بازنویسی حکایت کهن و زیبای “فیل در تاریکی” از مثنوی معنوی

حکایت معروف فیل در تاریکی از حکایات ارزنده کتاب مثنوی معنوی است که خواندن بازنویسی این حکایت را به شما توصیه می‌کنیم.

از گذشته‌های دور تا به امروز در سراسر جهان افراد صاحب کمال برای توضیح و بیان سازوکار جهان و آموختن هر مفهوم و باوری داستان و حکایتی می‌ساختند تا به مردم نقل کنند و هر کسی از این حکایت‌های شیرین و خواندنی درسی بیاموزد و توشه‌ی مسیر زندگی سازد. مولوی یکی از همین افراد است که در کتاب مثنوی معنوی خود به بیان ظریف‌ترین و اخلاقی‌ترین حکایات می‌پردازد.

از هر زاویه ای بخواهیم شخصیت مولانا جلال الدین محمد مولوی را بررسی کنیم، با معماهای زیادی مواجه می‌شویم و درس‌های بی شماری از او خواهیم آموخت. مثنوی معنوی اوج شاهکار علمی و عرفانی و روحی شخصیت مولاناست که در قلمرو دانش و معرفت به زیبایی هر چه تمام‌تر حقایق درون انسان را نشان می‌دهد و در قالب داستان به ما می‌آموزد.

نکته گیرای مثنوی معنوی درست همینجاست؛ بیان داستان و صورت‌گری قهرمانان به شیوایی صورت گرفته اما هدف اصلی مولوی، محتوا و پیام اخلاقی داستان است. هر داستان مثنوی معنوی خواننده را محسور جادوی کشش و جذبه خود می‌کند و به نحوی ماهرانه نظر خود را بیان کرده و خواننده را به پیام اخلاقی راهنمایی می‌کند. 

خود مولوی درباره صورت و معنی قصه‌های خود می‌گوید:

ای برادر قصه چون پیمانه‌ای ست / معنی اندر وی به سان دانه‌ای ست

در داستان کهن “فیل در تاریکی” مولوی به ظرافت هر چه تمام‌تر در قالب یک داستان، پیام اخلاقی مدنظر خود را به خواننده ارائه می‌کند. این حکایت یکی از مشکل‌ترین فصل‌های مثنوی معنوی است چون حاوی یک پیام بسیار پیچیده عرفانی است که مولانا توانسته اوج هنر خود را در این داستان نشان دهد. با این حکایت زیبا و آموزنده همراه ما باشید.

حکایت فیل در تاریکی

روزی روزگاری در شهری دور، از کشور هندوستان یک فیل آوردند و در خانه‌ای تاریک قرار دادند. مردم آن شهر که تا به حال فیل ندیده‌بودند برای تماشای فیل دور هم جمع شدند و وارد خانه شدند. از آنجا که خانه تاریک تاریک بود، کسی نمی‌توانست فیل را ببینند.

به نوبت هر کدام از افراد وارد خانه می‌شدند و دست به فیل می‌کشیدند و هنگام بیرون آمدن برای بقیه تعریف می‌کردند که فیل چه شکلی بود. کسی که دست به خرطوم فیل زده‌بود، فیل را به صورت یک ناودان تصور کرده‌بود و به مردم می‌گفت فیل یک ناودان است.

مرد دیگری که دست به گوش فیل زده‌بود، خیال می‌کرد فیل مانند یک بادبزن پهن و نازک است که دائما باز و بسته می‌شود. فرد دیگری دستش به پشت فیل رسیده‌بود و هنگام بیرون آمدن برای مردم تعریف کرد فیل مثل یک پشته مرتفع و بلند است و مردی که قد کوتاهی داشت و دستش به پای فیل رسیده‌بود، به سایرین گفت فیل درست مانند یک درخت بلند است.

هرکسی تصورات خودش را با لمس فیل به بقیه می‌گفت و با این که چیز کوچکی از فیل را درک کرده‌بود و تصورش درست بود اما تصویر کاملی نبود. بین مردم اختلاف و درگیری شکل گرفت و هر کس اصرار داشت که او فیل را دیده و درک کرده و چیزی که می‌گوید درست است. 

اگر در آن خانه، شمعی برای روشن کردن می‌گذاشتند، شکل حقیقی فیل مشخص می‌شد و اختلافات مردم در توصیف فیل حل می‌شد. اختلاف ميان آنان تفاوتي اندک نبود بلکه اختلاف ميان شکل الف و دال بود! 

بیشتر بخوانید: حکایت گوشت و گربه در ترازو از مثنوی مولوی

پیام حکایت فیل در تاریکی

به گفته افلاطون، مردم در توصیف حق نه کاملا درست می‌گویند و نه کاملا اشتباه می‌کنند. حکایت مردم در درک حقیقت درست مانند حکایت فیل در تاریکی است که بین آن‌ها در توصیف شکل فیل اختلاف افتاد و هریک مدعی بود تصویری که او می‌گوید درست است.

زمینه این حکایت مثنوی معنوی، معرفت‌شناسي است و  معرفت انسان نسبت به هر حقيقت از دانش (علوم اکتسابي که حافظه در فراگيري آن نقشي فعال دارد) و بينش (دريافت‌های شخصی تجربی و گهگاه شهودی) او از آن حقيقت حاصل می‎‌شود. در این داستان “فيل” نمادي از حقيقتی است که مردم به دنبال دانستن آن هستند و هر کسی با نگاه و تصورات خود آن را می‌بیند، یکی با عقل و یکی با چشم و یکی با دل به دنبال حقیقت است. همچنین منظور از “خانه” جهان مادی است و “تاریکی” نماد جهل و گمراهی است.

خانه تاريک همان دنيای مادی است که در آن زندگی می‌کنیم و جهل در این دنیا بسیار بيش‌تر از دانايی است و حتی در بهترين شرايط، نهايت دانايی انسان، آگاهی او به نادانی خود است. 

نظر شما درباره این حکایت عرفانی و عمیق مولانا چیست؟

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و کاربران محترم سایت ستاره به اشتراک بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید