پنجم: محافظت از خود
در این مرحله، در نتیجه ترسی که تجربه کردهاید، وارد حالت محافظت از خود شده و دور خودتان دیوار میکشید تا از نزدیک شدن طرف مقابل جلوگیری کنید. این کار، حس آسیبپذیری شما را کاهش میدهد اما وضعیت بیاعتمادی را در رابطه تقویت میکند. اگر خانم هستید، در این مرحله لازم است به دلایل حسادت زنانه نیز بیشتر دقت کنید.
پیامدهای ناآگاهانه شک نسبت به همسر
اعتماد، یکی از ویژگیهای رابطه عاشقانه و بند ناف روابط است که وقتی قطع شود، رابطه شکست خواهد خورد. هنگامی که دیگر نتوانید در مقابل همسرتان آسیبپذیر باشید، شروع به تجربیات متفاوتی در رابطه خواهید کرد؛ بااینحال، برخی از این پیامدها کاملا ناآگاهانه هستند و ممکن است آسیبهای بیشتری در پی داشته باشند. این پیامدها شامل موارد زیر میشوند:
کنارهگیری
بهجای اینکه احساس آسودگی در رابطه داشته باشید، در به اشتراکگذاری اطلاعات شخصی محتاطتر میشوید و از ریسک کردن در رابطه خودداری میکنید، چون احساس امنیت سابق را ندارید؛ دراین مواقع، احساس تنهایی یا یخزدگی را تجربه میکنید.
سرگرم کردن بیش از حد خود
برای جبران کمبود اعتماد در رابطه، ممکن است بیش از حد خود را وقف سرگرمیها، کار، مدرسه، عبادت یا سایر فعالیتها کنید. این بدان معناست که شما در بخشهای دیگر زندگیتان فعال هستید، چون «انجام دادن» برایتان آسانتر از «ارتباط داشتن» است و به این ترتیب، بخش مهمی از رابطه خود با طرف مقابل را از دست خواهید داد.
خدماتدهی بیش از حد
خدمت کردن به دیگران، یکی از صفات پسندیده است و به افراد این امکان را میدهد که احساسات خوبی را تجربه کنند اما ممکن است باعث شود شما به دیگران اجازه ندهید کمکتان کنند. بخشنده بودن گاهی باعث وابستگی بیش از حد در روابط و شروع سوء ظن میشود.
عادات بد
گاهی بیاعتمادی و شک زیاد میتواند منجر به الگوهای رفتاری مشکلساز در زندگی شما شود. سرکوب احساسات عاطفی معمولا با پرخوری، کمخوری، نوشیدن الکل یا سایر رفتارهای اعتیادآور میتواند همراه شود. در چنین شرایطی لازم است تکنیکهای افزایش عزت نفس را به کار بگیرید و خود را در برابر شرایط نبازید.
مراحل گام به گام برای درمان شک به همسر
اگرچه بیاعتمادی و شک به همسر یک موضوع بسیار پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است اما بهطورکلی، برای مقابله با سوء ظن و تردید در رابطه خود میتوانید از راههای زیر استفاده کنید:
شناسایی علت شک
اولین قدمی که باید بردارید این است که علت سوء ظن و شک خود را شناسایی کنید. آیا شریک زندگیتان قبل از ازدواج با شما مرتکب خیانت شده یا صداقت کافی با شما نداشته است؟ در چنین مواقعی باید منبع شک خود را ردیابی کنید. اخیراً چه چیزی دیدهاید که بیاعتمادی شما را برانگیخته است؟ آیا در صفحات مجازی مرتبط با همسرتان به گفتگوها یا عکسهایی برخورد کردهاید که این احساس را در شما ایجاد کردهاند؟ اگر اینطور است، باید کمی صبر کنید. اگر فوراً به مقابله با همسرتان بپردازید، ممکن است فرصت کشف جزئیات حیاتی دیگری را که ضروی هستند، از دست بدهید.
کنکاش درباره شک
شک خود را زیر سوال ببرید و ببینید شواهدی که در اختیار دارید، منجر به چه چیزی میشوند؛ آیا این شواهد مبنی بر وقوع رابطه جنسی بودهند؟ آیا نشانه عدم صداقت یا عدم تعهد همسرتان هستند؟ آیا رازی در گذشته همسرتان را برملا میکنند؟
کشف مستندات
در این مرحله باید اسکرینشاتها، ایمیلها و سایر مستندات را جمعآوری و در یک مکان امن نگه دارید. وقتی تمام مدارک را گردآوری کردید، میتوانید به فکر روشی مسالمتآمیز برای رویارویی با موضوع باشید.
رویارویی با موضوع
سومین گامی که باید برداشته شود این است که پیش بروید و با موضوع روبرو شوید. رویارویی با موضوع لزوماً نیاز به دعوا ندارد، بلکه بدان معنی است که شما باید در زمانی که شریک زندگیتان روحیه خوبی دارد، وارد سوال و گفتگو با او شوید. در این مواقع اگر حس کردید همسرتان سعی دارد شما را به غیرمنطقی بودن متهم کند، لازم است به یاد بیاورید که اغلب افراد برای پنهان کردن اسرار خود تلاش میکنند، پس باید آرام بمانید و از دلیل پنهانکاری او سوال کنید.
