قویترین اسم اعظم خداوند برای حاجات مختلف که معجزه می کند

اسم اعظم خداوند چیست و چگونه می توان قویترین اسم اعظم خدای متعال را پیدا کرد؟

آیا اسمی متعلق به خدا وجود دارد که قویترین اسم اعظم خداوند باشد و با پیدا کردن و به زبان آوردن آن، به حاجاتمان برسیم؟

اصطلاح “اِسمِ اَعظَم” یا “اِسمُ اللّهِ الاَکبَر” به بزرگترین نام خداوند اشاره دارد که نامی وجود ندارد که از آن بالاتر باشد. حقیقت و جزئیات اسم اعظم به طور دقیق معلوم نیست؛ برخی این اسم را به عنوان کلماتی درک می‌کنند، در حالی که دیگران آن را به عنوان یک حقیقت عمیقتر و فراتر از الفاظ می‌بینند.

قویترین اسم اعظم خداوند

برخی از روایات نیز اشاره دارند که نه همه افراد توانایی تحمل و استفاده از اسم اعظم را دارند و تنها ائمه معصومین، برخی از پیامبران و افراد خاص مثل بلعم باعورا و غالب قطّان از اجداد پیامبر اسلام(ص)، این نام را شناخته‌اند.

حضرت محمد (ص) فرموده اند: خداوند نود و نه اسم دارد، یعنی صد منهای یک؛ و هر که آنها را بشناسد به بهشت ​​می رود.

در بعضی از احادیثی که در قرآن کریم وجود دارد، به وجود نامی در میان اسماى حسنای الهی اشاره شده که اگر کسی خداوند را با آن اسم بخواند، مستجاب الدعوه می شود.

اسماء الحسنی زیباترین نام‌ها در دنیا است که همه آن ها برای خدا است. اما در اسلام و همینطور تمام دنیا، بیشترین نامی که برای خدا استفاده شده، نام الله بوده است. سایر نام ها بیشتر به صفات الهی اشاره دارند.

طبق احادیق اسلام، رسول خدا فرمود: برای خدا هشت اسم وجود دارد که در ساق عرش و قلب خورشید و در بهشت و درخت طوبی نوشته شده و هرکس قبل از دعا آن ها را بگوید، دعایش مستجاب می شود. آن هشت اسم عبارت اند از:

  1. یا دائِمُ
  2. یا حَیُّ
  3. یا وتْرُ
  4. یا فردُ
  5. یا اَحدُ
  6. یا قَویُّ
  7. یاقَدیمُ
  8. یا قادر

همچنین لازم است بدانید که اسم مبارک الله ۹۸۰ بار در قرآن کریم امده که تمام صفات جلال و جمال و کمال در این نام جمع شده و مختص ذات مقدس الهی است. بنابراین هنگامی که نام الله گفته شود گویا تمام اسماء حسنی گفته شده است.

حدیث دیگری وجود دارد که طبق آن حضرت علی (ع) میفرمایند: هرکس ۱۰۰ آیه از آیات قران را قرائت کند و بعد از آن هفت بار یا الله بگوید، اگر بر سنگی دعا کند خداوند تبارک و تعالی آن را بشکافد.

اسم اعظم در قرآن

اسم اعظم در قرآن و احادیث

در مقاله‌ای مجزا درباره این که اسم اعظم چیست صحبت کردیم. اسم اعظم خداوند یکی از اسما الحسنی است، اما چیزی تحت عنوان قوی ترین اسم اعظم در قرآن به کار نرفته است. اما در احادیث و ادعیه نقل شده از اهل بیت آیات و ذکر‌های متعددی وجود دارد که آن‌ها را مشتمل بر اسم اعظم خداوند دانسته‌اند. از جمله این اذکار عبارتند از:

متن دعای اسم اعظم برای حاجت و آیات مشخص از سوره هایی که اسم اعظم خداوند را دارند:

بسم الله الرحمن الرحیم (بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۲۲۳-۲۲۴)

الله لا إله إلّا هو الحی القیوم (سوره بقره آیه ۲۵۵؛ سوره آل عمران آیه ۲)

وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ…»(سوره بقره آیه۱۶۳). (کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۳۴؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج ۴، ص ۳۸؛ بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۲۲۷)

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَیٰ یَوْمِ الْقِیَامَهِ لَا رَیْبَ فِیهِ ۗ (سوره نساء آیات ۴ و ۸۷)

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ( سوره طه آیات ۲۰ و ۸)

اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظیم(سوره نمل آیات ۲۷ و ۲۶)

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (سوره تغابن آیات ۶۴ و ۱۳)

ذلکم اللّه ربّکم خلق کلّ شیء… ( سوره غافر آیات ۴۰ و ۶۲)

۶ آیه ابتدای سوره حدید و سه آیه آخر سوره حشر. (مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۹۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۳۲؛ بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۲۳۰۲۳۱)

یا هو یا من لا هو إلاّ هو، (التوحید، ص ۸۹؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۶۰؛ بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۲۳۲)

… اللّه اللّه اللّه اللّه الذی لا إله إلاّ هو…،(مکارم الاخلاق، ص۳۵۲؛ بحارالانوار، ج۹، ص۲۲۶، ۲۳۲)

یا إلهنا و إله کلّ شیء إلهاً واحداً لا إله إلاّ أنت. ( مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۹)

کدهای اسم اعظم

به حضرت موسی چهار حرف و به حضرت ‌ ‌ابراهیم هشت حرف و به حضرت نوح پانزده حرف و به حضرت آدم بیست و پنج ‌ ‌حرف اعطا شد. و خداوند متعال همه آن‌ها را برای حضرت محمد، صلی الله علیه ‌ ‌وآله، جمع فرمود و اسم اعظم الله هفتاد و سه حرف دارد که به حضرت محمد، ‌ ‌صلی الله علیه و آله، هفتاد و دو حرف آن داده شده و یک حرف از ایشان نهان ‌ ‌داشته شده است» ‌.‌

‌اما اسم اعظم، به حسب مقام الوهیت و واحدیت، اسم جامع همه اسماء الهی است؛ ‌جامعیّت مبدأ و اصل اشیاء نسبت به آن‌ها (مانند نسبت هسته درختان به شاخه‌ها و ‌ ‌برگ‌ها) یا مانند اشتمال کل بر جزئیاتش (مانند نسبت لشکر به دسته‌ها و افرادش). این ‌ ‌اسم به اعتبار اول و بلکه به اعتبار دوم حاکم بر جمیع اسماء است و جمیع اسماء مظهر آن ‌محسوب می‌شوند و ذاتاً بر تمام مراتب الهی مقدم است.

این اسم به طور کامل، به حسب ‌ ‌حقیقتش، بر هبچ کس جز خود خداوند و برای بنده‌ای از بندگانش که می‌پسندد و مظهر ‌ تام اوست یعنی صورت حقیقت انسانی که صورت همه عوالم و مربوب این اسم می‌باشد ‌ ‌تجلّی نمی‌کند و در نوع انسان هیچکس وجود ندارد که این اسم آن چنان که هست بر او ‌ ‌تجلّی کند جز حقیقت محمدیه، صلی الله علیه و آله، و اولیای آن حضرت که در روحانیّت ‌ ‌با ایشان متّحدند. و این همان غیبی است که خداوند بندگان پسندیده خود را از ندانستن‌ ‌ ‌آن‌ها ‌استثناء فرموده است‌. در روایت ‌کافی‌ آمده است: ‌ «‌ والله لمحمد (ص) ممّن ارتضاه؛ ‌قطعا، ً حضرت محمد، صلی الله علیه وآله، از ‌ ‌ زمره کسانی است که خداوند او را پسندیده است» ‌.‌

قسم دادن خدا به اسم اعظم

برای برآورده شدن حاجات و خواسته ها و استجابت دعا می توان خداوند را به اسم های اعظم اش قسم داد . هر کدام از اسم عای اعظم خداوند خواص و فضیلت فراوانی دارند . از اسماء الله الحسنی که برای طلب حاجت موثر هستند می توانید برای اجابت دعا و حاجات استفاده کرد و خداوند را به این اسامی قسم داد 

قسم دادن در دعاها، نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه می‌توان اذعان نمود زیارت و دعایی نداریم که در آن “قسم” نباشد؛ حال چه خداوند سبحان را قسم بدهیم و چه اهل عصمت علیهم السلام را قسم بدهیم. همین که می‌گویید: «برَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمین‌»، خداوند سبحان را به رحمتش قسم می‌دهید.

دعای “کمیل”، با یک قسم بزرگ و جامع آغاز می‌شود:

«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ»، و سپس “بِقُوَّتِكَ” – “بِجَبَرُوتِكَ” – “بِعَظَمَتِكَ” – “بِوَجْهِكَ” – “بِعِلْمِكَ” و “بِنُورِ وَجْهِكَ” که پیاپی آمده، همه قسم دادن خداوند سبحان است، منتهی قسم‌هایی عظیم و با حکمت که باید به موضوعش نیز دقت شود؛ هر کدام نقش و آثار خود را دارند.

دعای “سمات”، با قسم به اسم اعظم خدا شروع می‌شود:

«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ» و سپس با قسم‌های دیگری چون: «وَبِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ»- «وَبِمَشِييَّتِكَ» – «وَبِحِكْمَتِكَ» – «بِمَجْدِكَ» و …، ادامه می‌یابد.

در زیارت روز شنبه که اختصاص به رسول اکرم صلوات الله علیه و آله دارد:

ایشان را برای این که شما را به عنوان میهمان امروز خودشان بپذیرند و اکرام نمایند، چنین قسم می‌دهید:

«بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكَ وَعِنْدَ آلِ بَيْتِكَ، وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ، وَبِمَا اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ 

[قسم] به جایگاهی که خدا نزد تو و نزد خاندانت دارد و به‌حق جایگاهی که آنان نزد خدا دارند و به‌حق آنچه از دانشش نزد شما سپرده است، که همانا او گرامی‌ترین گرامیان است».

و در زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در روز یکشنبه، می‌گویید:

«بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ‌اللّٰهِ صَلَّى‌اللّٰهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ

به حق مقام والای خود و جایگاه بلند اهل‌بیتت نزد خدا و جایگاه خدا نزد شما و به‌حق پسر عمویت رسول خدا که خدا بر او و خاندانش، همه و همه درود و سلام فرستد.»

پس، قسم به حق دادن، حق است و ایجاد حق می‌کند؛ و چون دعا کننده به حق متصل و متوسل می‌شود، امید دارد که مشمول “حق استجابت” گردد. منتهی برخی از سوی خود قسم‌های من‌درآوری می‌سازند و می‌گویند که نه تنها هیچ منطقی ندارد و هیچ حقی ایجاد نمی‌کند، بلکه جسارت‌‌آمیز و گاه اهانت‌آمیز نیزمی‌باشد که حق نارضایتی و ناخشنودی را ایجاد می‌کند! لذا باید در قسم دادن نیز به دانش، بینش، فرهنگ، اخلاق و ادبیات اهل عصمت علیهم السلام که معلمان و مربیان ما می‌باشند، تأسی جست.

دعایی که ۲۵۵ بار اسم اعظم خداوند است

این دعا حتما باید با وضو و طهارت خوانده شود. اسم دعا، دعای مشلول در مفاتیح جنان است. این دعا را باید به ترتیب زیر بخوانید:

  • چهل روز روزی ۱ بار
  • بیست روز روزی ۲ بار
  • هفت روز روزی ۳ بار

در این دعا ۲۵۵ بار اسم اعظم خداوند است، نامی که با آن هر دعایی به استجابت می‌رسد، هر بیماری شفا میابد، هر نیازی برآورده میشود ، هر شکسته ای ترمیم میشود ، هر بینوایی به نوا میرسد ، هر بدهکاری ادا میشود ، هر چشم زخمی رفع میشود ، هر گناهی آمرزیده میشود ، و هر عیبی پوشیده میماند ، هر بخت بسته ایی گشایش ایجاد میشود ، هر گمراهی به راه خدا کشانده میشود و هر کاهلنماز و سست دینی به سوی خدا کشیده میشود

 

اسم اعظم برای ثروت

طبق احادیق اسلام، رسول خدا فرمود:برای خدا هشت اسم وجود دارد که در ساق عرش و قلب خورشید و در بهشت و درخت طوبی نوشته شده و هرکس قبل از دعا آن ها را بگوید، دعایش مستجاب می شود. آن هشت اسم عبارت اند از:

یا دائِمُ – یا حَیُّ – یا وتْرُ – یا فردُ – یا اَحدُ – یا قَویُّ – یاقَدیمُ – یا قادر

خواص پنج آیه اسم اعظم

خواص پنج آیه اسم اعظم

بسیاری این پنج آیه را قوی ترین اسم اعظم خداوند و اسم اعظم برای برآورده شدن حاجت میدانند و گفته شده است هرکس این پنج آیه را که اسم اعظم در آن هاست در روز ۱۱ مرتبه بخواند برای او هر کار مهمی ساده شده و به زودی به حاجت خود میرسد ان شاء الله ( کلم الطیب ص۵۶ و۵۷) و آن ۵ آیه به شرح زیر است:

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ القَیُّومُ… تا آخر آیت‌الکرسی (سوره مبارکه بقره آیه‌های ۲۵۵ تا ۲۵۷)

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، واَنْزَلَ التَّوْریةَ وَالْإِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ، وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (سوره مبارکه آل عمران آیات ۲و۳

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیمَةِ لارَیْبَ فیهِ، وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً (سوره مبارکه نساء آیه ۸۷)

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، لَهُ الْأَسْمآءُالْحُسْنی (سوره طه آیه ۸)

اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (سوره تَغابُن آیه ۱۳)

 

حقیقت اسم اعظم خداوند

دو نظریه درباره اسم اعظم وجود دارد؛

بعضی از مفسران اسم اعظم خداوند را یک کلمه یا لفظ می‌دانند که اگر بنده در حال استغراق در معرفت الهی و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان بیاورد همان اسم اعظم است و یا این که ممکن است اسم اعظم در لفظ‌هایی بیان بشود که «الله»، «هو»، «اَلحَیُّ القَیّوم»، «ذوالجَلالِ وَ الإکرام»، «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ» و حروف مقطعه از جمله مصداق‌های آن می‌باشند.

بعضی دیگر از مفسران اسم اعظم خداوند را فراتر از یک لفظ و ذکر می دانند.

اَلاسْمَاءُ الْحُسناى

لیست ۹۹ اسم و صفات خداوند – اَلاسْمَاءُ الْحُسناى

اولین رکن از پنج رکن اسلام، ایمان به خداست. ما به عنوان مسلمان بهتر است که نام های دیگر خداوند را یاد بگیریم. یادگیری و حفظ ۹۹ نام خداوند به ما کمک می کند تا راه صحیح ایمان به او را شناسایی کنیم. 

