بچهها در کلاس اول دبستان، آموزشهایی میبینند که از هر جهت استثنایی است. از طرفی حجم این آموزشها به نوعی بالاست و از طرفی برای تعدادی از بچهها این سال، اولین تجربه حضور آنها در محیطی خارج از خانه است. آموزش خواندن و نوشتن تجربهای استثنایی برای آنهاست که در طی این سال اتفاق میافتد. اما با پایان سال تحصیلی در بسیاری از موارد، وقفهای در آموزش بچهها اتفاق میافتد.
نتیجه این مساله هم اینکه در ابتدای سال دوم دبستان، سرعت خواندن بچهها کاهش یافته، خط آنها بدتر شده، غلطهای دیکتهای آنها بیشتر شده است و البته حوصلهی زیادی هم برای کارهای مدرسه ندارند و البته در طولانی مدت این مسائل روی شوق و ذوق آنها برای حضور در مدرسه اثری منفی میگذارد.
اکثر والدین تصور میکنند که مهمترین چیزی که باید در تابستان فرزند کلاس اولیشان روی آن تمرکز کنند، خواندن و نوشتنی است که او در کلاس اول یاد گرفته است. در اینکه با روشهای مناسب باید روی این بخش از آموختهها تاکید و تکرار شود.
در ادامه لیست کامل از جمله نویسی کلاس اول دبستان قرار دارد که شما میتوانید با این جمله نویسی ها به کودکان دبستانی خود کمک کنید تا بدون کمک والدین بتوانند به راحتی جمله سازی و دیکته قوی داشته باشند.
بیشتر بخوانید: نقاشی حروف الفبا فارسی برای آموزش کلاس اول
جمله سازی با کلمات فارسی کلاس اول
- آن دختر کتاب میخواند.
- معلم به ما درس میدهد.
- پدر به سرکار میرود.
- مادر غذا پخته است.
- این ماشین سریع میرود.
- خرس قهوهای بزرگ است.
- گربه به موش میگیرد.
- آسمان آبی است.
- زنبورها پرواز میکنند.
- بچهها در پارک بازی میکنند.
- گل های زیبا در باغ میروید.
- پرچم ایران زیبا است.
- نانوا به من نان داد.
- آدم ابرو دارد.
- برادرم دندان ندارد.
- سوارکار با اسب آمد.
- دونده تند می دود.
- من خدای مهربان را دوست دارم.
- مادر دامن دخترش را دوخت.
- آن ها قبل از خواندن نماز وضو می گیرند.
- ناظم از بچّه ها مواظبت می کند.
- آموزگار ما را دعا کرد.
- دست و صورت کثیف باعث بیماری می شود.
- من ارّه را از نجّار گرفتم.
- مادرم از بزّازی پارچه خرید.
- من در مدرسه درس می خوانم.
- بلبل من خوش آواز است.
- خورشید زمین را روشن می کند.
- کودک شیر را دوست دارد.
- چوپان گوسفندان را به چراگاه می برد.
- یک روز چوپان داد زد که گرگ آمد.
- این ماشین آژیر ندارد.
- من یک شتر بزرگ دیدم.
- پدرم از مسافرت سه کبوتر آورد.
- امام خمینی ایران را آزاد کرد.
- این رودخانه پر از آب است.
- امروز پدرم خانه خرید.
- خروس با نوک دانه را خورد.
- مادرم آش را در بشقاب ریخت.
- مرغابی و اردک در آب شنا می کنند.
- از سبد بوی گل یاس می آید.
- امام به ما درس زندگی داد.
- در گرگان باران می بارد.
- این قندان پر از قند است.
- گرگ گوسفندان چوپان را خورد.
- من و امین به آسمان نگاه کردیم.
- سام برای خروس دانه ریخت.
- آزاده سماور را می شوید.
- آن مسواک مخصوص سارا است.
- تراش نرگس ستاره نشان بود.
- پرستو از سفر آمد.
- پروانه از سینی انار برمی دارد.
- زیبا بازی با گنجشک را دوست دارد.
- من عمو اکبر را دوست دارم.
- امیر شیر آب را بست.
- سعید در مازندران سرباز است.
- عزیز میمون را با دست زد.
- فرزانه با سوزن ژاکت می دوزد.
- مجید در جنگل خرس دید.
- مادر و خواهرم با هم مسافرت می کنند.
- لک لک برای خود لانه می سازد.
- ژاله شیرینی می پزد.
- برادر فرشته کشاورز است.
- بابا سگ بزرگ را بست.
- مدیر و ناظم به مدرسه آمدند.
- نجّار با درخت و میخ قایق ساخت.
- مهتاب با شاخه ی گل از معّلم خود تشکّر کرد.
- رنگ جوراب زری سفید است.
- منیژه ماست را با نان می خورد.
- او برای پدربزرگ قارچ می آورد.
- معصومه به گل پژمرده آب داد.
- امید در خانه ی عمو کریم خوابید.
- پدر علی وزنه بردار است.
- آذر خانه ی خود را نقّاشی کرد.
- محمّد و رضا در مسجد اذان می گویند.
- ثریّا حیاط را جارو می کند.
- بز کنار قوچ ایستاد.
- سیب میوه ی شیرینی است.
- آن مرد دکّان دارد.
- من در آسمان ستاره دیدم.
- گربه دشمن جوجه است.
- مادر بزرگ پنیر درست می کند.
- کفّاش با بنّا دست داد.
- او سرسره بازی می کند.
- کبوتر آزادی را دوست دارد.
- در این سبد بادام است.
- من معلّم خود را فراموش نمی کنم.
- بچّه های با ادب همیشه عزیز هستند.
- مسافرت دلپذیر همیشه لذّت دارد.
- زنبور در کندو زندگی می کند.
- شالیزارها در مازندران دیدنی است.
- خرگوش شاخ ندارد.
- جیرجیرک پرواز می کند.
- حلزون حیوان خانه به دوش است.
- لاک پشت با مرغابی ها دوست بود.
- خواهرم از قنادی شیرینی خرید.
- گوسفندان چوپان در چراگاه می چرند.
- این کودک لبخند زد.
- خواهرم خوب قرآن می خواند.
- ما با معلّم خود ورزش می کنیم.
- باران از ابر می بارد.
- سرباز ایران بیدار است.
- آموزگار از ما درس پرسید.
- من ماه و ستاره را در آسمان می بینم.
- مادر بزرگ داستان می گفت.
- بچّه ها برای علی دست می زنند.
- در ماه آبان هوا سرد می شود.
- او اسب را به درخت بست.
- مدیر به من ماژیک داد.
- حلزون ها یک صدف مارپیچ دارند.
- بچّه ها زیر درخت نارنج بازی می کنند.
- قرآن کتاب مسلمانان است.
- من نماز خواندن را دوست دارم.
- پیامبر ما با ظلم مبارزه می کرد.
- حضرت محمّد (ص) در روز مبعث به پیامبری رسید.
- مادر پیامبر ما آمنه نام داشت.
- روز مبعث جشن مسلمانان است.
- امام خمینی در ماه بهمن به وطن آمد.
- امام خمینی مسلمانان را بیدار کرد.
- آموزگار ما به مکّه رفت.
- ما برای سلامتی آموزگار دعا کردیم.
- مادرم سبزی را تمیز می کند.
- طوطی به من سلام کرد.
- من کنار رودخانه مار دیدم.
- روی بام یک گنجشک بود.
- برادرم برای عبادت به مسجد می رفت.
- خواهر من شش ساله است.
- من آدم غمگین را دوست ندارم.
- مرغابی ها منقار دارند.
- آن مرد از بام افتاد.
- آموزگار به بچّه ها آفرین گفتند.
- آن ها به صدای موج گوش می دهند.
- برادرم وسایل خود را جمع می کند.
- او از نقّاشی لذّت می برد.
- در شالیزار برنج می کارند.
- داور توپ را به زمین بازی آورد.
- ما درس را با نام خدا شروع می کنیم.
- این گل تیغ ندارد.
- من در نوروز به گرگان رفتم.
- ندا از سینی انار را بر می دارد.
شما چه جملات دیگری را برای تقویت یک کودک اول دبستانی پیشنهاد میدهید؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.