به هیچ وجه توصیه نمیشود که کار را از رو کردن مدارک و مستنداتتان شروع کنید، چون ممکن است باعث عصبانیت یا دروغگویی همسرتان شوید. سوال پرسیدن همیشه راه بهتری برای شروع یک مکالمه غیرجذاب است اما اگر همسرتان همچنان گارد دفاعی خود را حفظ کرد و به دروغپردازی متوسل شد، میتوانید مدارک را به او نشان دهید و همزمان به زبان بدنش توجه کنید، چون بدن هرگز دروغ نمیگوید. دلایل او را گوش دهید و صبور بمانید چون علائم صداقت همسرتان یا نشانههای همسر دروغگو در چنین مواقعی آشکار میشوند. اگر همسرتان همچنان به دروغگویی خود ادامه داد، به این معنا است که پای مسائل مهمتری در میان است که باید آماده روبرو شدن با آنها باشید.
در این هنگام بهتر است بحث را تمام کنید و پیشنهاد دهید که هردو باهم به زوجدرمانگر مراجعه و یا زمان بحث را به وقت دیگری موکول کنید. اجازه ندهید همسرتان با سرزنش شما خود را تبرئه و شما را دچار احساس گناه کند. اگر همسرتان عذرخواهی کرد اما همچنان به او اعتماد ندارید به این معنا است که وارد فاز چالشهای بعد از خیانت همسر شدهاید و نیاز دارید از روانشناس کمک بگیرید.
اگر همسرتان پشیمان است و میخواهد مسئولیت رفتار خود را بپذیرد، فضایی را شکل دهید که بتوانید هردو در آن حرکت کنید. در این فضا لازم است اصول زیر را رعایت نمایید:
به آنچه میگوید، گوش دهید
به نگرانی ها و احساسات شریک زندگی خود در مورد رابطهتان گوش دهید و ببینید ترس او چیست و چرا؟ اغلب اوقات ما نواقص کوچک خود را ناخودآگاه، نادیده میگیریم و متوجه نمیشویم که طرف مقابل چه احساسی دارد.
با او صحبت کنید
ابتدا لازم است بدانید آیا شنونده خوبی هستید؟ اما به این نکته هم توجه کنید که همانقدر که گوش دادن فعال مهم است، صحبت کردن نیز اهمیت دارد. احساسات خود را برای شریک زندگیتان توضیح دهید. بگذارید بداند چقدر برای شما مهم است و به او کمک کنید از زاویه متفاوتی ماجرا را ببیند. ارتباط صحیح میتواند به رفع بسیاری از نقصهای رابطه کمک کند.
حالت تدافعی نداشته باشید
تدافعی بودن میتواند برای همسرتان آزارنده و مانع از گفتگوی راحت باشد و تنش رابطه را بیشتر کند. اجازه دهید همسرتان حرف بزند و خود را تخلیه کند و بهدنبال زمان مناسب برای پاسخگویی باشید.
در مورد رفتارهای خود فکر کنید
سعی کنید احساسات همسرتان را در نظر بگیرید تا احساس ناامنی او کمی کاهش یابد و بتوانید در این فضا گفتگو کنید.
رابطه را بازسازی کنید
سعی کنید زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید و همان رفتارهای عاشقانهای را داشته باشید که در اوایل ازدواج داشتید.
تحت تأثیر افکار منفی قرار نگیرید
علیرغم تمام سوء ظنها و سوء تفاهمها، هرگز اجازه ندهید که نشخوارهای فکری منفی، رابطه شما را تیره و تار کنند. سعی کنید لنگر رابطهای باشید که آن را دوست دارید. دانستن اصول مهارتهای ارتباطی در اعتمادسازی مجدد و تحکیم پایههای عشق در رابطه شما کمککننده خواهد بود.
بهدنبال مشاور باشید
برخی از بیاعتمادیها ممکن است در ناامنیهای عمیق دوران کودکی ریشه داشته باشند که احتمالاً بهدلیل احساس ناامنی حاد، ترسهای دوران کودکی، کنترلگری و سلطهجویی والدین و یا بیمحبت بودن یا غیرقابل پیشبینی بودن والدین یا مراقبان ایجاد شدهاند. در چنین مواردی توصیه می شود با یک متخصص مشورت کنید.
و در نهایت، فراموش نکنید بهترین راه برای جلوگیری از ریشه دواندن بیاعتمادی، تمرکز فعالانه بر اعتمادسازی دوطرفه است. اعتماد باید بهطور مداوم در طول یک رابطه، بهروزرسانی و تقویت شود تا زوجین احساس شادابی و پویایی در رابطه خود داشته باشند.