  1. الرحمن: بخشاینده
  2. الرحیم: مهربان
  3. الملک: پادشاه
  4. القدوس: مقدس
  5. السلام: پاک و سلامتی بخش عالم
  6. المؤمن: اطمینان دهنده
  7. المهیمن: نگهدارنده
  8. العزیز: باشکوه
  9. الجبار: توانگر
  10. المتکبر: بسیار بزرگ
  11. الخالق: آفریننده
  12. البارئ: درست
  13. المصور: نگارگر، صورتگر
  14. الغفار: همیشه بخشاینده
  15. القهار: فروکاهنده
  16. الوهاب: نیک بخشاینده
  17. الرزاق: همیشه روزی دهنده
  18. الفتاح: گشاینده (پیروزکننده)
  19. العلیم: داناترین
  20. القابض: می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها
  21. الباسط: گستراننده، فراخ کننده روزی
  22. الخافض: پست کننده، خوار کننده
  23. الرافع: (به سوی خود) بالا برنده
  24. المعز: عزیزکننده
  25. المذل: خوارکننده
  26. السمیع: شنواترین
  27. البصیر: بیناترین
  28. الحکم: دادگر
  29. العدل: بینهایت عادل
  30. اللطیف: آن‌که بر بندگانش لطف دارد
  31. الخبیر: آگاه‌ترین
  32. الحلیم: بسیار بردبار
  33. العظیم: بی‌انتها
  34. الغفور: بسیار بخشاینده
  35. الشکور: بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را)
  36. العالی: بلند مرتبه
  37. الکبیر: بزرگ‌ترین
  38. الحفیظ: نگهدارنده
  39. المقیت: خوراک دهنده
  40. الحسیب: شمارنده
  41. الجلیل: بسیار گرانقدر
  42. الکریم: بسیار بخشنده
  43. الرقیب: نگهبان، بیننده و آماده
  44. المجیب: پاسخگو
  45. الواسع: گسترده، پهناور
  46. الحکیم: فرزانه، بسیار خردمند
  47. الودود: دوست
  48. المجید: بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
  49. الباعث: برانگیزنده مردگان
  50. الشهید: بیننده
  51. الحق: راست، درست
  52. الوکیل: عهده دار همه امور بندگان و موجودات
  53. القوی: پرزور
  54. المتین: سخت (و نیز پاینده)
  55. الولی: دوست، یار و نگهبان
  56. الحمید: ستوده
  57. المحصی: شمارنده
  58. المبدئ: نخستین آفریننده
  59. المعید: بازگرداننده، دوباره زنده کننده
  60. المحیی: زندگی بخش، هستی بخش
  61. الممیت: می‌راننده، نابود کننده
  62. الحی: زنده
  63. القیوم: قائم به ذات (همه-آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)، پاینده
  64. الواجد: یابنده
  65. الماجد: بزرگوار
  66. الواحد: یکتای بی‌همتا
  67. الاحد: یگانه (خدایی جز او نیست)
  68. الصمد: بی‌نیاز
  69. القادر: توانا
  70. المقتدر: تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
  71. المقدم: فراپیش کشنده
  72. المؤخر: فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آن‌ها بجای آن‌ها
  73. الأول: نخستین، اول پدیدارکننده وجود
  74. الأخر: واپسین، آخر فناکننده موجود
  75. الظاهر: آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
  76. الباطن: پنهان، همه دربرگیرنده
  77. الوالی: یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست
  78. المتعالی: خود ستوده
  79. البر: نیکوترین
  80. التواب: همیشه توبه پذیر
  81. المنتقم: انتقام گیر
  82. العفو: درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
  83. الرؤوف: بسیار دلسوز و مهربان
  84. مالک الملک: فرمانروای جهان
  85. ذوالجلال و الاکرام: دارای شکوه و بخشش
  86. المقسط: عادل
  87. الجامع: گردآورنده
  88. الغنی: توانگر
  89. المغنی: بی‌نیاز کننده، بسنده
  90. المانع: بازدارنده
  91. الضار: آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت می‌شود)
  92. النافع: سودمند
  93. النور: روشنی
  94. الهادی: رهنما
  95. البدیع: سنجش ناپذیر، آفریننده
  96. الباقی: ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
  97. الوارث: مالک نهایی تمام مخلوقات
  98. الرشید: راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا
  99. الصبور: شکیبا

 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید