متاسفانه یکی از مهمترین و متداولترین انواع شکایت مربوط به شکایت از خشونت خانگی است که در سالهای اخیر بنا بر گزارشهای حقوقی و قضایی افزایش یافته است. در واقع تحمیل رفتارهای نامتعارف به ابعاد مختلفی از خشونت در خانه به عنوان خشونت خانگی شناخته میشود.
خشونت خانگی رفتاری فراجنسیتی است؛ چرا که فارغ از جنسیت فرد مورد خشونت، ممکن است مردان، زنان و حتی کودکان مورد آزار و اذیت قرار گیرند.
البته آزار و اذیت در خشونت خانگی تنها محدود به اذیتهای جسمی و جنسی نیست؛ بلکه توهین و تهدید و ایجاد هرگونه فشار روانی بر عضوی از خانواده میتواند نوعی از خشونت خانگی تلقی شود.
امروز بسیاری از کشورهای دنیا علی رغم پیشرفتهای مختلف در عرصههای متنوع درگیر خشونت خانگی هستند که به عنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی شناخته میشود.
با وجود آن که خشونت خانگی مسئله فراجنسیتی است اما اغلب علیه زنان و کودکان انجام میگیرد و گزارش خشونت خانگی علیه مردان به نسبت کمتر است.
با وجود پیشرفتهای مختلف فرهنگی اقتصادی علمی و اجتماعی در جوامع مختلف و بهبود جایگاه زنان در اجتماع همچنان آثار منفی ناشی از خشونت خانگی بر زنان تحمیل شده و سالانه به آمار خشونت خانگی علیه زنان اضافه میشود.
متاسفانه تحقیقات ناشی از آن است که این آسیب اجتماعی در کشور ما نیز بسیار متداول بوده و بسیاری از زنان ایرانی نیز در زمان تجرد و تاهل مورد خشونت خانگی قرار گرفتهاند.
همانطور که اشاره کردیم خشونت خانگی به معنای اعمال رفتار خشونت آمیز بر علیه یکی از اعضای خانواده یا تمام آنها است.
متاسفانه در بسیاری از خانوادهها تنبیه فیزیکی فرزندان امری طبیعی بوده همین امر منجر به افزایش آمار خشونت خانگی علیه کودکان است. البته مطابق آمار میانگین خشونت خانگی علیه مردان نیز رو به افزایش است.
به طور کلی وقوع هرگونه خشونت خانگی با آثار و پیامدهای متعددی همراه است از جمله آسیب دیدگیهای جسمی ناشی از خشونت خانگی که شامل ضرب و شتم، شکستگی و سوختگی و … همراه است.
مشکلات روانی از جمله افسردگی، اضطراب و استرس و اختلال تنش پس از سانحه از جمله مشکلاتی است که در اثر خشونتهای خانگی ایجاد میشود. همچنین شیوع بیماریهای جنسی مانند ایدز و اچ پی وی میتواند از جمله آثار خشونت خانگی تلقی گردد.
انواع خشونت خانگی
اما خشونت خانگی انواع مختلفی دارد:
خشونت کلامی و روانی
بالاترین آمار خشونت خانگی مربوط به انواع خشونت کلامی و روانی است که از مصادیق آن میتوان به تحقیر، توهین، بدرفتاری، بیعاطفگی و غیره اشاره کرد. اما میزان شکایت از این نوع خشونت خانگی بسیار کم است چرا که امری طبیعی تلقی شده و حتی بخشی از تنشهای عادی و روزمره پس از ازدواج شناخته میشود حتی ممکن است اقداماتی از قبیل تهدید به افشای اسرار، یا انتشار تصاویر و فیلمهای خصوصی فرد در این دستهبندی از انواع خشونت خانگی قرار گیرد.
اما در قانون ایران و مطابق ماده ۱۱۰۳ قانون مدنی زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند و در تفسیر این ماده میتوان چنین برداشت کرد که اگر تکرار سوء معاشرت به حدی برسد که زن را دچار ناامیدی و عسر و حرج نماید میتواند از دلایل طلاق باشد. و این امکان را به زن میدهد که با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق نماید.
البته این حق برای مرد نیز محفوظ است و چنانچه زن با او حسن معاشرت نداشته باشد و رفتارهایی از قبیل توهین و تحقیر نماید؛ مرد نیز میتواند با دریافت حکم ناشزه بودن زن از دادگاه بدون پرداخت نفقه او را طلاق دهد.
خشونت کلامی که به عنوان دستهای از خشونتهای خانگی شناخته میشود میتواند به عنوان جرم توهین یا افترا تلقی شود در این حالت شخص قربانی میتواند با شکایت از فرد توهین کننده او را محکوم به شلاق و یا حبس و یا پرداخت جریمه نقدی نماید.
یکی از انواع دیگر خشونتهای خانگی خشونت مالی و اقتصادی است که البته بیشتر علیه زنان خانهدار و غیر شاغل صورت میگیرد.
این نوع از خشونت با ضبط اموال و گرفتن کارتهای بانکی و پول نقد و ندادن هیچگونه خرجی به شخص قربانی انجام میشود.
هر رفتاری که منجر به قرار گرفتن فرد در تنگنای مالی گردد میتواند به عنوان خشونت خانگی شناخته شود البته همانطور که اشاره کردیم غالب این خشونت علیه زنان صورت میگیرد.
قانون زنان را در کنار مردان صاحب حقوق مالی دانسته و برای آنان حقوق مختلفی همچون نفقه مهریه و ارث تعیین کرده است بنابراین هرگونه خشونت اقتصادی علیه زنان غیر قانونی و غیر شرعی میباشد و قابل پیگیری است.
از دیگر انواع رایج خشونت خانگی خشونت جسمی و جنسی علیه زنان است این نوع از خشونت ممکن است علیه کودکان و مردان نیز اتفاق افتد.
مطابق قانون کشور ما هرگونه خشونت جسمی اگر به اندازهای باشد که منجر به آسیبهای فیزیکی بر روی بدن فرد قربانی باشد میتواند مشمول پرداخت دیه شود.
همچنین مطابق قانون اگر زن تهدید جانی شود میتواند منزلی جدا اختیار کند و از شوهر نفقه دریافت نماید.
گزارش ناشی از خشونت خانگی جسمی از سوی مردان بسیار کمتر است البته این مطلقا به نشانه نبود خشونت جسمی علیه مردان نیست چرا که ممکن است مردان به جهت جلوگیری از قضاوتهای جامعه از گزارش این خشونت خودداری کنند.
خشونت جسمی و جنسی علیه کودکان با آمار بسیار بالایی مواجه است اما با تصویب قانون حمایت از کودکان کودک آزاری جرم انگاری شد بنابراین این جرم از جرایم عمومی شناخته شده و نیاز به شکایت شاکی خصوصی ندارد و دادستان راسا میتواند آن را مورد پیگیری قرار دهد.
خشونتهای اجتماعی
از موارد دیگر گزارش شده از انواع خشونت خانگی خشونت اجتماعی است که بیشتر به شکل محدود کردن افراد صورت میگیرد.
این خشونت عموما به همراه انواع دیگر خشونت خانگی و با کنترل رفتارهای فرد قربانی و محدود کردن هرگونه آزادی او در خانواده انجام میشود.
فرد خشونتگر با محدود کردن فرد قربانی و جلوگیری از هرگونه ارتباط اجتماعی او با دوستان و سایر افراد خانواده، یا جلوگیری از خروج از منزل یا کنترل رفت و آمد، تلاش میکند که تفکر و احساس قربانی را کنترل کرده عقاید خود را به او تحمیل نماید، محروم کردن کودکان و زنان از تحصیل یکی از نمونههای متداول این نوع از خشونت است.
البته در برخی موارد انجام این نوع خشونت به صورت غیر مستقیم توسط والدین کنترلگر بر روی فرزندان خود صورت میگیرد.
ریشهیابی و دلایل خشونت خانگی
معمولا ریشه خشونت خانگی ناشی از احساس نیاز به حفظ قدرت و کنترلگری یکی از طرفین نسبت به دیگر عضو خانواده است. در واقع افرادی که تمایل بیشتری به خشونت دارند در صورت احساس نیاز به کنترل رابطهشان، اقدام به رفتار خشونت آمیز میکنند.
از مهمترین عوامل شکلگیری و گسترش خشونت خانگی در جوامع مختلف میتواند آموزشهای نادرست فرهنگی و در واقع تربیت غلط زنان و مردان و حتی کودکان باشد، تفکراتی که باعث میشود حقوق زنان در اجتماع نادیده انگاشته شود منجر به تشدید میزان خشونت خانگی میشود.
ممکن است تعصبات غلط و ناآگاهی از شیوه ارتباط صحیح، باعث شود که فرد کنترل بر روی شریک عاطفی یا همسر خود را به عنوان یک راه برای بهبود رابطه تصور کند در حالی که این نوع خشونت به افزایش مشکلات بین زوجین و فاصله بیشتر بین آنها منجر میشود.
از دیگر عوامل بروز خشونت خانگی و افزایش آن میتوان به وجود مشکلات روحی و روانی همچون افسردگی، اختلال اضطراب، ناتوانی در کنترل خشم و… اشاره کرد که منجر به واکنشهای شدید میگردد.
نقش مشکلات اقتصادی همچون از دست دادن موقعیت شغلی، نداشتن مسکن، یا افزایش بدهی میتواند منجر به افزایش خشونت به دلیل بالا رفتن سطح استرس در خانواده شود.
همچنین بسیاری از موارد خشونت خانگی نشات گرفته از یک تفکر غلط نابرابری زنان و مردان است که باید در جهت اصلاح آن اقدامات ریشهای و فرهنگ سازی انجام داد.
متاسفانه بسیاری از گزارشها نشانگر آن است که قربانیان خشونت خانگی در دوران کودکی ممکن است در بزرگسالی خود اقدام به خشونت خانگی در جهت کنترل خانواده کنند.
عادی سازی خشونت خانگی به دلیل الگوی فرهنگی غلطی که در نسلهای گذشته ایجاد شده است منجر میشود که در برخی از جوامع خشونت خانگی به عنوان یک پدیده عادی و طبیعی تلقی شود و این خود موجب تشدید خشونت خانگی گشته و به باقی ماندن چرخه خشونت بین نسلهای مختلف کمک میکند.
متاسفانه سنتهای غلط رایج در برخی فرهنگها که زنان و دختران را از تحصیل و کار کردن محروم میکند در بسیاری از جوامع شایع بوده و به افزایش خشونت خانگی علیه زنان و کودکان دامن میزند.
روشهای شکایت از خشونت خانگی
متاسفانه در بسیاری از موارد افراد جهت پیشگیری از اقدامات ثانویه همچنین جلوگیری از بدتر شدن شرایط اقدام به هیچگونه شکایتی از خشونت خانگی نمیکنند؛ این امر در میان زنان متداولتر است چرا که بسیاری از آنها آمادگی زندگی مستقل را نداشته و مجبور به تحمل شرایط برای پیشگیری از طلاق میشوند.
مطابق قوانین کشور ما و عرف قضایی رایج بیشتر خشونت خانگی از نوع فیزیکی و جسمی و جنسی آن مورد حمایت قرار گرفته و بنابراین زنان میتوانند با مراجعه به پزشکی قانونی و دریافت طول درمان اقدام به شکایت کنند.
البته سایر موارد خشونت خانگی به صورت مستقیم مورد اشاره قانونگذار قرار نگرفته است و بنابراین اثبات آنها بدون وکیل مسیر طولانیتری دارد.
یکی از مهمترین راههای دسترسی به گزارش خشونت خانگی شماره تلفن ۱۲۳ است؛ افراد میتوانند در هر ساعت از شبانه روز با تماس با این شماره خشونت خانگی در جریان را گزارش نمایند.
یکی از برنامههای مداخلهای با هدف پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اورژانس اجتماعی است که خدمات خود را از طریق تلفن ۱۲۳ در اختیار مردم قرار میدهد.
تیم سیار اورژانس و پایگاه خدمات اجتماعی در بحرانهای فردی خانوادگی و اجتماعی مداخله میکنند.
مراکز اورژانس اجتماعی در کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت خانگی نقش مهمی داشته است.
اما علاوه بر این موضوع امکان طرح شکایت و پیگیری قضایی خشونت خانگی از طریق مراجع قضایی با تنظیم شکواییه امکانپذیر است.
راهکارهای مختلفی برای محدود کردن خشونت خانگی در قوانین مختلف ایران آمده است؛ مطابق قانون مدنی ایران و بخشهای مربوط به حقوق خانواده مسئله خشونت خانگی مورد بررسی قرار گرفته است و بنابر ماده ۱۱۱۵ قانون مدنی اگر زنی در منزل مشترک با همسر خود مورد ضرر جانی مالی یا شرافتی قرار گیرد میتواند خانه همسر خود را ترک کند بدون اینکه ناشزه محسوب شود؛ در مقابل مرد نیز موظف است که همچنان نفقه زن خود را بپردازد.
همچنین در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی یکی از موارد درخواست طلاق توسط زن ضرب و شتم و خشونت جسمی علیه اوست.
در قانون مجازات اسلامی نیز مطابق ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات هر کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض یا مزاحم اطفال یا زنان بشود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت به آنان توهین نماید به حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
لایحه منع خشونت علیه زنان با هدف بازدارندگی از خشونت علیه زنان و حمایت از زنان آسیب دیده به قوه قضاییه تقدیم شده است اما همچنان سرنوشت این لایحه نامعلوم مانده است.
متاسفانه خلاهای قانونی بسیاری در جهت پیشگیری از اعمال خشونت خانگی در ایران وجود دارد.
جهت مقابله با انواع خشونت خانگی راهکارهای متعددی پیشنهاد میشود؛ اما بهترین و مهمترین اقدام در جهت پیشگیری از خشونت خانگی، آموزش صحیح در رابطه با حقوق زنان و کودکان و اقدام به حمایت از قربانیان خشونت خانگی است.
مقابله با هر نوع خشونت خانگی به صورت فردی و همچنین به صورت فرهنگسازی جمعی و آموزشهای جامعه محور امکان پذیر است.
آموزشهای درست در رابطه با حقوق افراد، و همچنین عواقب خشونت خانگی میتواند در کاهش شیوع خشونت خانگی موثر بوده و چرخه آن را متوقف نماید.
در بسیاری از موارد قربانیان خشونت خانگی نیاز به حمایتهای مختلف، درمانی، مشاوره حقوقی و همچنین حمایت مالی و قانونی دارند.
در موارد بسیاری، قربانیان خشونت خانگی از گزارش کردن این موضوع و بازگو کردن آنها میترسند در این صورت باید با ایجاد یک فضای امن روانی آنها را به گزارش کردن این خشونتها تشویق کرد این موارد میتواند به کاهش شیوع خشونت خانگی منجر شود.
مهمترین عامل کاهش خشونت خانگی اجرایی شدن مجازاتهای قانونی برای مقابله با این پدیده است.
خشونت خانگی به هر شکلی که باشد یک مسئله جدی و اثرگذار است و نیاز به پیگیری قانونی دارد چرا که ممکن است به آسیبهای فیزیکی و روحی شدید منجر شود بنابراین برای جلوگیری از ادامه اینگونه رفتارها بهتر است آنها را از طریق مراجع قضایی پیگیری کرده و حتما اینگونه موارد را گزارش کرد.