پژوهش دربارهی کلاغ یا غراب، به عنوان یکی از مهمترین نشانههای اساطیری و ادبی فرهنگ مردم ایرانزمین و به دلیل نقشهای فراوان و گوناگونش در روایتهای کهن اساطیری و فرهنگ عامه، بسیار مهم است. جایگاه این پرندهی اساطیری نشاندهندهی ویژگیهای مهم باور مردم ایران و نقشهی حرکت و دگرگشت فرهنگی آنها در گذر زمان است.
کلاغ نماد چیست؟
کلاغ، زاغ یا غراب پرندهای سیاه و مردارخوار است که عمری بسیار طولانی دارد. این پرنده از راستهی سبک بالان بزرگ با منقاری بلند و قوی است و از حشرات و جوندگان تغذیه میکند. کلاغ به دلیل تکرار کارکرد و نقشی که به عنوان کاراکتر یا نشانه در داستانهای اساطیری و افسانههای ایرانی برعهده دارد، از بنمایههای شدیداً تکرار شونده به حساب میآید.
معمولاً هر پرندهای با صفتی خاص توصیف میشود؛ ولی کلاغ پرندهای است چندوجهی، که با صفاتی زیاد و متفاوت توصیف شده؛ از جمله در فرهنگ اساطیری، عوام و بومی مناطق مختلف ایران با صفتهایی مانند خبررسان، خجستهنشان، آسمان شب، خوشخبری، خردمندی و دانایی، پاکیزگی و پاککنندهی آلودگی، پشتکار و شناخته و توصیف شده. البته غراب با محوریت هر کدام از این صفتها، با نقشهای متفاوتی در فرهنگ ایرانی خود را نشان میدهد.
برخی از رایج ترین تعابیر عبارتند از:
معانی مثبت:
هوش و خرد: به دلیل توانایی حل معما، استفاده از ابزار و حافظه قوی، کلاغ ها به عنوان پرندگانی باهوش شناخته می شوند. در برخی فرهنگ ها نماد دانش و یادگیری هستند.
خلاقیت و بصیرت: به دلیل توانایی انطباق و حل مشکلات به روش های جدید، به عنوان نمادی از خلاقیت و نوآوری دیده می شوند.
ارتباط با دنیای روح: به دلیل رنگ سیاه و وابستگی به مکان های مرموز مانند گورستان ها، غالباً با ماوراء الطبیعه و دنیای ارواح مرتبط هستند. آنها ممکن است به عنوان پیام آور یا راهنمای دنیای دیگر دیده شوند.
تغییر و تحول: به دلیل توانایی تطبیق با شرایط مختلف، نمادی از تحول و دگرگونی هستند.
قدرت: در برخی فرهنگ ها، به عنوان نمادی از قدرت و اقتدار دیده می شوند.
معانی منفی:
مرگ و بدشانسی: به دلیل وابستگی به مردار و حضور در گورستان ها، غالباً با مرگ و سیاهی مرتبط هستند. در برخی فرهنگ ها، آنها را بدشگون می دانند و ممکن است به عنوان پیشگویی از مرگ یا بدبختی تلقی شوند.
شیطان و نیروهای شر: در برخی از افسانه ها و داستان ها، به عنوان موجوداتی شیطانی یا نمادی از نیروهای تاریکی دیده می شوند.
طمع و فرصت طلبی: به دلیل عادت به جمع آوری اشیاء براق و گرایش به مردارخواری، گاهی اوقات به عنوان نمادی از طمع و حرص شناخته می شوند.
بیشتر بخوانید: تعبیر خواب کلاغ | ۳۵ معنی دیدن کلاغ سیاه در خواب
دیدن کلاغ نشانه چیست؟
کلاغها به غلط پیام آور مرگ و جادوی سیاه دانسته شدند. هرچند با اینکه گاهی میتوانند خبرهای بد بیاورند ولی آنها مظهر حقیقت اند.زاغ/کلاغ، پرنده ی مقدس “توت”(خدای بزرگ عقل و دانش مصری ها) بوده است. کلاغ همچنین برای آپولو(خدای خورشید)، هرا(ملکه ی خدایان)، و اسکلی پیوس(خداوند طب و دارو) میبوده است.
دیدن کلاغ یعنی اینکه حقیقت بزودی برایتان برملا خواهد شد. در زمان باستان باور داشته اند که “اگر برای درک اطلاعات آماده نباشی، خرد نمیتواند بدست آورده شود.” دیدن یک کلاغ تائید الهی است براین معنا که شما حالا آماده اید! بزودی چیز مهمی را یاد خواهید گرفت.”
نماد کلاغ در اسطوره شناسی
نماد کلاغ در ایران
در کارکردهای روایی کلاغ، رنگ سیاه او از عناصر مهم و اثرگذار است؛ زیرا در تأویلهای اسطورهشناختی، رنگ سیاه، معنای نمادین رمز و راز، ناشناختهها، جهان مردگان، خرد، نیروی شب و تاریکی را میرساند. در اسطورههای بسیاری از مردمان آریایی و ایرانی، پرندهای پیامآور است و نقش مثبت دارد؛ چنان که مطالعات تطبیقی مراسم و باورهای اقوام گوناگون نیز نشان میدهد، در نمادگرایی کلاغ جنبهی منفی وجود ندارد.
برای مثال در اساطیر ایران، هنگامی که حیوان، پرنده، گیاه یا هر عنصر دیگر نماد یکی از خدایان میشود؛ مقام، منصب، صفات یا وظایف آن خدا را نیز نشان میدهد. گاه نیز حیوان یا پرندهای به دلیل دارا بودن ویژگیها یا وظایفی که خاص اوست، در شمار همراهان یک خدا و مورد توجه او قرار میگیرد و به دلیل این همراهی و پیوستگی، به تدریج به عنوان نماد، نشانه یا خود آن ایزد پذیرفته میشود. بنابر این ارتباط کلاغ با ورونا، پیوند او با خورشید و روز مسلم است.
کلاغ در میترائیسم یا مهرپرستی، پیامآور برگزیدهی اهورامزداست. آسمان در این آیین، بهصورت غاری فرض شده و میترا که مظهر خورشید و روشنایی است، باید با کشتن گاوی که در آن غار مسکن دارد، ستارگان، اشجار و حیوانات و پدیدههای دیگر جهان را از آن بیرون کشد. اهورامزدا کلاغ را میفرستد که راه کشتن گاو را به مهر (میترا) آموخته و در این کار یاریاش دهد. به همین سبب از هفت مرحلهی مهرپرستی، مرحلهی اول را که تمام پیروان این دین میبایست داشتهباشند، مرحلهی کلاغ نام گذاشتهاند.
کلاغ از معدود جانورانی است که نوع خوراکش در کارکردهای روایی و باورهای مردمان بسیار تأثیر گذاشته است: چون مردارخوار است، پیوندی میان مرگ و زندگی به حساب میآید؛ یعنی جانوریست که میان جانوران گیاهخوار (وابسته به کشاورزی و بنابراین به زندگی ازدیدگاه رمز) و جانوران درنده و خونخوار (وابسته به جنگ و بنابراین به مرگ) جای دارد و به عبارت دیگر از گوشت حیوانات تغذیه میکند؛ ولی آنها را نمیکشد. به همینخاطر در باورهای کهن ایرانی-شمنی او را پیامآور جهان مردگان و پیک ارواح نیاکان میدانند.
بیشتر بخوانید: تعبیر و تفسیر کلاغ در فال قهوه
نماد کلاغ در سایر نقاط جهان
در فولکلور و اسطورههای بومیان آمریکا، کلاغ استاد دگردیسی و تغییر شکل است و بسته به هدفی که دارد، قادر است خود را به هر شکلی (انواع جاندار یا بیجان) درآورد.
همچنین، کلاغ نزد یونانیان، بدین سبب که او را قادر به پیشگویی میدانستند، مورد پرستش بود و برای آپولو و هرا مقدس به شمار میرفت.
در اسطورههای اسکاندیناوی و شمال اروپا (که از نظر ژنتیکی و زبانشناسی پسرعموهای کهن ایرانیان به حساب میآیند) این پرنده در رأس هرم خلقت و بلافاصله پس از اودین بزرگ، پدر همگان قرار دارد. اودین خدای مقتدر و توانایی است که یک چشمش را به خاطر نوشیدن از چشمهی دانش از دست داده، در اکثر آثار با دو کلاغ که بر شانهاش نشستهاند، تصویر شده است.
این دو کلاغ که هوش و حافظه نام دارند، در طول روز گرد جهان میگردند و غروب نزد اودین بازگشته و مشاهدات خود را گزارش میدهند.
در چین، کلاغ نماد حقشناسی از والدین و در ژاپن، نشانهی عشق خانوادگی است و به پیک الهی نیز معروف است. او پیامهای کامیها (خدایان ژاپنی) را برای دیگر کامیها و انسانها میبرد. کلاغ در افسانههای ژاپنی و روایتهای تائویی، به رنگ قرمز یا طلایی است، سه پا دارد و در خورشید ساکن است و نماد آن به شمار میرود.
پیوستگی این پرنده با خورشید در فرهنگ عامهی ژاپن، آن را به نماد یانگ تبدیل کرده و تصویری نیک به آن بخشیده است. سرانجام، تعداد پاهای کلاغ در آیین تائو، با توجه به این نکته توجیه میشود که عدد سه نماد نور، آگاهی روحانی و وحدت است.
نماد کلاغ از دیدگاه مذهبی
در روایتهای مرتبط با عمر طولانی کلاغ آمده است: خضر و الیاس مشکی از آب حیات به شاخهای از “خرگ” آویخته بوده، میآوردند. کلاغی تشنه بر مشک نوک زد؛ مشک سـوراخ شد و آب بر شاخهی “خرگ” ریخت. ازاین رو، درخت “خرگ” همیشه سبز و عمر کلاغ طولانی است.
کلاغ در داستان قرآنی «ابراهیم و مرغان» نیز حضور دارد و یکی از چهار پرنده (کرکس، طاووس، کلاغ و کبوتر) است که ابراهیم آنها را تکه تکه میکند تا بازآفرینی و رستاخیزشان را ببیند.
کلاغ در بندهش پرندهی نیکی است و در اوستا آمده است: گوشت کلاغ را به سبب آنکه برای جسد خوردن و از بین بردن آلودگی آفریده شده، نباید خورد. در کتاب عهد عتیق ذکر شده که کلاغ به فرمان خداوند برای ایلیا در بیابان نان و گوشت میآورد و مانند نمادی از نجات خداوندی، او را از مرگ میرهاند؛ چنان که در سفر آفرینش نیز نماد هوشیاری است.
کلاغ در این نقش بعدها به متون صوفیه نیز راه یافت؛ برای نمونه در حکایت دیدار ابراهیم خواص با اعرابی و اصلی که خداوند هر روز به واسطهی کلاغی قرصی نان برای او میفرستد، یا در قصهای دیگر مالک دینار زاغی را میبیند که از سوی غیب، مأمور نجات جان مسافر گرفتاری است، یا روایت ابن بزار از قصهی کلاغی که به امر الهی، برای شیخ صفی و مهمانان او خرگوشی شکار میکند. نجات بخشی از نقشهای استثنایی کلاغ است که در متون صوفیه برای نخستین بار ظاهر میشود.
با این همه، هرچند روایتها و آموزههای اسلامیعربی بعد از اسلام، در فرهنگ عامه و باورهای مردمی نفوذ کرده و تمام تلاشش را کرده که از کلاغ چهرهی بد و شومی بسازد، ولی باز هم، بیشتر ضربالمثلها، قصههای کهن و کنایههایی که دربارهی کلاغ شکل گرفته، با خصیصهی پیشگویی و غیبدانی این پرنده ارتباط دارد که به او چهرهای روشن و مثبت داده و یادآور نقش مثبتش در اساطیر ایرانی است.
در فرهنگ شفاهی مردمی، ضرب المثلها، کنایهها، قصهها و باورهای مردمی، کلاغ اغلب نقشی مثبت دارد که یادآور خجستگی، خوشخبری، بلندی عمر و غیبدانی اوست. به نظر میرسد با وجود تأثیرپذیری زیاد فرهنگ عامه از متون اسلامیعربی هم باز این پرنده که در تاریخ نقشهای متغیری داشته در باور مردمان همچنان خاستگاه اساطیریاش را حفظ کرده او را نشانهای نیک و خجسته میدانند.