بیوگرافی داوود رشیدی ، پیشکسوت عرصه بازیگری

داوود رشیدی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون می‌باشد که در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. وی پدر لیلی رشیدی و همسر احترام برومند است.

بیوگرافی داوود رشیدی

ستاره | سرویس چهره ها – مرحوم داود رشیدی را بیشتر در کدام فیلم‌ها به خاطر می‌آورید؟ شاید این بستگی به سن و سال شما دارد، زیرا که این هنرمند پیشکسوت هم برای نسل پیش از انقلاب و هم نسل پس از انقلاب اسلامی، خاطره سازی کرده است. او را در کنار ۴ بازیگر پیشکسوت دیگر یعنی علی نصیریان، جمشید مشایخی،  عزت‌الله انتظامی و محمدعلی کشاورز جزء پنج چهرهٔ برجسته تئاتر و سینمای ایران می‌دانند.  

 

بیوگرافی داوود رشیدی

داوود رشیدی حائری؛ هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون ایران در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. وی از خاندان حایری مازندرانی دارای اصالت بابلی است. پدر او عبدالامیر رشیدی حائری دیپلمات بود و در چند کشور سفیر نیز شد. پدربزرگش علامه شیخ محمد حائری مازندرانی معروف به ابن‌الشیخ از روحانیان مشروطه خواه و جدش زین‌العابدین حائری مازندرانی از مراجع تقلید عصر قاجار بود. داوود رشیدی تحصیلات متوسطه را (به دلیل فعالیت‌های دیپلماتیک پدرش) در ترکیه و پاریس به پایان رساند و تحصیلات دانشگاهی را در ژنو ادامه داد. وی فارغ‌التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و همچنین لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه ژنو بود. همسر او خانم احترام برومند است و آنها دو فرزند به نام “لیلی” و “فرزاد” دارند. لیلی رشیدی نیز بازیگر می باشد.

 

ورود به دنیای بازیگری

کندو فیلم دیگری بود که رشیدی در نقش «آقا حسینی» با بهروز وثوقی در سال ۱۳۵۴ بازی کرد و اوج بازیگری او در سینمای پیش از انقلاب به شمار می‌رود. وی «کندو» را از موفق‌ترین فیلم‌هایش دانسته و گفته بود که حتی الان بچه‌های نوجوان هم به من «آقا حسینی» می‌گویند. با آنکه داوود رشیدی در تعداد کمی از فیلم‌های ایرانی پیش از انقلاب بازی کرد، اما شهرت نسبتا خوبی به دست آورد. با این حال بخش عمده از فعالیت‌های حرفه‌ای او صرف مدیریت گروه نمایش و سرگرمی در تلویزیون ایران می‌شد.

با تحولات پس از پیروزی انقلاب ایران او را در سال ۱۳۵۸ از تلویزیون ایران اخراج کردند. او دربارهٔ سال‌های نخست پس از انقلاب ایران گفته بود: «سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچه‌های جوان در گروه پاک‌سازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاک‌سازی نمی‌کنیم، اخراج می‌کنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.»

با این وجود سال‌های نخستین پس از انقلاب ایران، پرکارترین دوره فعالیت بازیگری او است. او در چهار-پنج سال اول انقلاب در نزدیک به ۲۰ فیلم بازی کرد. “شیلات”، “خانه عنکبوت”، “کمال‌الملک” و “گل‌های داوودی” از مشهورترین این فیلم‌ها بودند. در سال ۱۳۶۳ و پس از بازی در دو فیلم کیومرث پوراحمد ناگهان فعالیت سینمایی رشیدی قطع شد و نزدیک به ۱۰ سال متوقف ماند. با این حال او همچنان در اواسط دهه شصت و اوایل دهه هفتاد خورشیدی در حالیکه اجازه فعالیت در سینما را نداشت، حضور پررنگی در سریال‌های تلویزیونی ایران داشت.

سریال‌هایی چون “گرگ‌ها” و “عطر گل یاس” و تله‌تئاتر “یکی از این روزها” (در نقش رئیس‌جمهور ایندولند) تماشاگران زیادی داشت. اما مشهورترین نقشی که از او از آن سال‌ها در خاطره مردم مانده است، مفتش شش انگشتی سریال هزاردستان، به کارگردانی علی حاتمی بود. آوای فاخته، گل پامچال، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه و کلاه پهلوی از دیگر کارهای تلویزیونی مشهور او در سال‌های گذشته بوده است.

در سال ۱۳۷۰ او پیروزی شیکاگو را در تئاتر شهر تهران به روی صحنه برد که به پرفروش‌ترین تئاتر ایران پس از انقلاب تبدیل شد. در سال ۱۳۹۱ نشان درجه یک فرهنگ و هنر ایران از سوی ریاست جمهوری ایران به وی رشیدی اعطا شد. مهمترین ویژگی او فن بیانش بود که کلمات را با دقت خاصی و خیلی شمرده به زبان می‌آورد.

 

داوود رشیدی - بیوگرافی داوود رشیدی - عکس های داوود رشیدی - زندگینامه داوود رشیدی - فیلم های داوود رشیدی - دختر داوود رشیدی - عکس داوود رشیدی

 

داوود رشیدی - بیوگرافی داوود رشیدی - عکس های داوود رشیدی - زندگینامه داوود رشیدی - فیلم های داوود رشیدی - دختر داوود رشیدی - عکس داوود رشیدی

 

فعالیت های هنری داوود رشیدی

آثار سینمایی

  • ۱۳۴۹ تجاوز
  • ۱۳۵۰ میعادگاه خشم
  • ۱۳۵۰ فرار از تله
  • ۱۳۵۱ گذر اکبر
  • ۱۳۵۱ فدایی
  • ۱۳۵۱ جهنم + من
  • ۱۳۵۱ تجاوز
  • ۱۳۵۲ خروس
  • ۱۳۵۴ کندو
  • ۱۳۵۷ قدغن
  • ۱۳۵۹ کرکس ها می میرند
  • ۱۳۵۹ طلوع انفجار
  • ۱۳۵۹ اعدامی
  • ۱۳۵۹ آقای هیروگلیف
  • ۱۳۵۹ شمر
  • ۱۳۶۰ مرز
  • ۱۳۶۰ بازرس ویژه
  • ۱۳۶۱ رهایی
  • ۱۳۶۱ جایزه
  • ۱۳۶۲ هیولای درون
  • ۱۳۶۲ کمال الملک
  • ۱۳۶۲ شیلات
  • ۱۳۶۲ خانه عنکبوت
  • ۱۳۶۲ تفنگدار
  • ۱۳۶۳ گلهای داوودی
  • ۱۳۶۳ تاتوره
  • ۱۳۶۳ بی بی چلچله
  • ۱۳۷۲ عبور از تله
  • ۱۳۷۳ راه افتخار
  • ۱۳۷۳ خط آتش
  • ۱۳۷۴ بازی های پنهان
  • ۱۳۷۵ بزرگ خیلی بزرگ
  • ۱۳۷۸ تهران روزگار نو
  • ۱۳۷۹ تکیه بر باد
  • ۱۳۸۲ ملاقات با طوطی
  • ۱۳۸۵ ماه شب چهارده
  • ۱۳۸۶ پرچم های قلعه کاوه
  • ۱۳۸۷ تردید
  • ۱۳۸۸ زمهریر
  • ۱۳۹۰ اکباتان

 

داوود رشیدی - بیوگرافی داوود رشیدی - عکس های داوود رشیدی - زندگینامه داوود رشیدی - فیلم های داوود رشیدی - دختر داوود رشیدی - عکس داوود رشیدی

 

تهیه کنندگی

  • ۱۳۷۹ قطعه ناتمام
  • ۱۳۸۰ امتحان
  • ۱۳۸۵ صبحی دیگر

 

آثار تلویزیونی

  • ۱۳۹۱ تله فیلم «رویا»
  • ۱۳۹۱ کلاه پهلوی
  • ۱۳۸۳-۱۳۸۸ مختارنامه
  • ۱۳۸۸ خسته دلان
  • ۱۳۸۸ تله تئاتر «آخرین گودو» کارگردان هنری
  • ۱۳۸۶-۱۳۸۷ پاتوق
  • ۱۳۸۶-۱۳۸۷ بیداری
  • ۱۳۸۷ تله تئاتر «هنر»
  • ۱۳۸۶ نشانی
  • ۱۳۸۴ بچه های هور
  • ۱۳۸۴ چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟
  • ۱۳۸۲ مهمانپذیر طوبی
  • ۱۳۸۱ معصومیت از دست رفته
  • ۱۳۸۱ آبی مثل دریا
  • ۱۳۷۹ خانه ما
  • ۱۳۷۵-۱۳۷۹ ولایت عشق
  • ۱۳۷۸ ورثه آقای نیکبخت
  • ۱۳۷۷ پزشکان
  • ۱۳۷۷-۱۳۷۸ روزهای زندگی
  • ۱۳۷۵-۱۳۷۶ بازگشت پرستوها
  • ۱۳۷۵-۱۳۷۶ تهران ۱۱- ۵۹۵ ج ۴۸
  • ۱۳۷۵ خاله خانم
  • ۱۳۷۴-۱۳۷۵ تنهاترین سردار
  • ۱۳۷۴ علی آقا ۱۲۱
  • ۱۳۷۴ آخرین ستاره شب
  • ۱۳۷۳ آوای فاخته
  • ۱۳۷۰ گل پامچال
  • ۱۳۷۰ امام علی
  • ۱۳۶۹ عطر گل یاس
  • ۱۳۶۶-۱۳۶۷ یکی از این روزها
  • ۱۳۶۶ گرگها
  • ۱۳۶۶ تله تئاتر «یکی از این روزها»
  • ۱۳۶۳-۱۳۶۶ کوچک جنگلی
  • ۱۳۵۸ هزاردستان
  • ۱۳۵۵ هوس
  • ۱۳۴۹ دیکته و زاویه
  • ۱۳۴۷ سیزیف و مرگ
  • ۱۳۴۷ همسفر
  • ۱۳۴۷ باجه
  • ۱۳۴۶ خوشا به حال بردباران
  • ۱۳۴۶ صدایی در لیوان
  • ۱۳۴۵ ریچارد سوم
  • ۱۳۴۲ سیسیل یا مکتب پدران
  • ۱۳۴۲ در جزیره ای غریب

 

داوود رشیدی - بیوگرافی داوود رشیدی - عکس های داوود رشیدی - زندگینامه داوود رشیدی - فیلم های داوود رشیدی - دختر داوود رشیدی - عکس داوود رشیدی
تولد ۸۰ سالگی داوود رشیدی در کنار دخترش لیلی رشیدی

 

تئاتر

  • ۱۳۷۰ پیروزی در شیکاگو، کارگردان و بازیگر
  • ۱۳۷۸ ریچارد سوم، کارگردان

 

کارگردانی

  • ۱۳۴۹ تله تئاتر «دیکته و زاویه»
  • کارگردان تلویزیونی: «حمید مصداقی»
  • ۱۳۴۷ تله تئاتر «سیزیف و مرگ»
  • ۱۳۴۷ تله تئاتر «همسفر»
  • ۱۳۴۷ تله تئاتر «باجه»
  • ۱۳۴۶ تله تئاتر «خوشا به حال بردباران»
  • ۱۳۴۶ تله تئاتر «صدایی در لیوان»
  • ۱۳۴۵ تله تئاتر «ریچارد سوم»
  • ۱۳۴۲ تله تئاتر «سیسیل یا مکتب پدران»

 

درگذشت داوود رشیدی

رشیدی در سال‌های پایانی زندگی دچارِ آلزایمر شده بود و در بامداد ۵ شهریور ۱۳۹۵ در ۸۳ سالگی در پی ایست قلبی در خانه‌اش درگذشت. در ۷ شهریور ۱۳۹۵ مراسم تشییع پیکرش در تهران (تالار وحدت) برگزار شد. او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

 

مصاحبه با داوود رشیدی و همسرشان

داوود رشیدی متولد ۱۳۱۲ تهران و همسرش احترام برومند متولد ۱۳۲۶ تهران است. پای صحبت‌های آن‌ها می‌نشینیم:

 

تاريخ ازدواج و تعداد سال‌هايی كه با هم زندگی كرده‌ايد؟

سال ۱۳۴۷، ما توسط یكی از دوستان روزنامه نویس كه دوست صمیمی آقای رشیدی و با برادر من هم دوست بود آشنا شدیم. البته هیچ نیت و قصد قبلی در كار نبود و ما تصادفا با هم ملاقات كردیم. از آن زمان تا حالا ۴۳ سال می‌گذرد

آيا در حال حاضر در تهران زندگي مي‌كنيد و خانم برومند هنوز مشغول به كار هستند؟

رشیدی: من و خانم برومند از اول ازدواج‌مان در تهران زندگی می‌كردیم و الان هم در تهران هستیم. با این‌كه اوایل ایشان كارهای تلویزیونی انجام می‌دادند اما بعدها به دلایلی غیر از ازدواج‌مان، نشد كه كار را به‌طور جدی ادامه دهد و بیشتر در منزل حضور داشت

اخلاق و خلق و خوي همسر شما در رابطه با مشكلات زندگي چگونه بوده است؟

رشيدي: به هر حال همه زندگي‌ها مشكلاتي دارند. يادم مي‌آيد اوايل انقلاب براي مدتي نه من و نه خانم برومند سر كار نمي‌رفتيم و مشكل داشتيم. البته اين مشكلي كه مي‌گويم از نظر مالي بود و نه احساسي و رابطه‌اي. . . اما اگر كسي از بيرون ما را مي‌ديد متوجه مشكلات‌مان نمي‌شد. از نظر ظاهري، هيچ تغييري اتفاق نيفتاده بود و مشكلات نتوانست رابطه ما را تحت‌ تاثير قرار دهد. اين قدر كه وقتي به آن فكر مي‌كنم، خاطرات بدي يادم نمي‌آيد. در واقع سخت بود اما بد نگذشت.

برومند: البته اين را بگويم كه يكي از محاسن فوق‌العاده داوود اين است كه اتفاقات و خاطرات بد يادش نمي‌ماند، اين‌كه يادش نيست را جدي مي‌گويد چون واقعا چيزهاي ناراحت‌كننده در خاطرش نمي‌ماند. من از سال ۵۸ و آقاي رشيدي از سال ۵۹ از تلويزيون بيرون آمديم و ديگر كار نكرديم. به هر صورت براي آدم‌هايي مثل ما، اين مسئله آسان نبود. آن موقع‌ پسرمان تازه ديپلم گرفته بود و دخترمان ليلي، تازه به دبستان مي‌رفت. به هر حال هر تغييري، مثبت يا منفي، شرايط متفاوتي براي زندگي به‌وجود مي‌آورد. آقاي رشيدي گفتند آن موقع تنگدست بوديم، مي‌خواهم اين جمله را اصلاح كنم. به‌نظرم ما در تنگنا قرار داشتيم نه اين‌كه تنگدست باشيم.

 

داوود رشیدی - بیوگرافی داوود رشیدی - عکس های داوود رشیدی - زندگینامه داوود رشیدی - فیلم های داوود رشیدی - دختر داوود رشیدی - عکس داوود رشیدی

 

ولي داوود هميشه مي‌گفت كه ظاهر ما نبايد اين مشكلاتي كه داريم را فرياد بزند و بايد حفظ ظاهر كنيم. اما به هر حال اين دوران هم گذشت و همه چيز روي روال عادي افتاد. به هر حال ما هميشه مشكلاتي داشتيم. چون كار سينما و تلويزيون، خواه ناخواه باعث مي‌شد كه آقاي رشيدي خيلي وقت‌ها تهران نباشند. البته تئاتر به اين دليل كه در تهران متمركز بود از اين نظر مشكلي به‌وجود نمي‌آورد. اين‌ها طبيعتا كمي مشكل است. ولي به هر حال همه مشاغل، مشكلات خودشان را دارند ولي نبايد فراموش كرد كه جذابيت‌هاي زيادي هم هست. شغل ما به‌طور خاص آن‌قدر جذابيت‌هاي رنگارنگ دارد كه اگر كسي علاقه‌مند باشد، سختي‌هايش را هم به جان مي‌ خرد.

واكنش همسر/ شوهر شما نسبت به احساسات و علائق‌تان در ارتباط با مسائل زندگي چگونه و تا چه ميزان قابل پذيرش است؟

برومند: به هر حال ما در دو خانواده متفاوت و شرايط متفاوت بزرگ شده‌‌ايم. مثلا من در ايران بزرگ شده‌ام و داوود در خارج از ايران. طبيعتا با هم متفاوتيم ولي از هم پرت نيستيم.

اگر همسر من معتقد باشد كه مثلا من نبايد با خواهرم رفت‌وآمد داشته باشم يا من چنين چيزي از او بخواهم قطعا باعث بروز مشكلاتي بين ما مي‌شود. ما سر خيلي چيزها جروبحث مي‌كنيم ولي از لحاظ عقايد فكري و روحي به‌شدت تفاهم داريم.

آيا از سليقه همسرتان در نظم و دكوراسيون داخلی خانه راضی هستيد؟

رشيدي: چيدمان خانه سليقه احترام است و اختلاف سليقه ما در اين مورد نهايتا به جاي تابلوها ختم مي‌شود. چيدمان خانه كار و سليقه اوست و من بسيار تابع هستم. البته خانه ما هيچ وقت عجيب‌تر از جاهاي ديگري كه زندگي كرده‌ام نبوده و به آن عادت داشته‌ام.

برومند: وقتي ازدواج كردم، بسيار جوان بودم. در خيلي از موارد و به‌خصوص دكوراسيون خانه بيشتر از اين‌كه تحت‌تأثير خانواده خودم باشم، از خانواده همسرم الهام گرفته‌ام. مثلا منزل خواهر آقاي رشيدي، بسيار زيبا تزئين شده است و من گاهي يك دفعه مي‌فهمم كه دارم خانه را مثل او درست مي‌كنم. يا خانه پدرش بسيار زيبا و كلاسيك بود و من خيلي دوست داشتم و هميشه آن خانه در ذهنم هست.

آيا سليقه شوهرتان را در انتخاب لباس و آرايش و روي‌هم‌رفته سرووضع ظاهري‌اش مي‌پسنديد؟مثال بزنيد.

برومند: توصيه‌های من راجع به ظاهر آقاي رشيدي گاهي پذيرفته مي‌شود و گاهي نه. خيلي وقت‌ها قبول مي‌كند ولي واي به روزي كه روي دنده لج بيفتد! مثلا گاهي پيش مي‌آيد كه مي‌گويم:«لباس‌ها و كفشت قهوه‌ايست، جورابت مشكي. جورابت را عوض كن.» مي‌گويد: «نه هميني كه من الان پوشيده‌ام خوب است، تو چه كار داري؟ من ديگه حوصله ندارم، اذيتم نكن.» ولي معمولا به‌نظر من احترام مي‌گذارد و حتي با هم براي خريد لباس مي‌رويم. من هم اگر او لباس‌هايم را دوست نداشته باشد يا حتي مِن مِن كند، لباس‌هايم را تغيير مي‌دهم.

در صورت بروز اختلاف سليقه يا عقيده شوهر/همسرتان چگونه با مشكل پيش آمده روبه‌رو مي‌شويد؟

رشيدي: ما هيچ وقت در مورد مسائل مهم و بزرگ با هم اختلاف نظر و عقيده نداشته‌ايم. چيزهاي كوچك و پيش پا افتاده‌اي بوده كه اين تفاوت‌ها هم براي همه زن و شوهرها پيش مي‌آيد. ما هيچ وقت دعوا به آن معنا كه كاسه بشقاب بشكنيم، نداشته‌ايم. هميشه همه چيز دوستانه و منطقي حل شده است. هيچ كدام از ما، هيچ وقت به فكر اين نبوده كه آخر بحث برنده شود يا بخواهد ثابت كنيم حق با من است. درگيري مهمي كه ما را اذيت كند واقعا وجود نداشته است. من كه حتي به ياد ندارم در دوران جواني هم من يا خانم برومند سر احساسات يا علايق مختلف‌مان با هم درگير شويم، چه برسد به حالا.

برومند: چيزي نبوده كه من دوست داشته باشم و او بدش بيايد. مثلا من بدم مي‌آيد كه همسرم سر زده با چند نفر از دوستانش به خانه بيايد اما واقعا او چنين كاري نمي‌كند. ولي پيش مي‌آيد كه سليقه‌هاي‌مان در مورد بعضي چيزها متفاوت باشد، مثلا داوود، عاشق موسيقي كلاسيك است و من موسيقي سنتي دوست دارم. اما نه من و نه او، از شنيدن موسيقي‌هاي مورد علاقه ديگري ناراحت نمي‌شويم. اين مسائل كوچك و جزئي و گذرا هستند در واقع اصلا مسئله نيستند.

آيا از همكاري همسرتان در انجام امور منزل راضي هستيد؟

رشيدي: حتما، چون من كه كار خاصي انجام نمي‌دهم و مديريت خانه با ايشان است. من فقط در شلوغ كردن و ريخت و پاش كردن خانه كمك مي‌كنم!

برومند: من اصلا توقع كمك ندارم. ولي او هم اگركاري از دستش بر بيايد انجام مي‌دهد. به هر حال از اول خيلي به اين كمك كردن عادت نكرده كه خريد كند يا كارهاي خانه را انجام دهد. خيلي هم وقت نداشته. ولي اگر كاري از او بخواهم، تقريبا انجام مي‌دهد، مثلا اگر بگويم يك كيلو گوجه بخر، ۲ كيلو خيار مي‌خرد! چون من كار بيرون نمي‌كنم و خانه هستم، مسئوليت اين‌جور كارها بيشتر با من است.

آيا همسر شما در برگزاري مهماني‌ها و جشن‌هاي خانوادگي و مناسبت‌هاي خاص سنگ تمام مي‌گذاريد؟

برومند: من عاشق مهماني گرفتنم ولي الان خيلي خسته مي‌شوم. ضمن اين‌كه شغل داوود و خيلي از آدم‌هايي كه ما با آن‌ها رفت‌وآمد داريم، چندان حساب و كتاب ندارد و نيمشود ساعت مشخصي براي آن تعيين كرد و وقت‌هاي‌مان، سخت با هم جور مي‌شود. من الان راضيه خواهرم را ۳ ماه است كه نديده‌ام. ولي آن زمان‌ها وقتي تازه ازدواج كرده بوديم و در خانه پدر شوهرم در شميران زندگي مي‌كرديم، جمعه‌ها همه مي‌دانستند كه ما خانه‌ايم و هركسي كه بخواهد، مي‌تواند بيايد ديدن ما. خدا مادر آقاي رشيدي را رحمت كند، هميشه جمعه‌ها براي ۵۰-۶۰ نفر غذا درست مي‌كرد. دوستان اسم آن جا را گذاشته بودند داووديه!

رشيدي: من اهل خانه‌ام و ترجيح مي‌دهم كه به خانه‌ام بيايند نه اين‌كه من بروم. خانم برومند خيلي وقت‌ها دوستان قديم مرا دعوت مي‌كند و واقعا در اين مورد هواي من را دارد.

از نحوه تماس همسرتان با اعضاي فاميل و همكاران و دوستان راضي هستيد؟

برومند: بله. در جريان كارهاي دوستان همكارش هست ولي چون اعتقاد دارد تلفن براي كارهاي ضروري ساخته شده، معمولا كوتاه حرف ميزند.

رشيدي: خيلي! بعضي وقت‌ها نيم ساعت با تلفن حرف مي‌زند!

در يك جمع‌بندي كلي بگوييد چه مسئله‌اي باعث شده تا همسرتان را به عنوان همسر ايده‌آل معرفي كنيد؟

رشيدي: محبت و آرامش و احترامي كه ما براي هم قائليم رابطه ما را نگه داشته است. هر وقت كه من كاري را شروع مي‌كنم، مي‌بينم كه خيلي جاها احترام به اندازه من، به كار اهميت مي‌دهد و براي آن دلواپس و نگران است. من سعي مي‌كنم كه مشكلات كارم را به خانه نياورم ولي همسرم به هر حال ناراحتي‌ها و نگراني‌هايم را حس مي‌كند و دركم مي‌كند.

برومند: اصل رابطه ما بر دوست داشتن و عشق استوار است و درك متقابل كه همه، آن را داريم. من، همه سعيم را مي‌كنم كه داوود را درك كنم و راضي نگهش دارم. او هم هيچ وقت چيزي را به من تحميل نمي‌كند و با من صادق است.

 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • بدون نام

    ادمین عزیز
    اسم پسر داود رشیدی فرهاد است نه فرزاد که از همسر اولشان می باشد.

نظر خود را بنویسید