۵۰ نمونه از اشعار معروف فارسی؛ ماندگارترین اشعار قدیمی و معاصر

اشعار معروف فارسی از شاعران قدیمی مانند حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا، رودکی، خیام و باباطاهر و شاعران معاصری مانند فریدون مشیری، فروغ فرخزاد و شهریار را در این نوشته خواهید خواند.

اشعار معروف فارسی

خواندن شعر در قیل و قال زندگی امروز، راه امنی برای رهایی از استرس ها، ترس ها و خستگی هاست. اما اگر زمان کمی دارید که بهترین شعرهای شاعران ایرانی را انتخاب کنید بهترین راه این است که اشعار معروف فارسی را بخوانید. با بهترین و زیباترین اشعار فارسی همراه این نوشته از مجله ستاره باشید.

اشعار معروف قدیمی فارسی

در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین می‌گوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست

خاقانی

~~~✦✦✦~~~

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر در ایشان نشوم

ابوسعید ابوالخیر

~~~✦✦✦~~~

روی تو خوش می ​نماید آینه ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا

سعدی

~~~✦✦✦~~~

آن سو مرو این سو بیا ای گلبن خندان من
ای عقل عقل عقل من ای جان جان جان من

مولانا

~~~✦✦✦~~~

اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا

غزلیات سعدی

~~~✦✦✦~~~

دلم میل گل باغ ته دیره
درون سینه‌ ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم
وینم آلاله هم داغ ته دیره

بابا طاهر

~~~✦✦✦~~~

اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود

ابوسعید ابوالخیر

~~~✦✦✦~~~

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب‌رویان این کار کمتر آید

حافظ

~~~✦✦✦~~~

بشنو این نی چون شکایت می‌کند
از جدایی‌ها حکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

مولانا

~~~✦✦✦~~~

هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته‌ تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشد

خیام

~~~✦✦✦~~~

خوشتر از دوران عشق ایام نیست
بامداد عاشقان را شام نیست

سعدی

~~~✦✦✦~~~

چو ایران مباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

مجموعه اشعار فردوسی

~~~✦✦✦~~~

ای نام تو بهترین سر آغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز

نظامی

~~~✦✦✦~~~

هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار

مجموعه اشعار رودکی

~~~✦✦✦~~~

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم

بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم

مجموعه اشعار باباطاهر

~~~✦✦✦~~~

از آن روزی که ما را آفریدی
بغیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا بحق هشت و چارت
ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی

باباطاهر

~~~✦✦✦~~~

خوشا آنانکه تن از جان ندانند
تن و جانی به جز جانان ندانند

بدردش خو گرند سالان و ماهان
بدرد خویشتن درمان ندانند

باباطاهر

~~~✦✦✦~~~

نگارینا دل و جانم ته دیری
همه پیدا و پنهانم ته دیری

نمیدانم که این درد از که دیرم
همیدانم که درمانم ته دیری

باباطاهر

~~~✦✦✦~~~

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

باباطاهر

~~~✦✦✦~~~

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

مجموعه اشعار سعدی

~~~✦✦✦~~~

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع

مجموعه اشعار حافظ

~~~✦✦✦~~~

حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

حافظ

~~~✦✦✦~~~

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد

حافظ

~~~✦✦✦~~~

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

حافظ

~~~✦✦✦~~~

بیا بیا دلدار من دلدار من
درآ درآ در کار من در کار من

تویی تویی گلزار من گلزار من
بگو بگو اسرار من اسرار من

مولانا

~~~✦✦✦~~~

می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست 

هنگام گل و مل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست

خیام

~~~✦✦✦~~~

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دلفروز خوش است 

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

خیام

~~~✦✦✦~~~

پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک نیز به کاری بوده است 

هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین
آن مردمک چشم‌نگاری بوده است

خیام

~~~✦✦✦~~~

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

حافظ

~~~✦✦✦~~~

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

حافظ

~~~✦✦✦~~~

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند

حافظ

~~~✦✦✦~~~

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

حافظ

~~~✦✦✦~~~

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم

چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

سعدی

~~~✦✦✦~~~

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می‌رود

سعدی

~~~✦✦✦~~~

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یک دل سر دست برفشانی

دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد
که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی

سعدی

~~~✦✦✦~~~

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

سعدی

~~~✦✦✦~~~

ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن

بترس از خدا و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس

فردوسی

~~~✦✦✦~~~

به هر کار در پیشه کن راستی
چو خواهی که نگزایدت کاستی

سخن هرچه پرسم همه راست گوی
متاب از ره راستی هیچ روی

فردوسی

~~~✦✦✦~~~

بهر جایگه یار درویش باش
همه راد با مردم خویش باش

ببین نیک تا دوستدار تو کیست
خردمند و انده‌گسار تو کیست

به خوبی بیارای و فردا مگوی
که کژی پشیمانی آرد بروی

فردوسی

~~~✦✦✦~~~

مکن دوستی با دروغ آزمای
همان نیز با مرد ناپاک‌ رای

دو گیتی بیابد دل مرد راد
نباشد دل سفله یک روز شاد

ستوده کسی کو میانه گزید
تن خویش را آفرین گسترید

شما را جهان‌ آفرین یار باد
همیشه سر بخت بیدار باد

فردوسی

اشعار معروف فارسی از شاعران معاصر

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

مجموعه اشعار شهریار

~~~✦✦✦~~~

اشعار معروف فارسی معاصر

تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمان‌ها به امیدی که تو
بر خواهی گشت،
پای هر پنجره مات…
می نشستم به تماشا، تنها
گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه، باز می‌گشتم، هیهات!
چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز!

مجموعه اشعار فریدون مشیری

~~~✦✦✦~~~

دیده‌ام خورشید را در خواب، تعبیرش تویی
خواب دریا و شب مهتاب، تعبیرش تویی

حسین منزوی

~~~✦✦✦~~~

ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب
و کمی پنجره…

قیصر امین پور

~~~✦✦✦~~~

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

فاضل نظری

~~~✦✦✦~~~

وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست

مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

~~~✦✦✦~~~

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنی

مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

فریدون مشیری

~~~✦✦✦~~~

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی

قیصر امین پور

~~~✦✦✦~~~

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید