نحوه شهادت امام صادق (ع) | امام جعفر صادق چگونه به شهادت رسید؟

امام صادق علیه السلام در سال 148 قمری و در سن 65 سالگی به دست عوامل منصور دوانقی خلیفه عباسی و به وسیله انگور زهرآلوده مسموم و به شهادت رسید.

طبق روایات ولادت امام جعفر صادق (ع) امام ششم شیعیان در ۱۷ ربیع‌الاول ۸۳ هجری قمری در مدینه است. ایشان پس از پدرشان امام محمد باقر (ع) و در سن ۳۱ سالگی در اواخر حکومت بنی امیه به امامت رسید. امام صادق (ع) در طول دوران امامت خود شاگردان بسیاری تربیت نموده و از ایشان منابع علمی و فقهی و احادیث بسیاری باقی مانده است.

امام جعفر بن محمد صادق (ع) در در ۲۵ شوال ۱۴۸ هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه توسط منصور دوانیقی، خلیفه عباسی مسموم شد و محل دفن وی کنار قبر پدرش در قبرستان بقیع شهر مدینه‌ می‌باشد. در ادامه طریقه شهادت رسیدن امام صادق (ع) آورده شده است.

 طریقه شهادت امام صادق علیه السلام
شهادت امام صادق علیه السلام

 

طریقه شهادت امام صادق علیه السلام در روایات نقل شده

امام صادق علیه السلام در سال ۱۴۸ قمری و در سن ۶۵ سالگی به دست عوامل منصور دوانقی خلیفه عباسی به سبب انگور زهرآلوده مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسید. درباره تاریخ شهادت ایشان دو روایت می‌باشد. برخی ۱۵ رجب و برخی دیگر ۲۵ شوال را بیان كرده‌اند ولی اکثر مورخان و سیره‌نگاران شیعه، ۲۵ شوال را تاریخ شهادت ایشان می‌دانند. شما نیز می‌توانید با خواندن احادیث امام صادق از فضائل این روز بهره‌مند شوید.

در مورد طریقه شهادت امام صادق (ع) تاریخ نگاران اینگونه نقل کرده‌اند:

امام صادق (ع) در سال‌های آخر عمر خود شدیداً لاغر و ضعیف شده بود و به تعبیر یکی از افرادی که امام را در آن روزگاردیده بود از او چیزی نمانده بود جز سرش، کنایه از اینکه بدن کاملاً فرسوده و نحیف شده بود. سراسر زندگی به‌دشواری و سختی و رنج آفرینی گذشته بود و در سال‌های آخر عمر بر میزان محدودیت و احضار و تهدید او اضافه می‌شد که این خود بر خستگی و رنجش می‌افزود.

روزی منصور به وزیر دربارش «ربیع» گفت همین اکنون جعفر بن محمد (امام صادق (علیه‌السلام)) را در اینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق (علیه‌السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آن حضرت رو کرد گفت: خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم آیا درمورد سلطنت من اشکال‌تراشی می‌کنی؟

امام: آن‌کس که چنین خبری به تو داده دروغگو است …

ربیع می‌گوید: امام صادق (علیه‌السلام) را دیدم هنگام ورود لب‌هایش حرکت می‌کند، وقتی که کنار منصور نشست، لب‌هایش حرکت می‌کرد و لحظه‌به‌لحظه از خشم منصور کمتر مي‌شد.

وقتی که امام صادق (علیه‌السلام) از نزد منصور رفت، پشت سر امام رفتم و به او عرض کردم: وقتی که شما وارد بر منصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود؛ ولی وقتی که نزد او آمدی لب‌های تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لب‌هایتان را به چه چیز حرکت می‌دادی؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: لب‌هایم را به دعای جدم امام حسین (علیه‌السلام) حرکت می‌دادم و آن دعا این است :

یا عُدَّتي عِندَ شِدَّتي وَیا غَوثِي عِندَ کُربَتي اَحرِسنِي بِعَينِکَ الَّتي لا تَنامُ وَاکَنِفنِي بِِرُکنِکَ الذَّي لايیرام

« ای نیروبخش من هنگام دشواری‌هایم وای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن و مرا در سایه رکن استوار و خلل‌ناپذیرت قرار بده »

دوران امامت امام صادق (ع) مصادف بود با اواخر دوران حکومت بنی امیه و اوایل حکومت بنی عباس. آورده شده است که خلفای بنی عباس در سالهای آخر عمر بر امام صادق(ع) آزار و اذیت بسیاری را وارد کردند. و حتی حاکم مدینه خانه ایشان را به آتش کشید که البته امام معصوم(ع) از این توطئه جان سالم به در برد. اما ترس و کینه عباسیان از محبوبیت امام صادق(ع) میان مردم روز به روز بیشتر می‌شد.

گفته می‌شودهنگامی که منصور دوانیقی به خلافت رسید و از کثرت شیعیان و پیروان آن حضرت مطلع شد، آن حضرت را به عراق طلبید و پنج مرتبه یا بیشتر تصمیم به قتل آن حضرت گرفت که هر مرتبه معجزه عظیمی مشاهده نمود و از آن تصمیم صرفنظر کرد.

آتش‌کشیدن خانه امام صادق (علیه‌السلام)

مفضل بن عمر می‌گوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه و مدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد امام صادق (ع) را بسوزان، او این دستور را اجرا کرد و خانه امام صادق (علیه‌السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق (علیه‌السلام) آمد و میان آتش گام برمی‌داشت و می‌فرمود:

اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّري اَنا ینُ یِبراهِيمَ خَليلِ اللهِ

« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ‌وریشه اطراف زمین پراکنده‌اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا (که آتش نمرود بر او سرد سلامت شد)»

طریقه شهادت امام صادق (ع) به نقل از سید بن طاووس

سید بن طاووس از محمد بن عبدالله اسکندری در مورد طریقه شهادت امام صادق (ع) و نقشه‌هایی که خلیفه عباسی برای شهادت ایشان می‌کشید روایت کرده است که:

من از جمله ندیمان ابوجعفر دوانیقی و محرم اسرار او بودم روزی به نزد او رفتم، او را بسیار غمگین دیدم، که آه می‌کشید و اندوهناک بود. گفتم ای امیر، چرا در تفکر و اندوه به سر می‌بری؟ گفت: صد نفر از فرزندان فاطمه را هلاک کردم ولی سید و بزرگ ایشان باقی مانده است که درباره او چاره‌ای نمی‌توانم بکنم. گفتم: کیست؟ گفت: جعفر بن محمد صادق علیه السلام.

گفتم: ای امیر او مردی است که عبادت بسیار او را ضعیف کرده و نزدیکی و محبت به خدا او را مشغول گردانیده و او را از فکر تصاحب حکومت و خلافت هم بازداشته. گفت: می‌دانم که تو به امامت او اعتقاد داری و او را به بزرگی می شناسی ولی حکومت و قدرت عقیم است و من سوگند یاد کرده‌ام که پیش از آن که امروز شب شود، خود را از اندوهی که به خاطر وجود او بر من ایجاد شده است، رها کنم.

راوی گفت: چون این سخن را از او شنیدم، زمین بر من تنگ شد و بسیار غمگین شدم. پس جلادی را طلبید و گفت: چون من ابوعبدالله صادق علیه السلام را خواستم و با او مشغول سخن گفتن شدم و کلاه خود را از سربرداشتم و بر زمین گذاردم، گردن او را بزن. این نشانه و علامتی میان من و تو باشد.

و در همان ساعت کسی را فرستاد و حضرت را طلبید. چون حضرت داخل قصر شد، دیدم که قصر به حرکت درآمد مانند کشتی که در میان دریای موّاج مضطرب باشد و دیدم که منصور از جا برجست و با سر و پای برهنه به استقبال آن حضرت دوید و در حالی که بند بند بدنش می‌لرزید و دندان‌هایش برهم می‌خورد و رنگ رویش سرخ و زرد می‌شد، آن حضرت را با عزّت و احترام بسیار آورد و بر روی تخت خود نشاند و دو زانو در خدمت او نشست مانند بنده‌ای که در خدمت آقای خود بنشیند و گفت: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله برای چه در این وقت تشریف آوردی؟

حضرت فرمود: که برای اطاعت خدا و رسول و فرمانبرداری تو آمدم. گفت: من شما را نطلبیدم فرستاده من اشتباه کرده است و اکنون که تشریف آورده‌ای هر حاجت که داری بطلب. حضرت فرمود: حاجت من آنست که مرا بی ضرورتی طلب ننمائی. گفت چنین خواهم کرد. حضرت برخاست و بیرون آمد و من خدا را بسیار ستایش کردم که آسیبی از منصور به آن حضرت نرسید.

 

طریقه شهادت امام صادق (ع) ، شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
شهادت امام صادق (ع)

بعد از آن که آن حضرت بیرون رفت منصور لحاف طلبید و خوابید و تانصف شد بیدار نشد، چون بیدار شد دید من بر بالین او نشسته ام. گفت بیرون مرو تا من نمازهای خود را قضا کنم و قصه‌ای برای تو نقل نمایم. چون نمازش تمام شد، گفت: چون جعفر بن محمد علیه السلام را به قصد کشتن احضار نمودم و او داخل قصر من شد، دیدم که اژدهای عظیمی پیدا شد و دهان خود را گشود و فک بالای خود را بر بالای قصر من گذاشت و فک پایین خود را در زیر قصر گذاشت و دُم خود را بر روی قصر و خانه من قرار داد و به زبان عربی فصیح به من گفت: اگر قصد و اراده بدی نسبت به او داشته باشی تو را و خانه و قصرت را فرومی‌برم و به این سبب عقل من پریشان شد و بدن من به لرزه آمد به حدی که دندان‌های من بر هم می‌خورد.

راوی می‌گوید، من گفتم: این ها از او عجیب نیست زیرا که نزد او اسم‌ها و دعاهائی است که اگر برشب بخواند، آن را روز و اگر بر روز بخواند آن را شب، و اگر بر موج دریاها بخواند آن‌ها را ساکن می‌گرداند.

 

طریقه شهادت امام صادق (ع) در نهایت

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود. منصور توسط والی خود درمدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند وبعد حیله گرانه به گریه وزاری وعزاداری او پرداخت. از اینکه آیا این قتل توسط شخص منصور دوانیقی خلیفه عباسی انجام شده یا خیر، سندی در دست نیست اما کاملاً واضح است که نقشه شهادت امام صادق(ع) تصمیمی بوده که خلیفه بغداد به عنوان حاکم بنی عباس گرفته و شاید به وسیله یکی از زیردستانش به انجام رسیده است.

امام جعفر صادق (ع) در مدینه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد و تا اوایل قرن بیستم قبرش محل زیارت زائران بود، تا اینکه در سال ۱۹۲۶ وهابی‌ها پس از فتح مدینه ساختمان همه قبور متبرکه به جز قبر پیامبر را با خاک یکسان کردند. امام صادق(ع) در دوران امامت خود فرصت مناسبی برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی نسبت به سایر امامان داشت و توانست شاگردان بسیاری را در علوم مختلف تربیت کند.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید