یادگیری نحوهی نوشتن و درست نوشتن برای کودکان کار سختی است و دیکته گفتن والدین به کودکان در خانه جز کارهای مهمی است که در تثبیت حروف و کلمات در ذهن او نقشی کلیدی دارند. در سری مطالب جمله سازی و دیکته حروف الفبا به کودکان کلاس اولی، به حرف دوازدهم رسیدیم. “ر” حرف دهم در الفبای عربی (راء)، حرف دوازدهم در [الفبای فارسی] و بیستمینِ حروف الفبای عبری (رش ר) است. قبل از املا گفتن به کودک کلاس اولی خود، از مطلب مجموعه کلمات سخت و آسان با (ر) برای کلاس اول دبستان استفاده کنید
بیشتر بخوانید: نقاشی حروف الفبا فارسی برای آموزش کلاس اول
دیکته حرف (ر)
- به نام دادار مهربان
- در شهر رودبار باران بارید.
- باد سردی وزید.
- ابر و باران به همراه باد آمدند.
- دارا در دست خود توت دارد.
- پدر با دارا دوست است.
- مادرم با آرد نان پخت.
- دارا پسری بامرام و مهربان است.
- من از تنهایی نمیترسم.
- خدا ترسوها را دوست ندارد.
- مادر در سرما آمد.
- خواهرم در سبد خود خیار دارد.
- مادرم یک برادر و دو خواهر دارد.
- برادر من پسری آرام و مهربان است.
- راسو جانوری بدبو است.
- راسو وارد روستا شد.
- مادربزرگم در روستا زندگی میکند.
- خواهرم از دیدن راسو ترسید.
- روستای ما در شهر رامسر است.
- مردم رودبار رسم زیبایی برای مهمان نوازی دارند.
- رودخانه از وسط شهر رد میشود.
- شهر رودسر در شمال ایران است.
- من با دست راستم مینویسم.
- من به مدرسه رفتم تا درس یاد بگیرم.
- معلم یک کارت هزار آفرین به من داد.
- خداوند مهربان دادرس فقیران است.
- شاگرد تنبل در درس ریاضی مردود شد.
- در زمستان هوا سرد و ابری است.
- مادرم سردرد دارد.
- من به آرامی در را باز کردم.
- رود ارس در شمال غربی ایران است.
- برادرم در سرما آمد.
- مادر به برادرم دارو داد.
- من مادرم را بسیار دوست دارم.
- برادرم تبر را برداشت.
- بازی با تبر بسیار خطرناک است.
- بابا در رامسر کار میکند.
- روستا یک مار سمی دارد.
- برادر تارا با برادر من دوست است.
- پدر کولر را روشن کرد.
- اسب من حیوانی آرام است.
- من از مار میترسم.
- ارباب روستا مردی مهربان است.
- اکبر در بانک کار میکند.
- اکبر یک دختر به نام تارا دارد.
- مادرم یک سبد انار در دست دارد.
- روز از نو، روزی از نو!
- زن و مرد با یکدیگر برابر هستند.
- من توپ را از روی زمین برداشتم.
- برادرم روی پاکت نامه تمبر چسباند.
- مار زرد رنگ در تور به دام افتاد.
- ببر دندانهای تیز و بُرندهای دارد.
- در بهار من به رامسر میروم.
- بهار اولین فصل سال است.
- من و تارا برای ناهار به بیرون رفتیم.
- سارا یک خواهرزاده به نام تارا دارد.
- شهر رامسر از تهران دور است.
- دامدار از حملهی ببر ترسید.
- یک سوسمار در کنار برکه زندگی میکند.
- مادرم برای من ماکارانی پخت.
شما چه جملاتی برای دیکتهی حرف (ر) به کودک کلاس اولی خود به ذهنتان میرسد؟
لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و کاربران محترم سایت ستاره به اشتراک بگذارید.